English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
subregion U یکی از تقسیمات اولیه ناحیه بخش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
division U تقسیمات
divisions U تقسیمات
azimuth resolution U تقسیمات سمتی
moom towng boun U تقسیمات بدن
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
grand division U تقسیمات بزرگ طبله
underpart U تقسیمات جز بخش فرعی
administrations U تقسیمات جزء وزارتخانه ها درشهرها
administration U تقسیمات جزء وزارتخانه ها درشهرها
repartition U توزیع مجدد وابسته به تقسیمات
Ideal City U [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication U گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
phratry U درتاریخ یونان واحد قومیت یکی از تقسیمات سه گانه قبیله
compartment marking U تقسیمات علامت گذاری شده داخل هواپیمای باری یاترابری
basic data U دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration U احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
departmentalism U اعنقاد به روش تمرکز دراداره کشور و تفویض اختیارات وسیع به مسئولین اداره امور تقسیمات کوچک مملکتی
basic issue list U اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
dogmatic marxism U مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
garden design U طرح باغی [با تقسیمات مستطیلی بصورت باغچه ها و چهارباغ و حوض و آبروها. این طرح از قرن بازدم میلادی مشاهده شد و جلوه ای از حیاط خانه ها و کاخ ها را نشان می دهد.]
realms U ناحیه
sector U ناحیه
shires U ناحیه
sectors U ناحیه
output area U ناحیه
local <adj.> U ناحیه ای
zone U ناحیه
zones U ناحیه
regional <adj.> U ناحیه ای
demesne U ناحیه
ranged U ناحیه
ranges U ناحیه
sympatric U هم ناحیه
subregion U ناحیه
situs U ناحیه
proclimax U ناحیه
reaching U ناحیه
reaches U ناحیه
range U ناحیه
district U ناحیه
reach U ناحیه
districts U ناحیه
reached U ناحیه
shire U ناحیه
wards U ناحیه
areas U ناحیه
partitions U ناحیه
partition U ناحیه
regions U ناحیه
region U ناحیه
realm U ناحیه
ward U ناحیه
area U ناحیه
regions U ناحیه نظامی
regions U ناحیه عملیات
boom swing U ناحیه لرزش
edge zone U ناحیه لبه
scan area U ناحیه پیمایش
sciatic U ناحیه چاربند
broca's area U ناحیه بروکا
sector commander U فرمانده ناحیه
depletion layer U ناحیه تخلیه
regions U ناحیه فضا
magnetic domain U ناحیه مغناطیسی
districts U ناحیه نظامی
Equator U ناحیه استوایی
motor area U ناحیه حرکتی
district U ناحیه نظامی
climatic region U ناحیه اقلیمی
region U ناحیه عملیات
intermediate zone U ناحیه ی میانی
measuring range U ناحیه ی سنجش
input area U ناحیه ورودی
zone of contact U ناحیه تماس
depletion zone U ناحیه تخلیه
work area U ناحیه کاری
soft spot U ناحیه نشست
two phase region U ناحیه دو فازی
touch spot U ناحیه بساوشی
common area U ناحیه مشترک
the abdominal region U ناحیه شکم
telephone area U ناحیه اتصال
territorialization U ایجاد ناحیه
skid row U ناحیه پست
part U سهم ناحیه
commutation zone U ناحیه کموتاسیون
silva U ناحیه جنگلی
critical area U ناحیه بحرانی
wernicke's area U ناحیه ورنیکه
depletion barrier U ناحیه تخلیه
depletion area U ناحیه تخلیه
storage area U ناحیه انبارش
littoral U ناحیه ساحلی
buffer area U ناحیه میانگیر
suppressor area U ناحیه بازدارنده
critical region U ناحیه شاخص
critical region U ناحیه بحرانی
recording eara U ناحیه ضبط
sectors U خط کش ریاضی ناحیه
range of variation U ناحیه تغییر
range of storke U ناحیه ضربه
range of adjustment U ناحیه تنظیم
heat affected zone U ناحیه پیوند
overflow area U ناحیه سرریز
oral zone U ناحیه دهانی
radius of action U ناحیه رانندگی
gold field U ناحیه زرخیز
sector U خط کش ریاضی ناحیه
output area U ناحیه خروجی
dead space U ناحیه کور
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
lumbar U ناحیه کمر
Sept U ناحیه محصو
range of variation U ناحیه انحراف
zone U منطقه ناحیه
regionalism U ناحیه گرایی
slum U ناحیه فقیرنشین
terrain U زمین ناحیه
zones U منطقه ناحیه
indifference zone U ناحیه خنثی
genital zone U ناحیه تناسلی
erogenous zones U ناحیه شهوتزا
frequency region U ناحیه فرکانس
residential area U ناحیه مسکونی
active area U ناحیه فعال
forbidden zone U ناحیه ممنوع
area search U جستجوی ناحیه
fixed area U ناحیه ثابت
arid area U ناحیه خشک
audio range U ناحیه صوتی
region U ناحیه نظامی
baffle area U ناحیه کور
region U ناحیه فضا
slums U ناحیه فقیرنشین
geiger muller region o. plateau U ناحیه قطع
erogenous zone U ناحیه شهوتزا
naval district U ناحیه دریایی
pyramidal area U ناحیه هرمی
goldfield U ناحیه زرخیز
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
breadbasket U معده ناحیه حاصلخیز
rimland U حومه ناحیه مرکزی
bailiwick U ناحیه قلمرو مامور
space charge U ناحیه بار فضا
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
auditory projection area U ناحیه ادراک شنیداری
domains U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
papa U پاپ کشیش ناحیه
reverse flow regin U ناحیه جریان معکوس
papas U پاپ کشیش ناحیه
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
shielding region U ناحیه حفافت کننده
domain U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
hot temperature zone U ناحیه بسیار گرم
pale U ناحیه محصور قلمروحدود
paler U ناحیه محصور قلمروحدود
palest U ناحیه محصور قلمروحدود
coagulation U تجمع مواد در یک ناحیه
wing U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
pierian U وابسته به ناحیه پیریا
poplitaeal U مربوط به ناحیه رکبی
forbidden energy zone U ناحیه انرژی ممنوع
popliteal U مربوط به ناحیه رکبی
fingerprint region U ناحیه اثر انگشتی
palatinate U ناحیه قلمرو کنت
naval district U ناحیه عملیات دریایی
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
zone U ناحیه دسته بندی
zones U ناحیه دسته بندی
high frequency range U ناحیه ی فرکانس بالا
heating zone U منطقه یا ناحیه حرارتی
geiger muller region o. plateau U ناحیه گایگر مولر
coal field U ناحیه زغال خیز
long wave range U ناحیه موج بلند
zonule U منطقه یا ناحیه کوچک
local area network U شبکه ناحیه محلی
delinquency area U ناحیه بزه خیز
crygenic region U ناحیه انجماد سنجی
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
tertiary projection area U ناحیه فرافکنی سوم
common storage area U ناحیه اشتراکی انباره
climate U ناحیه اوضاع جوی
climates U ناحیه اوضاع جوی
sylva U درختان جنگلی یک ناحیه
winging U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
neck of the woods <idiom> U ناحیه یا قسمتی از کشور
catchment areas U ناحیه تحت پوشش
motor perceptual region U ناحیه حرکتی- ادراکی
catchment area U ناحیه تحت پوشش
drilling range U ناحیه مته کاری
coalfields U ناحیه ذغال خیز
coalfield U ناحیه ذغال خیز
executive area U ناحیه هماهنگ ساز
sector commander U فرمانده ناحیه پدافند هوایی
mesogaster U معده بند ناحیه ناف
weakest U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com