English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Adam's apple U سیب آدم
Adam's apple U جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Adam آدم
Adam آدم ابولبشر
Adam's apples U سیب آدم
Adam and Eve. U آدم وحوا
the seed of adam نسل آدم
sons of adam بنی آدم
sons of adam فرزندان آدم
Adam's apples U جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
adam's wine حضرت آدم
adam's wine آب
our first parents adam and eva U ادم و حوا
our first parents adam and eva U نخستین ما
our first parents adam and eva U نیاکان
apple U نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
apple ii U اپل دو
apple U میوهء سیب دادن
apple U یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
apple U سیب دادن
apple U چیز عزیزو پربها
apple U مردمک چشم
apple سیب
thorn apple U تاتوره خاردار
pine apple U قشطه بمب
the pulp of an apple U مغز سیب
sugar apple سیب دارچینی
sugar apple سفرجل هندی
sour apple U ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
the pulp of an apple U گوشت سیب
fir apple U جوزصنوبر
shaped like an apple U بشکل سیب
toffee apple U سیبیکهبالایهسختونازکتافیپوشیدهشدهباشد
a crunchy apple U سیبی برشته و ترد
sugar-apple U سیتافال هندی
apple dumpling U شیرینی پخته شده با سیب درونش [آشپزی]
eating apple U سیب خوردنی
candy apple U سیب با ژلاتین پوشیده شده
to peel an apple U پوست سیبی را گرفتن
apple juice U آب سیب
apple pie U پای سیب
polish the apple <idiom> U خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
the apple of one's eye <idiom> U نور چشم
the apple of one's eye <idiom> سوگلی بودن
To turn (apple)to someone. U به کسی رو آوردن ( متوسل شدن )
the apple of one's eye <idiom> U عزیز دردانه
pine apple U عین الناس
pine apple U اناناس
adams apple U بر امدگی گلو
apple of the eye U چیز پریها
apple of the eye U محبوب نوردیده
apple core U تخمدان سیب
apple of the eye U مردمک چشم
apple macintosh U acintosh
adams apple U جوزک
Apple Mac U مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
adams apple U سیب حضرت ادم
Apple Key U کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
apple jack U عرق سیب
apple computer U کامپیوتر اپل
apple pascal U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا مخصوص استفاده درخانواده
apple peel U پوست سیب
oak apple U مازو
crab apple U سیب صحرایی
gall apple U مازو
flat apple U گوی بولینگ خارج از بازی
fir apple U چلغوزه
egg apple U بادنجان
apple works U اپل ورکس
apple tree U درخت سیب
apple talk U اپل تاک
apple share U اپل شر
love apple U گوجه فرنگی
Apple Computer Corporation U Lisa Apple و در این اواخر Apple Macintosh را ایجاد کرده است
Apple Computer Corporation U شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست. [چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
The apple does not fall far from the tree. <proverb> U درست شبیه پدر.
Put the apple in the juicer. U سیب را در آب میوه گیر بگزارید.
To pick an apple off the tree. U سیبی را از درخت کندن [چیدن] .
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
apple desktop bus U باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند
dutch apple pie U پای سیب هلندی
Apple filing protocol U روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
Apple file exchange U برنامه نرم افزاری که روی کامپیوتر Macintosh Apple اجرا میشود و اجازه خواندن دیسک از PC را میدهد
To eat an apple with the skin. U سیب را با پوست خوردن
apple ring fender U دفرای حلقوی
apple desktop interface U رابط رومیزی اپل
apple desktop bus U گذر رومیزی اپل
oak apple or gall U مازو
Apple Macintosh computer U مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
section of a pome fruit: apple U قسمتهایمختلفمیوههایکرویشکل
Shipshape . In apple pie order. U مرتب ومنظم
The rotten apple injures its neigbours. <proverb> U یک سیب فاسد ,سیبهاى اطرافش را خراب مى کند.
toffie apple [British English] U سیب با ژلاتین پوشیده شده
apple fritters [British English] U قاچ سیب درخمیر سرخ شده [یک نوع شیرینی]
apple beignets [American English] U قاچ سیب درخمیر سرخ شده [یک نوع شیرینی]
A rotten apple in jures its companions. <proverb> U یک سیب گندیده هم جواران خود را لکه دار مى کند.
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why? U میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. U هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com