English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
oxford india paper U یکجور کاغذ نازک چاپ کردنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
onion skin U یکجور کاغذ نازک
prunello U یکجور الوچه یا گوجه خشک کردنی
prunelle U یکجور گوجه یا الوچه خشک کردنی
rasher U ورقه نازک گوشت سرخ کردنی
rashers U ورقه نازک گوشت سرخ کردنی
silesia U یکجور پارچه نازک استری وپردهای
rice paper U کاغذ نازک
foreign letter paper U کاغذ چاپاری نازک
onionskin U کاغذ نازک زرورق
persiennes U یکجور پشت پنجرهای که تیکههای چوب یا اهن نازک راترک ترک ... کار گذاشته اند
parcel paper U یکجور کاغذ خرمایی رنگ ومخکم که برای پیچیدن بستههای پستی بکارمیرود
glassine U نوعی کاغذ نازک شفاف یانیمه شفاف که هوا یا روغن از ان نمیتواند عبور کند
sprocket feed U محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
wadeable U کپه کردنی توده کردنی قابل ریه گذاری
maud U یکجور پارچه پیچازی که شبانان اسکاتلندی میپوشند یکجور گلیم سفری
tractor feed U روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
newmarket U یکجور بالاپوش چسبان یکجور بازی گنجفه
friction feed U تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
sheets U سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
sheet U سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
skip U حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skips U حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skipped U حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
plotters U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
sprocket holes U مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
NCR paper U کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
flowed U درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flow U درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flows U درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
scratch paper U کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
cable weft U پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
toner U که در چاگر لیزری استفاده میشود. تونر با بر الکتریکی روی کاغذ منتقل میشود و سپس با نوک آن به طور موقت روی کاغذ قرار می گیرد
feed U روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feeds U روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
solvency U حل کردنی
doable U کردنی
confutable U رد کردنی
rejectable U رد کردنی
refutable U رد کردنی
rebuttable U رد کردنی
challengeable U رد کردنی
discountable U کم کردنی
rebuttable U رو کردنی
forfoitable U گم کردنی
reprehensible U سرزنش کردنی
spendable U خرج کردنی
smokeable U دود کردنی
excludable U محروم کردنی
palpable U پرماسیدنی حس کردنی
extraditable U تسلیم کردنی
tangible U لمس کردنی
tangibly U لمس کردنی
smokable U دود کردنی
sinkable U نشست کردنی
extinguishable U خاموش کردنی
escapable U فرار کردنی
erectile U راست کردنی
erasable U پاک کردنی
subduable U مطیع کردنی
surmountable U برطرف کردنی
steerable U هدایت کردنی
subjugable U مطیع کردنی
submergible U غوطه ور کردنی
eliminable U بیرون کردنی
supposable U فرض کردنی
suppressible U متوقف کردنی
tamable U رام کردنی
storable U انبار کردنی
tarnishable U کدر کردنی
tameable U رام کردنی
spottable U پیدا کردنی
enunciable U اعلام کردنی
devisable U تعبیه کردنی
suggestible U اشاره کردنی
defensible U دفاع کردنی
interpretable U تفسیر کردنی
issuable U صادر کردنی
framable U درست کردنی
conceivable U تصور کردنی
operable U عمل کردنی
opposable U مخالفت کردنی
iterable U تکرار کردنی
credible U باور کردنی
fleeceable U لخت کردنی
partible U جدا کردنی
believable U باور کردنی
leviable U وضع کردنی
leasable U اجاره کردنی
insurable U بیمه کردنی
inscribable U محاط کردنی
inflictable U تحمیل کردنی
inducible U وادار کردنی
includible U شامل کردنی
includable U شامل کردنی
impotable U وارد کردنی
importable U وارد کردنی
separable U جدا کردنی
participable U شرکت کردنی
fixable U محکم کردنی
receivable U دریافت کردنی
referable U مراجعه کردنی
refillable U دوباره پر کردنی
relatable U نقل کردنی
repealable U لغو کردنی
resectable U قطع کردنی
satisfiable U راضی کردنی
farmable U زراعت کردنی
seizable U ضبط کردنی
suggestible U پیشنهاد کردنی
fellable U قطع کردنی
quotable U نقل کردنی
persuadable U وادار کردنی
persuasible U وادار کردنی
filtrable U صافی کردنی
pracitcable U گذار کردنی
preachable U وعظ کردنی
predicable U اطلاق کردنی
filterable U صافی کردنی
punishability U مجازات کردنی
tactile U لمس کردنی
tractable U رام کردنی
covetable U طمع کردنی
compellable U مجبور کردنی
defeasible U فسخ کردنی
compassable U احاطه کردنی
triable U ازمایش کردنی
communicable U ابلاغ کردنی
collectible U جمع کردنی
collectable U جمع کردنی
adoptable U اتخاذ کردنی
applicative U اعمال کردنی
appraisable U قیمت کردنی
assumable U فرض کردنی
assurable U بیمه کردنی
demurrable U اشکال کردنی
denotable U دلالت کردنی
declinable U صرف کردنی
concealable U پنهان کردنی
wadable U کپه کردنی
vindicatory U ثابت کردنی
weighable U وزن کردنی
wettable U خیس کردنی
interchangeable U با هم عوض کردنی
fair game U مسخره کردنی
wadable U توده کردنی
vindicable U حمایت کردنی
contrivable U تدبیر کردنی
violable U غصب کردنی
constrainable U مجبور کردنی
conquerable U فتح کردنی
condemnable U محکوم کردنی
abolishable U منسوخ کردنی
calculable U حساب کردنی
deprivable U محروم کردنی
notifiable U اخطار کردنی
utilizable <adj.> U مصرف کردنی
dispensable U صرفنظر کردنی
utilisable [British] <adj.> U مصرف کردنی
useful <adj.> U مصرف کردنی
thinkable U فکر کردنی
usable <adj.> U مصرف کردنی
suitable <adj.> U مصرف کردنی
dispensable U معاف کردنی
applicable <adj.> U مصرف کردنی
likly U باور کردنی احتمالی
get at able یافتنی پیدا کردنی
bills receivable U براتهای دریافت کردنی
reprouducible U دوباره درست کردنی
missile U اسلحه پرتاب کردنی
contrivable U اختراع کردنی اندیشیدنی
missiles U اسلحه پرتاب کردنی
perceivable U درک کردنی محسوس
perceivable U مشاهده کردنی دیدنی
manageably U بطور اداره کردنی
impugnable U رد کردنی قابل تکذیب
sinkable U غرق کردنی یاشدنی
pracitcable U عبور کردنی گذشتنی
manipular U با دست درست کردنی
manipulatory U با دست درست کردنی
tax-deductible U کسر کردنی از مالیات
saveable U پس انداز کردنی اندوختنی
injection U داروی تزریق کردنی
likelier U باور کردنی احتمالی
exigible U خواستنی مطالبه کردنی
fixture U لوازم نصب کردنی
supposable U تصور کردنی مفروض
likeliest U باور کردنی احتمالی
eradicable U قلع و قمع کردنی
traceable U جستجو کردنی یافتنی
likely U باور کردنی احتمالی
alike U یکجور
homogeneous U یکجور
pandean pipe U یکجور نی
pan pipe U یکجور نی
bills payable برات های پرداخت کردنی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com