Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
A rotten apple in jures its companions.
<proverb>
U
یک سیب گندیده هم جواران خود را لکه دار مى کند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The rotten apple injures its neigbours.
<proverb>
U
یک سیب فاسد ,سیبهاى اطرافش را خراب مى کند.
companions
U
صحابه
companions of the prophet
U
اصحاب پیامبر
rotten
<adj.>
U
ترسناک
rotten
<adj.>
U
سهمناک
rotten
<adj.>
U
هولناک
rotten
<adj.>
U
وحشتناک
rotten
<adj.>
U
بسیار بد
rotten
U
پوسیده
rotten
U
فاسد
rotten
U
خراب
rotten
U
زنگ زده
rotten
U
روبفساد
rotten stone
U
سنگ جلا
rotten teeth
U
دندانهای پوسیده یافاسد
it is rotten at the core
U
ازدرون خراب است
soon ripe soon rotten
U
هرچه زود براید دیر نپاید
He is a real stinker. He is a rotten fellow .
U
آدم گندی است
apple
U
نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
apple
U
میوهء سیب دادن
apple
U
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
apple
U
چیز عزیزو پربها
apple
U
سیب دادن
apple ii
U
اپل دو
apple
U
مردمک چشم
apple
سیب
sugar apple
سفرجل هندی
sour apple
U
ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
To turn (apple)to someone.
U
به کسی رو آوردن ( متوسل شدن )
toffee apple
U
سیبیکهبالایهسختونازکتافیپوشیدهشدهباشد
Adam's apple
U
جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
Adam's apple
U
سیب آدم
thorn apple
U
تاتوره خاردار
apple dumpling
U
شیرینی پخته شده با سیب درونش
[آشپزی]
the pulp of an apple
U
مغز سیب
sugar apple
سیب دارچینی
the apple of one's eye
<idiom>
U
عزیز دردانه
the apple of one's eye
<idiom>
سوگلی بودن
a crunchy apple
U
سیبی برشته و ترد
sugar-apple
U
سیتافال هندی
eating apple
U
سیب خوردنی
candy apple
U
سیب با ژلاتین پوشیده شده
to peel an apple
U
پوست سیبی را گرفتن
apple juice
U
آب سیب
apple pie
U
پای سیب
polish the apple
<idiom>
U
خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
the apple of one's eye
<idiom>
U
نور چشم
the pulp of an apple
U
گوشت سیب
shaped like an apple
U
بشکل سیب
apple talk
U
اپل تاک
apple share
U
اپل شر
apple computer
U
کامپیوتر اپل
apple peel
U
پوست سیب
apple pascal
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا مخصوص استفاده درخانواده
apple of the eye
U
چیز پریها
apple of the eye
U
محبوب نوردیده
apple of the eye
U
مردمک چشم
apple macintosh
U
acintosh
apple core
U
تخمدان سیب
Apple Mac
U
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Key
U
کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
adams apple
U
سیب حضرت ادم
apple tree
U
درخت سیب
apple works
U
اپل ورکس
egg apple
U
بادنجان
pine apple
U
قشطه بمب
pine apple
U
عین الناس
pine apple
U
اناناس
love apple
U
گوجه فرنگی
apple jack
U
عرق سیب
oak apple
U
مازو
gall apple
U
مازو
crab apple
U
سیب صحرایی
adams apple
U
جوزک
fir apple
U
چلغوزه
fir apple
U
جوزصنوبر
adams apple
U
بر امدگی گلو
flat apple
U
گوی بولینگ خارج از بازی
Apple filing protocol
U
روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
To pick an apple off the tree.
U
سیبی را از درخت کندن
[چیدن]
.
Apple file exchange
U
برنامه نرم افزاری که روی کامپیوتر Macintosh Apple اجرا میشود و اجازه خواندن دیسک از PC را میدهد
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
apple desktop bus
U
گذر رومیزی اپل
Apple Computer Corporation
U
شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
apple desktop interface
U
رابط رومیزی اپل
apple desktop bus
U
باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند
Apple Computer Corporation
U
Lisa Apple و در این اواخر Apple Macintosh را ایجاد کرده است
To eat an apple with the skin.
U
سیب را با پوست خوردن
apple ring fender
U
دفرای حلقوی
dutch apple pie
U
پای سیب هلندی
oak apple or gall
U
مازو
Apple Macintosh computer
U
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست.
[چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
Put the apple in the juicer.
U
سیب را در آب میوه گیر بگزارید.
The apple does not fall far from the tree.
<proverb>
U
درست شبیه پدر.
section of a pome fruit: apple
U
قسمتهایمختلفمیوههایکرویشکل
apple fritters
[British English]
U
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
Shipshape . In apple pie order.
U
مرتب ومنظم
apple beignets
[American English]
U
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
toffie apple
[British English]
U
سیب با ژلاتین پوشیده شده
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why?
U
میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
U
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.
U
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com