Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
highball
U
یک لیوان بزرگ ویسکی یا عرق مخلوط بانوشابه گازدار قطار سریع السیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
freight lighter
U
قطار سریع السیر جهت حمل کانتینر
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
dry ginger
U
نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود
fasted
U
سریع السیر
high speed
U
سریع السیر
expresses
U
سریع السیر
expressing
U
سریع السیر
expressed
U
سریع السیر
fastest
U
سریع السیر
express
U
سریع السیر
fast
U
سریع السیر
fasts
U
سریع السیر
posthaste
U
سریع السیر
speedway
U
جاده سریع السیر
skiff
U
قایق سریع السیر
flying
U
پردار سریع السیر
keep pace
<idiom>
U
سریع السیر رفتن
cannonball
U
سریع السیر حرکت کردن
racer
U
مسابقه دهنده سریع السیر
racers
U
مسابقه دهنده سریع السیر
pony express
U
پست سریع السیر قدیم
tallyho
U
کالسکه سریع السیر مسافری
expressway
U
شاهراه مخصوص وسایط سریع السیر
speedboats
U
کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
carvel
U
کشتی کوچک سریع السیر کرجی
speedboat
U
کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
expressways
U
شاهراه مخصوص وسایط سریع السیر
speediness
U
سریع السیر سریع
speedy
U
سریع السیر سریع
lotic
U
زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
gigs
U
نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
gig
U
نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
special handling
U
ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
typhoons
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
streamliner
U
قطار سریع وشیک
nog
U
میخ بزرگ چوبی زرده تخم مرغ که بامشروب مخلوط شده باشد
waiting position
U
ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
rollover
U
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
to limber up
U
پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
to limber up a gun carriage
U
پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
admix
U
مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
auto rich
U
مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
gas filled
U
گازدار
effervescent
U
گازدار
gaseous
U
گازدار
gases
U
گازدار کردن
gassed
U
گازدار کردن
gasses
U
گازدار کردن
effervesce
U
گازدار کردن
gas
U
گازدار کردن
gaseous
U
گازدار دو اتشه
aerated bread
U
نان گازدار
gas impregnated cable
U
کابل گازدار
whisky
U
ویسکی
whiskies
U
ویسکی
snakebite
U
ویسکی
puff
U
مشروب گازدار پفک
puffing
U
مشروب گازدار پفک
puffs
U
مشروب گازدار پفک
gazogene
U
الت ساختن اب گازدار
whisky
U
مثل ویسکی
red eye
U
ویسکی ارزان
whiskies
U
ویسکی خوردن
whiskies
U
مثل ویسکی
bourbons
U
ویسکی بوربن
scotch
U
ویسکی اسکاتلندی
scotches
U
ویسکی اسکاتلندی
scotching
U
ویسکی اسکاتلندی
bourbon
U
ویسکی بوربن
whisky
U
ویسکی خوردن
scotched
U
ویسکی اسکاتلندی
poteen
U
ویسکی قاچاق
marine express
U
کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
pot still
U
دستگاه تقطیر ویسکی
pot(heen
U
ویسکی قاچاقی ایرلندی
The whisky burned in my throat .
U
ویسکی گلویم راسوزاند
ginger ale
U
نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
ginger ales
U
نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
cutty sark
U
نام تجاری نوعی ویسکی
dma
U
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
whiskey sour
U
کوکتیل مرکب از ویسکی و شکرو اب لیمو
mountain dew
U
ویسکی اسکاتلندی که بطورقاچاق در کوهستانهادرست می کنند
irish coffee
U
قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
dma
U
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
snap pass
U
پاس سریع با پیچش سریع مچ
tumbler
U
لیوان
burgundy glass
U
لیوان
tun
U
لیوان
glass
U
لیوان
water glass
U
لیوان اب
glass
U
لیوان یخ
mugging
U
لیوان
a glass of water
U
یک لیوان آب
tumblers
U
لیوان
mugged
U
لیوان
mug
U
لیوان
mugs
U
لیوان
glassful
U
بقدر یک لیوان
lidding film
U
سرپوش لیوان
rummer
U
لیوان مشروب
glassful
U
مظروف یک لیوان
lidding film
U
کلاهک لیوان
paper cup
U
لیوان کاغذی
There is a glass missing.
