Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
palmyra
U
یکجور نخل درهندو سیلان که برگ ان برای بوریابافی بکارمیرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
forrel
U
یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
forel
U
یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
parcel paper
U
یکجور کاغذ خرمایی رنگ ومخکم که برای پیچیدن بستههای پستی بکارمیرود
noughts and crosses
U
یکجور دوز بازی که نشانهای صفرو چلیپادران بکارمیرود
sienna
U
که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
capital expenditure
U
هزینهای که برای بهبودسرمایه وافزایش ان بکارمیرود
pergameneous
U
مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
esparto
U
یکجورجگن دراسپانیاکه برای بافندگی وکاغذسازی بکارمیرود
herbicide
U
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
pullicate
U
پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
line drawing
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawings
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
tallow
U
پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکارمیرود
mop
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
herbicides
U
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
hep
U
حرف ندا که برای دستور یاامریه به نظامیان بکارمیرود
mopped
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
amulet
U
دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
fearnought
U
یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
mopping
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mops
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
amulets
U
دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
tape line
U
تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود
catgut
U
روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
fumigant
U
ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
gimbals
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
gimbal ring
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
marking ink
U
مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
sand shoes
U
یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
crocus cloth
U
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
burgers
U
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger
U
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
listerine
U
یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
sennet
U
علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
sennit
U
علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
maud
U
یکجور پارچه پیچازی که شبانان اسکاتلندی میپوشند یکجور گلیم سفری
hundreds and thousands
U
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
blueprint
U
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprints
U
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
leno
U
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
petersham
U
یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
newmarket
U
یکجور بالاپوش چسبان یکجور بازی گنجفه
silane
U
سیلان
flows
U
سیلان
currents
U
سیلان
flux
U
سیلان
silicon hydride
U
سیلان
yield point
U
حد سیلان
streamed
U
سیلان
stream
U
سیلان
liquid limit
U
حد سیلان
streams
U
سیلان
current
U
سیلان
runoff
U
سیلان
flowed
U
سیلان
flow
U
سیلان
ceylon
U
سراندیب سیلان
electron current
U
سیلان الکترونها
energy flow
U
سیلان انرژی
ptyalism
U
سیلان بزاق
stream of consciousness
U
سیلان ذهن
electron flow
U
سیلان الکترون ها
pour point
U
نقطه سیلان
fluxing power
U
قدرت سیلان
jujube
U
سیلان سیلانک
melanite
U
حجر سیلان سیاه
leucorrhoea
U
جریان سفید سیلان ابیض
garnet
U
حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
garnets
U
حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
loris
U
دونوع بوزینه تنبل سیلان وهندوستان
flowed
U
لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flow
U
لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flows
U
لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
metronome
U
بکارمیرود
metronomes
U
بکارمیرود
hyphen
U
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
hyphens
U
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
blacktop
U
موادقیری که درساختمان اسفالت بکارمیرود
corn popper
U
غربالی که دربودادن ذرت بکارمیرود
corporale
U
پارچهای که هنگام عشاء ربانی بکارمیرود
basket weave pattern
U
طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
ticks
U
نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
ticked
U
نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
tick
U
نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
flat boat
U
یکجوردوبه پهن که دررودخانههای کم عمق بکارمیرود
metonym
U
لغت وکلمهای که بصورت کنایه یا مجاز بکارمیرود
kieselguhr
U
سنگ چخماق ته نشسته درساختن دینامیت بکارمیرود
law french
U
اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
ballast
U
سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
jacob's staff
U
چوبی که نوک اهنی داردودرزمین پیمایی بکارمیرود
knick knack
U
چیزقشنگ وکم بهاکه بیشتربرای ارایش بکارمیرود
forth
U
این کلمه بصورت پیشوند نیزبامعانی فوق بکارمیرود
kino
U
شیره یکجورگیاه که ماننداست بکات هندی ودرداروسازی و....بکارمیرود
sprag
U
قطعه چوب یا الواری که بعنوان شمع درمعدن بکارمیرود
ack
U
علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
eudiometer
U
اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
macedoine
U
مخلوطی ازسبزیجات پخته که در سالاد یاروی لرزانک وامثال ان بکارمیرود
puncheon
U
ستونی کوتاه که بجای تحمل بار تیر در بین دو پایه بکارمیرود
catapult
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
palmitic
U
اسیدی که در روغن خرماوبرخی روغنهای دیگریافت میشود درشمع سازی بکارمیرود
catapulted
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults
U
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
cellulose nitrate
U
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
milk of magnesia
U
مایع شیری رنگی که هیدرکسید منیزیم است وبعنوان ضد اسید وملین بکارمیرود
bulb angle
U
جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
rate of pouring
U
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
homogeneous
U
یکجور
pandean pipe
U
یکجور نی
alike
U
یکجور
pan pipe
U
یکجور نی
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
gleek
U
سه برگ یکجور
lotos
U
یکجور نیلوفرابی
lampereel
U
یکجور ماهی
dutchmans
U
یکجور گل ساعت
trebucket
U
یکجور ترازو
lambs wool
U
یکجور نوشابه
petard
U
یکجور ترقه
pandore
U
یکجور سه تار
polyanthus
U
یکجور نرگس
aigret
U
یکجور ماهیخوار
sheer legs
U
یکجور جرثقیل
sheers
U
یکجور جرثقیل
Jaffa
U
یکجور پرتغال
pair royal
U
سه برگ یکجور
pair royal
U
سه سر سه طاس یکجور
nonsuch
U
یکجور یونجه
elephant'sgrass
U
یکجور لویی
lewis gun
U
یکجور مسلسل
cold cream
U
یکجور مرهم
moloch
U
یکجور سوسماراسترالیایی
osborne
U
یکجور بیسکویت
trebuchet
U
یکجور ترازو
griffon
U
یکجور لاشخور
custard pie
U
یکجور شیرینی
cracker
U
یکجور شیرینی
costrel
U
یکجور قمقمه
snow flake
U
یکجور گل حسرت
onion couch
U
یکجور جو وحشی
lotuses
U
یکجور نیلوفرابی
lotus
U
یکجور نیلوفرابی
mignonette
U
یکجور گل میخک
onion grass
U
یکجور جو وحشی
double pair royal
U
چهارطاس یکجور
rubicelle
U
یکجور یاقوت
crackers
U
یکجور شیرینی
pippin
U
یکجور سیب
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
fandango
U
یکجور رقص اسپانیولی
weever
U
یکجور ماهی خاردار
mayweed
U
یکجور بابونه بدبو
orang utan
U
یکجور بوزینه درازدست
sparable
U
یکجور سنگ اهکی
catbird
U
یکجور باسترک امریکایی
omber or ber
U
یکجور بازی گنجفه
gram
U
یکجور باقلا گرم
mine thrower
U
یکجور توپ سنگری
grammes
U
یکجور باقلا گرم
fandangos
U
یکجور رقص اسپانیولی
standard
U
همگون یکنواخت یکجور
onion skin
U
یکجور کاغذ نازک
sea asparagus
U
یکجور خرچنگ دریایی
busbies
U
یکجور کلاه پوستی
orfe
U
یکجور ماهی طلایی
busby
U
یکجور کلاه پوستی
mountain cork
U
یکجور پنبه کوهی
meerscham
U
یکجور گل نرم چپق
double pair royal
U
چهار برگ یکجور
catamount
U
یکجور گربه دشتی
staniel
U
یکجور باز کوچک
catamountain
U
یکجور گربه دشتی
standards
U
همگون یکنواخت یکجور
missel
U
یکجور باسترک در اروپا
killdee
U
یکجور مرغ باران
deer tiger
U
یکجور یوز امریکایی
marcelwave
U
یکجور فر یا موج که بمومیدهند
chrysoprase
U
یکجور یاقوت زرد
pollack or lock
U
یکجور ماهی روغن
dressing-up
U
یکجور بازیکهدر آنبچههالباسغیرعادیبهتنمیکنند
buns
U
یکجور کلوچه یاکماج
grams
U
یکجور باقلا گرم
sand fly
U
یکجور پشه ریز
bun
U
یکجور کلوچه یاکماج
majolica
U
یکجور کاشی صورتی
pipistrel
U
یکجور شبکور کوچک
brandling
U
یکجور کرم خاکی
magenta
U
یکجور رنگ قرمز
custard
U
یکجور شیرینی یا فرنی
pavan
U
یکجور رقص سنگین
muggins
U
یکجور بازی دومینو
pullicate
U
یکجور دستمال رنگی
maiolica
U
یکجور کاشی صورتی
lansquenet
U
یکجور بازی گنجفه
sardonyx
U
یکجور عقیق یمانی
trammel
U
یکجور دام یا تور
kirschwasser
U
یکجور عرق البالو
paris blue
U
یکجور نیل فرنگی
liftjet
U
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com