Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mammalogy
U
یک شاخه از جانور شناسی که راجع به پستانداران است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zoo ecology
U
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
entomology
U
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
zoology
U
جانور شناسی
dolphin
دولفین
[جانور شناسی]
in rut
<adj.>
U
حشری
[جانور شناسی]
quadruped
U
چهارپا
[جانور شناسی]
zoography
U
جانور شناسی تطبیقی
paleozoology
U
دیرین جانور شناسی
Rutilus kutum
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
zoological
U
وابسته به جانور شناسی حیوان
Rutilus frisii
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Caspian White Fish
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Black Sea roach
[Rutilus frisii]
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Caspian kutum
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
kutum
[Rutilus frisii]
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
beaver
U
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
mane
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
crest
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
zoographical
U
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
zoographic
U
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
ornithology
U
پرنده شناسی
[جانور شناسی]
[پرنده شناسی]
hierarchical communications system
U
شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
epizoic
U
زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
to brachiate
U
از شاخه به شاخه پریدن
[بازوپیمایی کردن]
mammifera
U
پستانداران
mammals
U
پستانداران
mammalia
U
پستانداران
palms
U
کف پای پستانداران
mammary
U
مربوط به پستانداران
therology
U
گفتار در پستانداران
implacentalia
U
پستانداران بی جفت
monotremata
U
پستانداران تخم کن
palm
U
کف پای پستانداران
cub
U
بچه پستانداران گوشتخوار
mammaliferous
U
دارای اثار پستانداران
insectivora
U
پستانداران حشره خوار
the peculiarities of mammals
U
نشانهای اختصاصی پستانداران
cubs
U
بچه پستانداران گوشتخوار
branch
U
شاخه شاخه شدن
arborization
U
شاخه شاخه شدگی
forkedly
U
بطور شاخه شاخه
ramify
U
شاخه شاخه شدن
branches
U
شاخه شاخه شدن
proboscidian
U
راسته پستانداران خرطوم دار
primate
U
راسته پستانداران نخستین پایه
wolverine
U
انواع پستانداران گوشتخوار دله
proboscidean
U
راسته پستانداران خرطوم دار
respecting
U
راجع به
in relation to
U
راجع به
as to
U
راجع به
relative
U
راجع
pertianing
U
راجع
on
U
راجع به
with respect to
U
راجع به
about
U
راجع به
regarding
U
راجع به
apropos of
U
راجع به
presternum
U
قسمت جلو قفسه سینه پستانداران
prehominidae
U
پستانداران معدوم انسان نمای اولیه
prehominid
U
پستانداران معدوم انسان نمای اولیه
toxoplasmosis
U
عفونت انگلی پستانداران وپرندگان وانسان
lagomorphous
U
وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
lagomorphic
U
وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
eutherian
U
مربوط به تقسیم بندی بزرگ پستانداران
lagomorpha
U
پستانداران جونده دارای دوردیف دندان
lagomorph
U
پستانداران جونده دارای دوردیف دندان
regards
U
راجع بودن به
regard
U
راجع بودن به
regarded
U
راجع بودن به
tuch
U
راجع بودن به
pertian
U
راجع بودن
dog leg
U
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
hamatum
U
استخوان چنگکی ردیف دوم مچ دست پستانداران
regards
U
رعایت راجع بودن به
in regard to
U
راجع به در خصوص نسبت به
peronality
U
انتقادات راجع به شخصیت
with relation to
U
نسبت به راجع به در باره
regard
U
رعایت راجع بودن به
regarded
U
رعایت راجع بودن به
bestiary
U
رساله یامقاله راجع بحیوانات
with regard to
U
نسبت به در باره راجع به در خصوص
my sentiment toward him
U
انچه من راجع باواحساس میکنم
to expatiate on a subject
U
راجع یک موضوع زیادگویی کردن
She is the talk of the town .
U
همه راجع به او ( پشت او ) صحبت می کنند
We should not indulge in personalities.
