Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
zouave
U
یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
grenadier
U
سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
advance variation
U
واریاسیون پیشروی پیاده دردفاع فرانسوی
franco indian defence
U
دفاع هندی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
franco baenoni defence
U
دفاع بنونی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
foot infantry
U
پیاده نظام
infantry
U
پیاده نظام
skirmisher
U
پیاده نظام
dough boy
U
سرباز پیاده نظام
infantrymen
U
جمعی پیاده نظام
foot soldier
U
سرباز پیاده نظام
janizary
U
سرباز پیاده نظام
doughboy
U
سرباز پیاده نظام
dogface
U
سرباز پیاده نظام
infantrymen
U
سرباز پیاده نظام
grabby
U
نفر پیاده نظام
infantryman
U
جمعی پیاده نظام
infantryman
U
سرباز پیاده نظام
light infantry
U
پیاده نظام سبک
infantry
U
رسته پیاده نظام
air infantry
U
پیاده نظام محمول هوایی
foot guards
پیاده نظام های انگلستان
janissary
U
ینی چری سرباز پیاده نظام
arrow head
U
پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
accompanying fire
U
اتشی که پیاده نظام در زیران پیشروی میکند
phalanx
U
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
phalanxes
U
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
ship to shore
U
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
The infantry attacked in waves .
U
پیاده نظام بصورت موج ( موج) وار حمله کرد
afcet
U
la Pour AssociationFrancaise etTechnique CybernetiqueEconomiqe سازمان حرفهای فرانسوی که هدف ان گرد هم اوردن دانشمندان فرانسوی در زمینههای مختلف کامپیوتری است
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
characterization
U
مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
Algeria
U
الجزایر
Algiers
U
الجزایر
archipelagos
U
مجمع الجزایر
archipelago
U
مجمع الجزایر
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
philippine islands
U
مجمع الجزایر فیلیپین
tramontana
U
بادشمال درمدیترانه بادسرددرمجمع الجزایر
levee en masse
U
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
disembarkation
U
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
front de liberation national
U
فعالیت می کرد و در حال حاضر تنها حزب سیاسی الجزایر است
detrain
U
از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
dress left
U
از چپ نظام یا از راست نظام
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
front de liberation national
U
جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
gallican
U
فرانسوی
frenchwoman
U
زن فرانسوی
the french
U
فرانسوی ها
French
U
: فرانسوی
Gallic
U
فرانسوی
french chalk
U
گچ فرانسوی
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
huguenot
U
فرانسوی پروتستان
frenchy
U
فرانسوی ماب
Frenchmen
U
مرد فرانسوی
frenchification
U
فرانسوی شدن
gallicism
U
فرانسوی مابی
Frenchman
U
مرد فرانسوی
lycee
U
دبیرستان فرانسوی
huguenot
U
پروتستان فرانسوی
hotel-Dieu
U
بیمارستان فرانسوی
French
U
فرانسوی کردن
french pastry
U
شیرینی اردینه فرانسوی
French dressing
U
چاشنی سالاد فرانسوی
French Order
U
سبک معماری فرانسوی
frenchify
U
فرانسوی ماب شدن
gallomania
U
جنون فرانسوی مابی
gallicize
U
فرانسوی ماب شدن
french defence
U
دفاع فرانسوی شطرنج
grisette
U
دختر کارگر فرانسوی
balking billiard
U
بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
normal opening
U
گشایش نرمال یا فرانسوی
houdan
U
مرغ کاکلی فرانسوی
gallicize
U
فرانسوی ماب کردن
french onion soup
U
سوپ پیاز فرانسوی
gallomaniac
U
دیوانه فرانسوی مابی
gallicism
U
اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
burn variation
U
واریاسیون برن در دفاع فرانسوی
gavotte
U
نوعی رقص سریع فرانسوی
blancmange
U
یک نوع کیک سفید فرانسوی
She is French on her fathers on her fathers side.
U
از طرف پدر فرانسوی است
chateau
U
شاتو
[کاخ یا قلعه فرانسوی]
gaul
U
اهل کشور باستانی گل فرانسوی
split
U
وزنه برداری یکضرب فرانسوی
gavote
U
نوعی رقص سریع فرانسوی
overhaul
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
He was every inch a frenchman.
U
اویک فرانسوی تمام عیار بود
Joyedevivre
U
لذت فراوان زندگی
[ریشه فرانسوی]
phyllo (pastry)
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
puff paste
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
anderssen attack
U
حمله اندرسن در دفاع فرانسوی شطرنج
puff pastry
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
winawer variation
U
واریاسیون ویناور در دفاع فرانسوی شطرنج
entac
U
موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
flaky pastry
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
milner bary gambit
U
گامبی میلنر- باری در دفاع فرانسوی شطرنج
alekhine chatard attack
U
حمله الخین- شاتار در دفاع فرانسوی شطرنج
anglo-chinois
U
[واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
Liberty
U
[مجسمه زن نماد آزادی که توسط هنرمندان فرانسوی ساخته شد.]
