English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
it is particularly difficult U یک اشکال بخصوصی دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
numerical indicator tube U هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
lappets U [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
intraspecific U شامل گروه بخصوصی
intraspecies U شامل گروه بخصوصی
rashwan medallion U ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
ward heeler U کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
unclassified U در ردیف بخصوصی قرار نگرفته
Methodism U پیروی از متد یا روش بخصوصی
in the irons U سوار اسب بخصوصی شدن
sectionalism U طرفداری ازمحله یا استان بخصوصی
bulbed cherrylock rivet U نوع بخصوصی پرچ کور
gadroon U اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
stenophagous U تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
monomaia U جنون درمورد بخصوصی وسواس در چیزی
period U منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
localization U تمرکز درنقطه بخصوصی محلی کردن
stenohaline U زیست کننده در اب شور به غلظت بخصوصی
career woman U زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
periods U منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
career women U زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
soil conservation U مهیا کردن خاک برای محصول بخصوصی
but for income U قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
bay U حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
baying U حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bays U حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bayed U حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
referendums U حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referenda U حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referendum U حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
full power U اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
subschema U زیرمجموعه با تغییر شکل دیدگاه منطقی از شمای پایگاه داده که مورد نیاز برنامه کاربردی استفاده کننده بخصوصی میباشدزیرشمای
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
drawbacks U اشکال
bugging U اشکال
node U اشکال
nodus U اشکال
worriment U اشکال
barely U با اشکال
drawback U اشکال
bug U اشکال
nodes U اشکال
dead lock U اشکال
snaggy U پر اشکال
disadvantages U اشکال
traverse U اشکال
traversing U اشکال
traverses U اشکال
bugs U اشکال
spinosity U اشکال
traversed U اشکال
disadvantage U اشکال
returns U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
to tide over a difficulty U اشکال را بر طرف
nuclide U اشکال اتمی
hardness U اشکال سفتی
debugger U اشکال یابی
debugger U اشکال زدائی
debugging U اشکال زدائی
debugging U اشکال زدایی
trouble shooting U رفع اشکال
troubleshooting U اشکال یابی
baboons U اشکال مضحک
geometrical figures U اشکال هندسی
debug U اشکال زدایی
forms of currency U اشکال پول
debugs U اشکال زدایی
diversely U به اشکال مختلف
demurrable U اشکال کردنی
baboon U اشکال مضحک
debugged U اشکال زدایی
to make difficulties U اشکال تراشیدن
burbling U اشکال بی نظمی
difficulties U اشکال زحمت
description of error U توضیح اشکال
defect description U توضیح اشکال
impediments U محظور اشکال
burbled U اشکال بی نظمی
burble U اشکال بی نظمی
i can add rapidly U به اشکال ما افزود
difficulty U اشکال زحمت
error description U توضیح اشکال
fault description U توضیح اشکال
impediment U محظور اشکال
smooth delivery U تحویل بی اشکال
burbles U اشکال بی نظمی
geometric shapes U اشکال هندسی
acataposis U اشکال عمل بلع
dysphagia U اشکال دربلعیدن غذا
dysphonia U اشکال در حرف زدن
debugs U اشکال زدائی کردن
debugger U برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل
discomfited U ایجاد اشکال کردن
discomfiting U ایجاد اشکال کردن
wells U بدون اشکال اوه
discomfits U ایجاد اشکال کردن
handicaps U امتیاز دادن اشکال
handicap U امتیاز دادن اشکال
debugging aids U ادوات اشکال زدایی
well U بدون اشکال اوه
debugging a program U اشکال زدایی یک برنامه
discomfit U ایجاد اشکال کردن
debugs U اشکال زدایی کردن
To get into difficulties. U دچار اشکال شدن
bottle neck U مانع اشکال کار
swarms U چندین اشکال برنامه
swarmed U چندین اشکال برنامه
debug U اشکال زدائی کردن
debug U اشکال زدایی کردن
to create a difficulty U اشکال پیش اوردن
program debugging U اشکال زدایی برنامه
similar figures U اشکال همانندیا متشابه
debugged U اشکال زدایی کردن
diversiform U دارای اشکال مختلف
debugging aids U وسائل اشکال زدایی
debug aids U ادوات اشکال زدایی
To raise difficulties . To creat obstacles. U اشکال تراشی کردن
debugged U اشکال زدائی کردن
There is the rub. U اشکال درهمین جااست
kaleidoscope U لوله اشکال نما
swarm U چندین اشکال برنامه
kaleidoscopes U لوله اشکال نما
add U قرار دادن اشکال کنار هم
pressed for time <idiom> U با اشکال وبه سختی وقت
adding U قرار دادن اشکال کنار هم
adds U قرار دادن اشکال کنار هم
filet U توری دارای اشکال مربع
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
proteus U خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
smooths U صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothest U صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothed U صاف کردن بدون اشکال بودن
galanty show U نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
To put obstacles in the way. U سنگ انداختن درکاری (اشکال تراشیدن )
smooth U صاف کردن بدون اشکال بودن
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
pleomorphic U چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
primitive U برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
bug U بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
patterns U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pattern U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
bugging U بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
zoomorphism U استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
bugs U بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
intarsia U منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
bioastronautics U مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
transversal U اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
setting up U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
sets U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
annular U وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
set U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
graphs U اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
planimeter U دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
graph U اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
tessellate U کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
error handling U به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
symbolically U برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
filling out U [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
symbolic U برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
surged U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surges U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surge U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
snapshots U چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
regional breakpoint U نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
snapshot U چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
godroon U اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
stepping U اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
step U اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
troubleshoot U 1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
hemophilia U بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
aerodynamics U شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
maintenance U بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
click art U صفحهای از اشکال و تصاویرکه اماده بریده شدن هستند تادر اسناد کامپیوتری مورداستفاده قرار گیرند
trace U برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traced U برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traces U برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
glitch U یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitches U یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
toolkit U مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
problems U خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problem U خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
rosettes U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosette U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
medallion U ترنج [نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
Kasim Ushag design U طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
utility U برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
stereoscope U جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
lattice design U طرح شبکه ای [این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
he has worms U دارد
there is a time for everything U دارد
heavy fighting is in progress U دارد
he is ill with fever U تب دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com