U
نبا ید راجع با شخاص صحبت کنیم
real action
U
دعوی راجع به اموال غیر منقول
hypochondriasis
U
اضطراب واندیشه بیهودی راجع بسلامتی خود
hypochondria
U
اضطراب واندیشه بیهوده راجع بسلامتی خود
actinochemistry
U
مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
I must think things over.
U
باید راجع به این چیز ها فکر کنم
publicist
U
نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
publicists
U
نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
apocrypha
U
کتاب مشکوکی که راجع بزندگی عیسی ودین مسیح نوشته شده
bifurcate
U
چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
psychbiology
U
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics
U
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological
U
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
bacteriologic
U
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
lateral meniscus
U
منیسک خارجی
[کالبد شناسی]
[زیست شناسی]
philology
U
زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
immunogenetics
U
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
karyology
U
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
typology
U
گونه شناسی نوع شناسی
kinematics
U
حرکت شناسی جنبش شناسی
neurologic
U
وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
receding leg
U
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
united nations organization
U
سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
boughs
U
شاخه
pinned
U
در شاخه
limbs
U
شاخه
pin
U
در شاخه
branch lines
U
شاخه
branch line
U
شاخه
limb
U
شاخه
variations
U
شاخه
plugs
U
دو شاخه
pinning
U
در شاخه
plugging
U
دو شاخه
plug
U
دو شاخه
nibs
U
شاخه
nib
U
شاخه
variation
U
شاخه
bough
U
شاخه
limbless
U
بی شاخه
trifid
U
سه شاخه
branch
U
شاخه
connection plug
U
دو شاخه
three way
U
سه شاخه
embranchment
U
شاخه
intersection leg
U
شاخه
furcate
U
شاخه شاخه
ramus
U
شاخه
ramulous
U
شاخه شاخه
ramulose
U
شاخه شاخه
knag
U
ته شاخه
branch cutter
U
شاخه بر
virga
U
شاخه
fork
U
شاخه
fork
U
سه شاخه
forking
U
شاخه
arm
U
شاخه
branches
U
شاخه
acaulescent
U
بی شاخه
Br
U
شاخه
doddered
U
بی شاخه
nid
U
شاخه
trifurcation
U
سه شاخه
bifurcation
U
شاخه
forking
U
سه شاخه
johnny
U
جانور نر
it pron
U
ان جانور
ruffianly
U
جانور خو
creature
U
جانور
creatures
U
جانور
structure of an animal
U
جانور
nightwalker
U
جانور شب پر
animalize
U
جانور
apod
U
جانور بی پا
malacostracan
U
جانور
it
U
ان جانور
he
U
جانور نر
animal
U
جانور
animals
U
جانور
beast
U
جانور
beasts
U
جانور
division
U
شاخه
[دانشی]
area
U
شاخه
[دانشی]
lamina
U
شاخه پردهای
crotch
U
تیر دو شاخه
dog leg
U
شاخه فرعی
branch
U
شاخه
[دانشی]
Dont break that branch off.
U
آن شاخه رانشکن
crotches
U
تیر دو شاخه
insessorial
U
شاخه نشین
lamin
U
شاخه پردهای
subshrub
U
شاخه کوچک
branch
U
شاخه دراوردن
field
U
شاخه
[دانشی]
arborescent
U
شاخه مانند
disbranch
U
بی شاخه کردن
intersection leg
U
شاخه یک همبر
distributary
U
رود شاخه
affluent
U
شاخه رود
easing out line
U
شاخه شل کننده
fork of ... river
U
شاخه رودخانه ...
secateur
U
شاخه قطع کن
sprays
U
شاخه کوچک
spraying
U
شاخه کوچک
sprayed
U
شاخه کوچک
spray
U
شاخه کوچک
ram's horn hook
U
قلاب دو شاخه
gray ramus
U
شاخه خاکستری
alleyways
U
شاخه ماز
alleys
U
شاخه ماز
alley
U
شاخه ماز
ramiform
U
شاخه مانند
offshoot
U
شاخه نورسته
offshoots
U
شاخه نورسته
spriggy
U
شاخه دار
forked
U
شاخه دار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com