By
[In]
comparison with the French, the British eat far less fish.
U
در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
Lous quatorze
U
[سبک فرانسوی معماری باروک و کلاسیک در زمان لوپی چهاردهم]
Aioli
U
[سسی فرانسوی تشکیل شده از روغن زیتون، تخم مرغ و سیر]
Lous quinze
U
[سبک فرانسوی تلفیق معماری روکوکو و نئوکلاسیک در زمان لوئی پانزدهم]
three cushion billiards
U
بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
interim overhaul
U
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
physiocrats
U
اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است
enlistedman
U
افراد
enlisted personnel
U
افراد
men
U
افراد
personnel
U
افراد
troop
U
افراد
trooped
U
افراد
trooping
U
افراد
enlisted personnel
U
طبقه افراد
enlistee
U
افراد داوطلب
platoons
U
جوخهء افراد
withindoors
U
افراد داخل
equal status persons
U
افراد همپایه
personnel status
U
وضع افراد
service club
U
باشگاه افراد
roll call
U
نامیدن افراد
top-level
U
افراد عالیرتبه
cognoscenti
U
افراد مطلعدربارهموضوعیخاص
liberty men
U
افراد مرخصی
packed out
پر و مملو از افراد
filler personnel
U
افراد جایگزینی
platoon
U
جوخهء افراد
head count
U
جمع افراد
category
U
طبقه افراد
head counts
U
جمع افراد
rouse out
U
بیدار کردن افراد
billet slip
U
کارت محلهای افراد
billet slip
U
لوحه اسکان افراد
characterization
U
نوشتن بیوگرافی افراد
cimmerian
U
افراد کشور فلمات
condemning
U
محکوم کردن افراد
bachelor quarters
U
منازل افراد مجرد
avast
U
افراد به جای خود
family size
U
تعداد افراد خانواده
noncombatant
U
افراد غیر نظامی
part owners
U
افراد شریک المال
personal error
U
خطاهای انفرادی افراد
personnel monitoring
U
بازرسی بدنی از افراد
condemns
U
محکوم کردن افراد
condemn
U
محکوم کردن افراد
close station
U
افراد بدو مرخص
aptitude area
U
حیطه قابلیت افراد
army deposit fund
U
پس انداز انفرادی افراد
receptee
U
افراد مورد پذیرش
troops
U
افراد قسمتها سربازان
favouritism
U
افراد مورد توجه
morale
U
روحیه افراد مردم
transfer station
U
محل اعزام افراد
target audience
U
افراد مورد نظر
coachload
U
افراد سوار بر درشکه
posse comitatus
U
دسته افراد پلیس
special olympics
U
المپیک افراد استثنایی
commandos
U
افراد نیروی مخصوص
swallow one's pride
<idiom>
U
متواضع کردن افراد
the common wealth of learning
U
افراد اهل علم
transfer station
U
محل انتقال افراد
commando
U
افراد نیروی مخصوص
top-level
U
توسط افراد عالیرتبه
dependents
U
افراد تحت تکفل
play the field
<idiom>
U
با افراد مختلفی قرارگذاشتن
chuck
U
سه نظام
systems
U
نظام
chucks
U
سه نظام
left d.
U
نظام به چپ
chucked
U
سه نظام
military
U
نظام
system
U
نظام
trends
U
نظام
trend
U
نظام
chartered
U
بین افراد دلالت کند
troop housing
U
کوی درجه داران یا افراد
assembly
U
محل بسیج افراد احتیاط
charter
U
بین افراد دلالت کند
Certain notorious ( dubious ) characters .
U
عده افراد معلوم الحال
chartering
U
بین افراد دلالت کند
leatherneck
U
جزو افراد تفنگداران دریایی
lockstep
U
پیشروی افراد پشت سریکدیگر
sociometry
U
سنجش روابط افراد جامعه
life line
U
طناب اتصال افراد به یکدیگر
Applicants flooded in.
U
سیل افراد ( متقاضیان ) جاری شد
Do not admit any outsiders.
U
افراد غیره را راه ندهید
posse
U
دسته افراد پلیس جماعت
charters
U
بین افراد دلالت کند
posses
U
دسته افراد پلیس جماعت
huddling
U
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
intransit strenth
U
افراد در حال حرکت یا انتقال
aptitude area
U
حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی
huddles
U
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
people sniffer
U
رادار کشف افراد دشمن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com