Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
staff
U
1- ستاد 2- کارکنان
staffed
U
1- ستاد 2- کارکنان
staffs
U
1- ستاد 2- کارکنان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
combined staff
U
ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
integrated staff
U
ستاد یکپارچه ستاد التقاطی
staffs
U
کارکنان
personnel
U
کارکنان
staff
U
کارکنان
staffed
U
کارکنان
employees
U
کارکنان
crew
U
کارکنان کشتی
crewed
U
کارکنان هواپیماوامثال ان
crewed
U
کارکنان کشتی
staffs
U
کارمندان کارکنان
crewing
U
کارکنان هواپیماوامثال ان
crewing
U
کارکنان کشتی
crews
U
کارکنان هواپیماوامثال ان
crew
U
کارکنان هواپیماوامثال ان
personnel training
U
اموزش کارکنان
employees empowerment
U
توانمندسازی کارکنان
hotel staff
U
کارکنان هتل
staff
U
کارمندان کارکنان
furnace crew
U
کارکنان کوره
crews
U
کارکنان کشتی
staffed
U
کارمندان کارکنان
ground crew
U
کارکنان هواپیما
private employees
U
کارکنان خصوصی
establishments
U
موسسه دسته کارکنان
coxswain
U
پیشکار کارکنان کشتی
paraprofessional staff
U
کارکنان غیر تخصصی
labour policy
U
سیاست استخدام کارکنان
establishment
U
موسسه دسته کارکنان
editorial board
U
هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
personnel
U
کارکنان یاخدمه وسایل جنگی
slop chest
U
صندوق ملبوس وملزومات کارکنان کشتی
general staff
U
ستاد کل
headquarters
U
ستاد
GHQ
U
ستاد عمومی
personal staff
U
ستاد شخصی
general staff
U
ستاد ارتش
duty officer
U
افسرمداومتکار ستاد
vice chief of staff
U
دستیاررئیس ستاد
integrated staff
U
ستاد توام
supreme commander's staff
U
ستاد کل ارتش
joint staff
U
ستاد مشترک
staff officer
U
افسر ستاد
special staff
U
ستاد تخصصی
operational headquarters
U
ستاد عملیاتی
officer on duty
U
افسرنگهبان ستاد
general staff
U
ستاد عمومی
directing staff
U
ستاد هادی
brigade staff
U
ستاد تیپ
staffs
U
قسمت ستاد
Chiefs of Staff
U
رئیس ستاد
army staff
U
ستاد نظامی
Chief of Staff
U
رئیس ستاد
combined staff
U
ستاد مرکب
brigade headquarters
U
ستاد تیپ
staffed
U
قسمت ستاد
staff
U
قسمت ستاد
conducting staff
U
ستاد هادی
joint
U
ستاد مشترک
staff
U
پرسنل ستاد ستادی
personal staff
U
ستاد خصوصی فرمانده
vice chief of staff
U
جانشین رئیس ستاد
staffed
U
پرسنل ستاد ستادی
GHQ
U
مخفف ستاد مرکزی
staffs
U
پرسنل ستاد ستادی
army general staff
U
ستاد عمومی ارتش
duty officer
U
افسر نگهبان ستاد
directing staff
U
ستاد هدایت کننده
conducting staff
U
ستاد هدایت کننده
assistant chief of staff
U
معاون رئیس ستاد
jcs
U
رئیس ستاد ارتش
jcs
U
رئیس ستاد مشترک
joint chief of staff
U
رئیس ستاد مشترک
joint chief of staff
U
رئیس ستاد ارتش
army staff
U
ستاد نیروی زمینی
supreme commander's staff
U
ستاد عالی ارتش
staffed
U
چوب پرچم ستاد ارتش
staffs
U
چوب پرچم ستاد ارتش
planning staff
U
ستاد طرح ریزی کننده
staff
U
چوب پرچم ستاد ارتش
combined communication board
U
هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
general staff college
U
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
The regulations prescribe that all employees must undergo a medical examination.
U
آیین نامه تجویز می کند که همه کارکنان باید آزمایش پزشکی بدهند.
staffed
U
مربوط به ستاد سمبه پاک کننده توپ
staffs
U
مربوط به ستاد سمبه پاک کننده توپ
staff
U
مربوط به ستاد سمبه پاک کننده توپ
reconstitution site
U
قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
sales force
U
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
staffing guide
U
کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com