Total search result: 201 (12 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
boolean operation U |
یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
logic U |
یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست |
 |
 |
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U |
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد. |
 |
 |
alternative U |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
 |
 |
alternatives U |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
 |
 |
except U |
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند |
 |
 |
denials U |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
 |
 |
NAND function U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
 |
 |
denial U |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
 |
 |
dispersion U |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد |
 |
 |
true false questions U |
پرسشهای درست- نادرست |
 |
 |
difference U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
 |
 |
differences U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
 |
 |
exjunction U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
 |
 |
EXOR U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
 |
 |
capacity U |
انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است |
 |
 |
capacities U |
انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است |
 |
 |
exclusive U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
 |
 |
i speak under correction U |
انچه می گویم ممکن است درست نباشد |
 |
 |
neither nor function U |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد |
 |
 |
NOR function = U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند |
 |
 |
denial U |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد |
 |
 |
denials U |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد |
 |
 |
fallacy of composition U |
استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است |
 |
 |
boolean operation U |
کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1 |
 |
 |
NOT function U |
تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود |
 |
 |
symmetric difference U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند |
 |
 |
boolean algebra U |
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست |
 |
 |
equality U |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
 |
 |
algebra U |
ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند |
 |
 |
assignments U |
بررسی اینکه آیا یک مقدار با توجه به نوعش درست است یا خیر |
 |
 |
assignment U |
بررسی اینکه آیا یک مقدار با توجه به نوعش درست است یا خیر |
 |
 |
perpetuting testtimony U |
تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود |
 |
 |
voltage U |
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند |
 |
 |
voltages U |
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند |
 |
 |
equivalence U |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
 |
 |
inequivalence U |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
 |
 |
NEQ U |
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است |
 |
 |
anti- U |
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند |
 |
 |
set U |
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر |
 |
 |
setting up U |
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر |
 |
 |
sets U |
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر |
 |
 |
incremental computer U |
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد |
 |
 |
tabling U |
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است |
 |
 |
tables U |
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است |
 |
 |
tabled U |
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است |
 |
 |
table U |
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است |
 |
 |
intersection U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
 |
 |
joins U |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد |
 |
 |
joined U |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد |
 |
 |
join U |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد |
 |
 |
intersections U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
 |
 |
and U |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد |
 |
 |
meet U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
 |
 |
OR function U |
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد |
 |
 |
coincidence function U |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد |
 |
 |
meets U |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
 |
 |
alternation U |
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند |
 |
 |
union U |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود |
 |
 |
conjunction U |
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود |
 |
 |
conjunctions U |
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود |
 |
 |
either or operation U |
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد |
 |
 |
unions U |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود |
 |
 |
false U |
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست |
 |
 |
assertion U |
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود |
 |
 |
disjunction U |
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند |
 |
 |
tempers U |
درست ساختن درست خمیر کردن |
 |
 |
tempered U |
درست ساختن درست خمیر کردن |
 |
 |
temper U |
درست ساختن درست خمیر کردن |