یک لیوان کم است.
tumbler
U
لیوان
[شفاف]
The glass is full of water.
U
لیوان پر از آب است
storm boat
U
قایق سبک وسریع السیر
Empty this glass of water.
U
این لیوان آب راخالی کن
mug
U
لیوان بدون دسته
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
multigage
U
قطار راه اهن چند ریله قطار چند ریله
beakers
U
فرف کیمیاگری لیوان ازمایشگاه
beaker
U
فرف کیمیاگری لیوان ازمایشگاه
Brig
U
نوعی کشتی دو دگلی سبک وسریع السیر
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
stein
U
لیوان دسته دار ابجو خوری
He emptied the glass to the last drop .
U
لیوان را تا آخرین قطره خالی کرد
Would you care for a cup of coffee?
U
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
hot rod
U
اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
tandems
U
قطار
row
U
قطار
conpanion
U
هم قطار
rowed
U
قطار
compeer
U
هم قطار
tandem
U
قطار
train
U
قطار
trains
U
قطار
trained
U
قطار
colleagues
U
هم قطار
string
U
قطار
filed
U
قطار
file
U
قطار
rows
U
قطار
colleague
U
هم قطار
row
U
قطار راسته
sleeping carriage
U
خوابگاه قطار
goods trains
U
قطار باربری
locomotive driver
[British E]
U
راننده قطار
rows
U
قطار راسته
train ride
U
گردش با قطار
i lost the train
U
به قطار نرسیدم
pulse train
U
قطار تپشها
train driver
U
راننده قطار
electric train
U
قطار برقی
rowed
U
قطار راسته
error burst
U
قطار خطاها
goods train
U
قطار باربری
trains
U
پیش قطار
cross belt
U
قطار حمایل
railway station
U
ایستگاه قطار
When does the train arrive?
U
قطار کی می رسد؟
locomotive operator
[British E]
U
راننده قطار
ranks
U
قطار رشته
wagon master
U
رئیس قطار
ranked
U
قطار رشته
rank
U
قطار رشته
trucked
U
واگن قطار
trucking
U
واگن قطار
trucks
U
واگن قطار
The train ran off the rails.
U
قطار از خط خارج شد
light engineh
U
لوکوموتیو بی قطار
railroad engineer
[American E]
U
راننده قطار
locomotive engineer
[American E]
U
راننده قطار
freight trains
U
قطار باری
wave train
U
قطار موج
train of waves
U
قطار موج
trained
U
پیش قطار
train
U
پیش قطار
primers
U
پیش قطار
train operator
[American E]
U
راننده قطار
primer
U
پیش قطار
prime mover
U
پیش قطار
prime movers
U
پیش قطار
in a row
U
قطار شده
freight train
U
قطار باری
truck
U
واگن قطار
streetcar
[American E]
[old-fashioned]
U
قطار برقی خیابان
tramcar
[British E]
U
قطار برقی خیابان
intercity train
U
قطار بین شهری
for
U
تحویل روی قطار
buffer-bar
[railway]
U
ضرب خور
[قطار]
trolleycar
[American E]
[old-fashioned]
U
قطار برقی خیابان
train journey from ... over ... to ...
U
مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
trolley
[American E]
[old-fashioned]
U
قطار برقی خیابان
i lost the train
U
قطار را از دست دادم
tram
[British E]
U
قطار برقی خیابان
a thorugh train
U
قطار بدون توقف
time bill
U
برنامه حرکت قطار
When wI'll the train arrive ?
U
چه وقت قطار می آید ؟
dining cars
U
واگن رستوران قطار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com