English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
germ layer U یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
primitive cell U سلول واحد ابتدایی
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
incipient U اولیه مرحله ابتدایی
gastrea U رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
gastraea U رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
phased array U ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
spermatid U سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
emboly U گاسترولا
gastrulate U بشکل گاسترولا دراوردن
spermatogonium U سلول اولیه جنس نر سلول بیضه
isogamete U سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
gametangium U سلول یا عضوسازنده سلول جنسی
creep U مرحله به مرحله جلو رفتن
creeps U مرحله به مرحله جلو رفتن
sequenced ejection U سیستم پرتاب مرحله به مرحله
sophistication U نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
boost phase U مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
leapfrog U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
aborticide U دوای جنین کش دوای سقط جنین
folia U طبقات
tag rag U طبقات
categories of maintenance U طبقات نگهداری
stratification U تشکیل طبقات
high-class U از طبقات بالا
economic classes U طبقات اقتصادی
folia U طبقات نازک
nobs U کسیکه از طبقات بالاباشد
across the board U شامل تمام طبقات
macro U طبقات و عملیات در یک تابع
nob U کسیکه از طبقات بالاباشد
coal measures U طبقات زغال خیز
ragtag U توده طبقات پست
ratag U طبقات پایین اجتماع
The various strata of society. U طبقات مختلف اجتماع
the rabble U طبقات پایین اجتماع
caste U طبقات مختلف مردم هند
Brahmin U آدم با فرهنگ از طبقات بالا
upper class U وابسته به طبقات بالای اجتماع
classless U بدون طبقات اجتماعی یا اقتصادی
Brahmins U آدم با فرهنگ از طبقات بالا
upper classes U وابسته به طبقات بالای اجتماع
rabble U توده طبقات پست ازدحام
goodies U زن کامل و محترمه از طبقات پایین
goody U زن کامل و محترمه از طبقات پایین
state of the realm U طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
castes U طبقات مختلف مردم هند
rank U طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
stratification U تشکیل طبقات زمین چینه بندی
ranked U طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
index fossil U سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
tectonics U مبحث ساختمان طبقات زمین شناسی
ranks U طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
interlaminate U در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن
stratigraphy U وضع وساختمان طبقات زمین چینه شناسی
inter laminate U [در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن]
staged U تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
inflight phase U مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
phasing U مرحله بندی مرحله بندی عملیات
combat phase U مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
ichthyosaurus U یکجور خزندهء بزرگ ماهی مانند در دورهء دوم طبقات الارضی
advection U جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
foetus U جنین
foetuses U جنین
fetuses U جنین
embryo U جنین
embryos U جنین
afterbirth U جنین
chrysalis U جنین
chrysalises U جنین
fetus U جنین
germs U جنین
germ U جنین
abortive foatus U جنین ساقط
mola U جنین کاذب
miscarried U جنین ساقط
embryogeny U تشکیل جنین
embryogeny U پیدایش جنین
blood money of an unborn child U دیه جنین
secundine U جفت جنین
wheatgerm U جنین گندم
embryogen U پیدایش جنین
ecbolic U جنین انداز
miscarriages U سقط جنین
foaticide U جنین کشی
foaticide U سقط جنین
foetation U تشکیل جنین
miscarriage U سقط جنین
foeticide U اسقاط جنین
abortions U اسقاط جنین
to have a miscarriage U جنین افگندن
abortions U سقط جنین
abortion U اسقاط جنین
abortion سقط جنین
embryogen U تشکیل جنین
aborsement U سقط جنین
foeticide U جنین کشی
abortment U سقط جنین
aborticide U جنین کشی
implacental U بی جفت جنین
fetal U وابسته به جنین
feticide U سقط جنین
feticide U کشتن جنین
placentas U جفت جنین مشیمه
embryotomy U تشریح جنین درزهدان
abortive medicines U ادویه مسقط جنین
chorion U پرده بیرونی جنین
chorion U مشیمه خارجی جنین
hypoblast U غشاء داخلی جنین
abortionists U سقط جنین کننده
malposition U حالت غیرطبیعی جنین
malposition U جابجا شدگی جنین
placenta U جفت جنین مشیمه
placental U وابسته به جفت جنین
aplacental U فاقد جفت جنین
abortionist U سقط جنین کننده
mesoblast U میان پوست جنین
abortive foetus U جنین سقط شده
zoogamete U سلول
cells U سلول
cell U سلول
data cell U سلول
completed U تکمیل
complementarity U تکمیل
supplementation U تکمیل
completing U تکمیل
fulfilment U تکمیل
fulfillment U تکمیل
compietion U تکمیل
complete U تکمیل
completes U تکمیل
consummation U تکمیل
completion U تکمیل
entelechy U تکمیل
amnion U مشیمه پردهء دور جنین
eventration U جنین بی شکم یابی روده
miscarriage U سقط جنین غیر عمدی
placentation U پیوستگی جفت جنین بدیوارزهدان
miscarriages U سقط جنین غیر عمدی
by con. U مفهوم مخالف ان جنین میشود
embryos U جنین کمتر از هشت هفته
embryo U جنین کمتر از هشت هفته
yolk sac U کیسه زرده دورتادور جنین
mesoblast U لایه جرثومه میانی جنین
scarlet sage U سلول اتشی
selenium cell U سلول سلنیومی
cellulous U سلول دار
active cell U سلول فعال
data cell U سلول داده
cellulated U سلول دار
memory cell U سلول حافظه
gametangium U سلول جنسی
binary cell U سلول دودویی
germ cell U سلول نطفه
lymph cell U سلول لنف
gonocyte U سلول جنسی
cellular U سلول دار
locular U سلول دار
germ cell U سلول تخم
gonium U سلول نطفه
cellule U سلول کوچک
galvanic cell U سلول گالوانی
solar cells U سلول خورشیدی
cytology U سلول شناس
pixel U سلول تصویر
photoelectric cell U سلول فتوالکتریک
photoelectric cell U سلول فتوالکتریکی
photoconductive cell U سلول فوتورسانا
photo cell U سلول فتوالکتریک
phagocytosis U سلول خواری
odontoblast U سلول دندانی
nerve cell U سلول عصبی
mononuclear U سلول یک هستهای
solar cell U سلول خورشیدی
accumulator cell U سلول اکومولاتور
cleave U شکافتن سلول
celluloid U مانند سلول
cell U سلول یکنفری
cell U پیل سلول
transformer cell U سلول ترانسفورماتور
unit cell U سلول واحد
cells U پیل سلول
storage cell U سلول انباره
stractural cell U سلول ساختاری
cleaves U شکافتن سلول
syncytium U سلول چند هسته ایی
cells U سلول یکنفری
ward U سلول زندان
wards U سلول زندان
cleaved U شکافتن سلول
phased attack U تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
finishing U عملیات تکمیل
aucmented U تکمیل شده
actualise [British] U تکمیل کردن
actualize U تکمیل کردن
carry ineffect U تکمیل کردن
carry out U تکمیل کردن
supplemented U تکمیل کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com