 |
 |
default U |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
 |
 |
defaulted U |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
 |
 |
defaults U |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
 |
 |
defaulting U |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
 |
 |
paasche price index U |
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری |
 |
 |
judiciousness U |
قضاوت درست تشخیص درست |
 |
 |
be the spitting image of someone <idiom> U |
درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن] |
 |
 |
dosage U |
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو |
 |
 |
dosages U |
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو |
 |
 |
law of demand U |
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود |
 |
 |
armistise U |
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد |
 |
 |
bandwidth U |
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است |
 |
 |
retention money U |
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود |
 |
 |
inconsequent U |
نادرست |
 |
 |
inaccurate U |
نادرست |
 |
 |
infirmly U |
نادرست |
 |
 |
dishonest U |
نادرست |
 |
 |
unsafe U |
نادرست |
 |
 |
fouls U |
نادرست |
 |
 |
wrongful U |
نادرست |
 |
 |
out of trim U |
نادرست |
 |
 |
erroneous U |
نادرست |
 |
 |
inconsecutive U |
نادرست |
 |
 |
foulest U |
نادرست |
 |
 |
false U |
نادرست |
 |
 |
foul U |
نادرست |
 |
 |
fouled U |
نادرست |
 |
 |
crooked U |
نادرست |
 |
 |
spurious U |
نادرست |
 |
 |
fouler U |
نادرست |
 |
 |
false code U |
کد نادرست |
 |
 |
sinister U |
کج نادرست |
 |
 |
phoneys U |
نادرست |
 |
 |
phoney U |
نادرست |
 |
 |
out of a U |
نادرست |
 |
 |
out of order U |
نادرست |
 |
 |
impure U |
نادرست |
 |
 |
in error <adj.> U |
نادرست |
 |
 |
inexact U |
نادرست |
 |
 |
imprecise U |
نادرست |
 |
 |
unfairly U |
نادرست |
 |
 |
false <adj.> U |
نادرست |
 |
 |
phony U |
نادرست |
 |
 |
unfair U |
نادرست |
 |
 |
amiss U |
نادرست |
 |
 |
trumped up U |
نادرست |
 |
 |
phonies U |
نادرست |
 |
 |
trumped-up U |
نادرست |
 |
 |
paralogism U |
قیاس نادرست |
 |
 |
foul bill of lading U |
بارنامه نادرست |
 |
 |
by indirection U |
با وسائل نادرست |
 |
 |
errors U |
عقیده نادرست |
 |
 |
distractor U |
گزینه نادرست |
 |
 |
false code U |
رمز نادرست |
 |
 |
fallacy of composition U |
تعمیم نادرست |
 |
 |
mispronounciation U |
تلفظ نادرست |
 |
 |
misinformation U |
خبر نادرست |
 |
 |
wrongfully U |
بطور نادرست |
 |
 |
vicious U |
بدطینت نادرست |
 |
 |
missatement U |
گفته نادرست |
 |
 |
mistranslation U |
ترجمه نادرست |
 |
 |
improper U |
نامناسب نادرست |
 |
 |
wrong answers U |
پاسخهای نادرست |
 |
 |
wrong information U |
اطلاعات نادرست |
 |
 |
jackleg U |
ناشی نادرست |
 |
 |
inexactly U |
بطور نادرست |
 |
 |
unsound U |
ناخوش نادرست |
 |
 |
inaccurately U |
بطور نادرست |
 |
 |
untrue U |
نادرست خائن |
 |
 |
heterography U |
املای نادرست |
 |
 |
error U |
عقیده نادرست |
 |
 |
miscue U |
ضربه نادرست |
 |
 |
chucks U |
پرتاب نادرست |
 |
 |
misconstruction U |
تفسیر نادرست |
 |
 |
misconstruction U |
تعبیر نادرست |
 |
 |
false U |
ساختگی نادرست |
 |
 |
inaccurate U |
نادرست یا غلط |
 |
 |
false information U |
اطلاعات نادرست |
 |
 |
misconstructions U |
تعبیر نادرست |
 |
 |
foul play U |
کار نادرست |
 |
 |
false information U |
خبر نادرست |
 |
 |
mispronunciations U |
تلفظ نادرست |
 |
 |
mispronunciation U |
تلفظ نادرست |
 |
 |
misconstructions U |
تفسیر نادرست |
 |
 |
chucked U |
پرتاب نادرست |
 |
 |
chuck U |
پرتاب نادرست |
 |
 |
unfair trade practice U |
اعمال تجاری نادرست |
 |
 |
malfunction U |
نادرست عمل کردن |
 |
 |
off base <idiom> U |
غیر دقیق ،نادرست |
 |
 |
mininformation U |
اطلاع یا خبر نادرست |
 |
 |
incorrect U |
نادرست یا به همراه خطا |
 |
 |
wild cat U |
بی اعتبار بی پشتوانه نادرست |
 |
 |
suggestio falsi U |
افهار و اعلام نادرست |
 |
 |
misallocation of resources U |
تخصیص نادرست منابع |
 |
 |
lied U |
سخن نادرست گفتن |
 |
 |
lies U |
سخن نادرست گفتن |
 |
 |
paralpgize U |
قیاس نادرست ساختن |
 |
 |
malfunctions U |
نادرست عمل کردن |
 |
 |
foozle U |
بدساختن ضربت نادرست |
 |
 |
lie U |
سخن نادرست گفتن |
 |
 |
sigmatism U |
تلفظ نادرست حرف " س " |
 |
 |
prismatic spectacles U |
عینک نادرست نما |
 |
 |
malfunctioned U |
نادرست عمل کردن |
 |
 |
makable <adj.> U |
ممکن |
 |
 |
possible [doable, feasible] <adj.> U |
ممکن |
 |
 |
manageable <adj.> U |
ممکن |
 |
 |
achievable <adj.> U |
ممکن |
 |
 |
contrivable <adj.> U |
ممکن |
 |
 |
feasible U |
ممکن |
 |
 |
practicable <adj.> U |
ممکن |
 |
 |
possible U |
ممکن |
 |
 |
executable <adj.> U |
ممکن |
 |
 |
workable <adj.> U |
ممکن |
 |
 |
makeable <adj.> U |
ممکن |
 |
 |
makable [spv. makeable] <adj.> U |
ممکن |
 |
 |
thinkable U |
ممکن |
 |
 |
feasible <adj.> U |
ممکن |
 |
 |
doable <adj.> U |
ممکن |
 |
 |
conceivable U |
ممکن |
 |
 |
posses U |
ممکن |
 |
 |
posse U |
ممکن |
 |
 |
false start U |
اغاز نادرست خطا در شروع |
 |
 |
mal U |
خطا نادرست و متقلبانه را می رساند |
 |
 |
paralogist U |
کسیکه قیاس نادرست میسازد |
 |
 |
an i calculation U |
حساب نادرست یا غیر دقیق |
 |
 |
ungrammatical U |
مخالف ایین دستور نادرست |
 |
 |
wide of the mark <idiom> U |
از هدف به دور بردن ،نادرست |
 |
 |
false starts U |
اغاز نادرست خطا در شروع |
 |
 |
impossible U |
غیر ممکن |
 |
 |
as far as possible U |
هر چه ممکن است |
 |
 |
possible capacity U |
گنجایش ممکن |
 |
 |
interactive U |
را ممکن میکند |
 |