English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I'll need a plot of land . U یک قطعه زمین لازم دارم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
meaner U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
meanest U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
mean U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
lot U قطعه زمین
blocks U قطعه زمین
blocked U قطعه زمین
block U قطعه زمین
grassplot U قطعه زمین علفزار
quadrat U قطعه زمین مستطیل
plat U قطعه زمین کوچک
reservations U قطعه زمین اختصاصی
reservation U قطعه زمین اختصاصی
parcel U دسته قطعه کوچکی از زمین
parcels U دسته قطعه کوچکی از زمین
terra incognita U قطعه زمین از گرو در نیامده
sand trap U قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
patches U مشمع روی زخم قطعه زمین
nook U قطعه زمین پیش امده برامدگی
patch U مشمع روی زخم قطعه زمین
espianade U قطعه زمین هموار شیب ملایم
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
karroo U قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karoo U قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
bags U قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
bag U قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
deceleration time U زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
shield U صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
shields U صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
positive U اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
descentheight U ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
segmentation U تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
iam proud to know him U از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
iam p to of knowing him U از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
d , top concept U تدابیر لازم برای رساندن سطح اماد سکو به سطح لازم در جبهه
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part U لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
bindings U لازم الاجرا لازم
binding U لازم الاجرا لازم
fasts U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segment U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segments U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
fragmentation U قطعه قطعه شدن
fragmenting U قطعه قطعه کردن
segments U قطعه قطعه کردن
fragments U قطعه قطعه کردن
fritters U قطعه قطعه کردن
fritter U قطعه قطعه کردن
mainland U قطعه اصلی قطعه
sectional U قطعه قطعه بخشی
segment U قطعه قطعه کردن
fragment U قطعه قطعه کردن
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
I have a carton of cigarettes U من یک ... دارم.
i wish to stay here U میل دارم ...
close the door please U خواهش دارم
my a is 0 years U من 04سال دارم
I'm in doubt about it. U من بهش شک دارم.
own a house U خانهای دارم
I want to have a word with you . I want you . U کارت دارم
I agree. U قبول دارم.
I have a headache. U من سر درد دارم.
i maintain U عقیده دارم که ...
i intend to stay here U خیال دارم که ...
I am standing by you . I am right behind you . U هوایت را دارم
I have tobacco. من یک توتون دارم.
it is in my recollection U یاد دارم
I need my e U من دوست دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم.
I have a question. U من یک سئوال دارم.
I'm in a hurry. من عجله دارم
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
i have a suit to the shah U به شاه عرض دارم
i have a silk rug Štoo U یک قالیچه ابریشمی هم دارم
I feel like throwing up. <idiom> U دارم بالا میارم.
I am positive that ... U من اطمینان کامل دارم که ...
I believe in God. U من به خدا ایمان دارم.
I am in a great hurry . I am pressed for time . U خیلی عجله دارم
i humbly request that U خواهش عاجزانه دارم که ...
I feel nauseated. U حالت تهوع دارم.
I have a pain in my chest. U سینه درد دارم
I am deae beat . I am tired out . U از خستگی دارم غش می کنم
i have a hunch that U بیم یافن ان دارم که ...
i have a hunch that U سخت گمان دارم که
i stand to it that U جدا عقیده دارم که
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
i am busy at the moment U اکنون کار دارم
i am rials in pocket U سه ریال در جیب دارم
I am staying at the hotel. U در هتل منزل دارم.
i yearn for U ارزوی استراحت دارم
i am famishing U از گرسنگی دارم می میرم
I have an appointment with the dentist. U با دندانساز قرار دارم
I am beginning to realize ( understand ) . U کم کم دارم متوجه می شوم
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
i am reluctant to go U اکراه دارم از رفتن
I have cigar U من یک سیگار برگ دارم.
i am purposed to go U در نظر دارم بروم
i am purposed to go U قصد دارم بروم
i am on the wrong side of 0 U من بیش از 05 سال دارم
I owe her a grudge U حق دارم که با اولج باشم
iam ill bested U موقعیت بدی دارم
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
I have all kinds of problems. U هزار جور گرفتار ؟ دارم
I have a date with my fiandee. U با نامزدم قرار ملاقات دارم
I have a steady monthly income. U درآمد ماهیانه ثابتی دارم
I live a very regular life . U زندگی خیلی منظمی دارم
I have to study U من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
I love her with my whole being . U با تمام وجود دوستش دارم
i own to having done it U اقرار دارم که ان کار را کرده ام
i have a suit to the shah U عریضه برای شاه دارم
I would like to know the truth. U من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I am very busy today . U امروز خیلی کار دارم
much as I'd like to <idiom> U با اینکه اینقدر دوست دارم
I am going on twenty. U دارم می روم توی 20سالگی ؟
I am thinding of going to Europe. U خیال دارم به اروپ؟ بروم
do tell me U خواهش دارم بمن بگویید
He owes me some money. U از او پول می خواهم (طلب دارم )
i intend to stay here U قصد دارم اینجا بمانم
please dont forget it U خواهش دارم فراموش نکنید
It pleases me. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
I'm working on it. U دارم روش کار میکنم.
I like it. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
i have come on business U کاری دارم اینجا امدم
i have worse to tell you U بدتر از این دارم که بشمابگویم
i am in a hurry for it U عجله دارم یا در شتاب هستم
i heed your help U به مساعدت شما احتیاج دارم
thank tou for that book U خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
i insist that he is innocent U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I have a son your age. U پسری دارم بسن ( وسال) شما
i rely solely on god... U تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
i p to arrange an intrriew U قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
i please to do it U خوش دارم که این کار را بکنم
I intend to buy a car . U خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
I'm starving [to death] . U از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
I'm sure we can come to some arrangement. U من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
I am looking for work ( ajob). U دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
I would like to learn the truth. U من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
i insist on his innocence U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . U دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I am working here non-stop. U یک بند دارم اینجا کار می کنم
i have as many books as you U کتاب شما دارید منهم دارم
pray consider my case U خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
anatomize U قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
I have a free hand in this matter. U دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
i intend my son for the bar U خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
Could I have a word with you ? U عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
Can I go earlier today, just as a special exception? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
My clothes are a witness to my poverty. U لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix. U بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
Is there enough time to change trains? U آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
iam impatient to go U دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com