English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unidimensionality U یک بعدی بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
projecting U تولید نمایش گرافیکی دو بعدی از یک صفحه سه بعدی تصویر
PHIGS U برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
preemptive multitasking U حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . U مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
three dimentional U سه بعدی
second thoughts U بعدی
succeeding U بعدی
three dimensional U سه بعدی
ulterior U بعدی
cubical U سه بعدی
unidimensional U یک بعدی
puisne U بعدی
unidimensional U تک بعدی
further U بعدی
three-dimensional U سه بعدی
furthered U بعدی
furthering U بعدی
two dimensional U دو بعدی
subsequent U بعدی
tridimensional U سه بعدی
furthers U بعدی
solid U سه بعدی
one dimentional U یک بعدی
one dimentional U تک بعدی
serotine U بعدی
spatial U سه بعدی
solids U سه بعدی
future U بعدی
two-dimensional U دو بعدی
to have short views U د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contained U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
two demensional chromatography U کروماتوگرافی دو بعدی
aftertaste U لذت بعدی
aftertastes U لذت بعدی
follow up U اقدامات بعدی
3D analysis U بررسی سه بعدی
aftermath U عواقب بعدی
after-effect U تاثیر بعدی
subsere U توالی بعدی
after-effects U تاثیر بعدی
multidimensional U چند بعدی
n cube U مکعب N بعدی
one dimensional array U ارایه یک بعدی
holograms U تصویر سه بعدی
two dimensional lattice U شبکه دو بعدی
hologram U تصویر سه بعدی
feeder report U گزارشات بعدی
two dimensional array U ارایه دو بعدی
illusiansm U نقاشی سه بعدی
solid geometry U هندسه سه بعدی
dosseret U بلوک سه بعدی
follow up U اماد بعدی
follow up supply U اماد بعدی
succeeding generation U نسل بعدی
holographic image U نمایی از شی سه بعدی
multidimentional U چند بعدی
stereoscope U سه بعدی نما
stereognosis U ادراک سه بعدی
aftereffect U اثر بعدی
three dimensional lattice U شبکه سه بعدی
three dimensional polymer U بسپار سه بعدی
three dimentional array U ارایه سه بعدی
versatile U چند بعدی
latter day U روز بعدی
immediate destination U مقصد بعدی
3D analysis U آنالیز سه بعدی
space frame U قاب سه بعدی
tridimensionality U حالت سه بعدی
deep space U فضای سه بعدی
t' other U نفر بعدی
tother U بعدی دیگر
tother U نفر بعدی
triaxial test U ازمایش سه بعدی
four dimensional U چهار بعدی
stereoscopic vision U دید سه بعدی
t' other U بعدی دیگر
correspond U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumber U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponded U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbers U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job <idiom> U مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
to be in one's right mind U دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
to mind U مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
flattest U فایل دو بعدی از داده ها
second best U نفر بعدی درجه دو
afterimage U تصویر بعدی چیزی
flat U فایل دو بعدی از داده ها
aftereffect U اثر بعدی داور
space time U دستگاه چهار بعدی
second-best U نفر بعدی درجه دو
next state function U تابع حالت بعدی
color solid U سه بعدی رنگ نما
three dimentional spreadsheet U صفحه گسترده سه بعدی
increments U حرکت به محل بعدی
post indexing U شاخص گذاری بعدی
post indexing U فهرست سازی بعدی
bins U بلوک سه بعدی الکترونیکی
increment U حرکت به محل بعدی
ulterior plans U تدابیر اجل بعدی
bin U بلوک سه بعدی الکترونیکی
Turn left at the next corner. سر پیچ بعدی به چپ بپیچید.
isometric Projection U [نقشه هم اندازه سه بعدی]
perspective space U نمایش فضای سه بعدی
depth quening U سه بعدی کردن یک شی دوبعدی
lurked U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
belonged U مال کسی بودن وابسته بودن
lurk U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to look out U اماده بودن گوش بزنگ بودن
look out U منتظر بودن گوش به زنگ بودن
lurking U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fits U شایسته بودن برای مناسب بودن
validity of the credit U معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
reasonableness U موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
fittest U شایسته بودن برای مناسب بودن
belongs U مال کسی بودن وابسته بودن
lurks U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to be hard put to it U درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
belong U مال کسی بودن وابسته بودن
To be on top of ones job . U بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
to be in a habit U دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
fit U شایسته بودن برای مناسب بودن
multidimensional U دارای خصوصیت چند بعدی
perspective U دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
perspectives U دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
z axis U بردار عمق در گراف سه بعدی
four address instruction U نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
Turn right at the next corner. سر پیچ بعدی به راست بپیچید.
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
reticulated U دارای شبکه سه بعدی فریف
solid angle U زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
epiphenomenon U علائم بعدی و ثانوی مرض
rain check U نوید یا قول دعوت بعدی
cartesian coordinates U سیستم مختصات سه بعدی فضایی
three-dimensional space U فضای سه بعدی [ریاضی] [فیزیک]
generic U نوع بعدی یک کالا یا دستگاه
her next was a merchant U شوهر بعدی وی بازرگان بود
operation U دستور بعدی برای اجرا را می خوانند
to take a rain check [ raincheck] on an offer [American E] U رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
Turn right at the next corner. سر پیچ بعدی به دست راست بپیچید.
on U گویی که هدف ضربه بعدی است
posthypnotic U ناشی از اثرات بعدی خواب مغناطیسی
stereophotography U عکس برداری برجسته نماوسه بعدی
photogene U انعکاس یا تصویر بعدی چیزی در شبکیه
afterborn U زاییده شده پس ازمرگ پدر بعدی
fogging U برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
solid U سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
soft return U فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
solids U سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
umlaut U ادغام حرف صداداردرحرف صدادار بعدی
damping factor U نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
contour template U مشابه سازی یک شکل دو یاسه بعدی
I'm looking forward to your next email. U من مشتاقانه منتظر ایمیل بعدی تان می شوم.
markers U کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
arrays U آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
array U آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
fetch U دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
fetched U دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
marker U کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
avalanches U عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
avalanche U عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
geometry and rendering U مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
fetches U دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
shift forward U انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
monitored U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
dispatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
When is the next train to Oxford? U چه وقت قطار بعدی به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
new U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
formed U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
forms U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
model geometric U نمایش کامل سه بعدی یا دوبعدی صحیح هندسی از یک شکل
paraboloid U شکل سه بعدی حاصل ازدوران یک سهمی حول محورکانونی
line flyback U اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
new- U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
newest U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
hidden U فرمول ریاضی که خط وط پنهان را از تصویر دو بعدی شی D پاک میکند
link U لیست داده هایی که هر ورودی آدرس بعدی را دارد
dispatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
countering U ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
despatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
chaining U ذخیره سازی یک رکورد که آدرس بعدی در لیست را دارد
counter U ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
newer U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
countered U ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
despatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
multiple U نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
despatching U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
ball is in your court <idiom> U [نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
form U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
disagree U مخالف بودن ناسازگار بودن
abler U لایق بودن مناسب بودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com