English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Boolean connective U حروف و نشانه ها در یک عمل Boolen که عملی که باید روی عملوندها انجام شود بیان میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
connective U متصل کننده
connective U کلمه ربط یا عطف
connective U ربط پیوندی
connective U نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود
connective U رابط
logical connective U رابط منطقی
connective tissue U بافتاگینینازک
logical connective U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
boolean U بولی
boolean logic U منطق بولی
boolean variable U متغیر بولی
boolean function U تابع بولی
boolean calculus U جبربول
boolean calculus U حساب بولی
boolean algebra U قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
boolean algebra U جبر بولی
boolean algebra U جبر بول
boolean operator U عملگر بول
boolean operator U عملگر جبر بول
boolean operator U عملگر بولی
boolean matrix U ماتریس بولی
boolean operation U عمل بولی
boolean operation U عمل منط قی روی فقط یک کلمه مثل " NOT ". نقیض
boolean operation U جدول نمایش دو کلمه دودویی عملوند عمل و نتیجه
boolean operation U عمل منط قی که از دو کلمه یک نتیجه ایجاد میکند مثال " و "
boolean operation U کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
boolean operation U عملگر منط قی مثل " و" و " یا " و...
boolean operation U عمل منط قی روی چند عملوند با استفاده از قوانین جبر بول
boolean operation U یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
monadic boolean operator U اپراتور بولی با یک اپراند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com