Total search result: 201 (7 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
national command U |
یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
terminal command U |
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی |
 |
 |
forces U |
یکان قسمت نظامی |
 |
 |
forcing U |
یکان قسمت نظامی |
 |
 |
force U |
یکان قسمت نظامی |
 |
 |
detachments U |
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه |
 |
 |
detachment U |
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه |
 |
 |
organic U |
مربوط به یک قسمت یا یکان |
 |
 |
beachmaster's unit U |
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله |
 |
 |
manoeuvre U |
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن |
 |
 |
maneuvred U |
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن |
 |
 |
manoeuvring U |
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن |
 |
 |
manoeuvres U |
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن |
 |
 |
maneuvres U |
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن |
 |
 |
manoeuvred U |
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن |
 |
 |
maneuvring U |
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن |
 |
 |
subactivity U |
یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه |
 |
 |
cellular unit U |
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا |
 |
 |
anticrop operations U |
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی |
 |
 |
armistise U |
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد |
 |
 |
tactically U |
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی |
 |
 |
tactical U |
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی |
 |
 |
army component U |
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی |
 |
 |
component U |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
 |
 |
components U |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
 |
 |
zone of action U |
منطقه عملیات یکان |
 |
 |
housekeeping U |
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری |
 |
 |
muster roll U |
دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی |
 |
 |
activity U |
قسمت یکان |
 |
 |
serviced U |
قسمت یکان |
 |
 |
activities U |
قسمت یکان |
 |
 |
organizations U |
یکان قسمت |
 |
 |
organisations U |
یکان قسمت |
 |
 |
organization U |
یکان قسمت |
 |
 |
service U |
قسمت یکان |
 |
 |
Military operations. U |
عملیات نظامی |
 |
 |
counter military U |
ضد عملیات نظامی |
 |
 |
installation property book U |
دفتر دارایی قسمت یا یکان |
 |
 |
activity designator U |
شاخص فعالیت یکان یا قسمت |
 |
 |
politico military U |
عملیات سیاسی نظامی |
 |
 |
tactical plan U |
طرح عملیات نظامی |
 |
 |
enroute personnel U |
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات |
 |
 |
installations U |
قسمت نظامی |
 |
 |
installation U |
قسمت نظامی |
 |
 |
beach organization U |
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی |
 |
 |
stablishment U |
قسمت نظامی سازمان |
 |
 |
enlisted section U |
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد |
 |
 |
operations detachment U |
قسمت مسئول عملیات |
 |
 |
task element U |
قسمت مامور اجرای عملیات |
 |
 |
operational U |
قابل استفاده مربوط به عملیات |
 |
 |
deformation work U |
عملیات مربوط به تغییر شکل |
 |
 |
principal U |
قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات |
 |
 |
principals U |
قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات |
 |
 |
air ground section U |
قسمت عملیات مشترک زمینی و هوایی |
 |
 |
cryptologistics U |
امور لجستیکی مربوط به عملیات رمز |
 |
 |
operations research U |
تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه |
 |
 |
batch U |
با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن |
 |
 |
batches U |
با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن |
 |
 |
title block U |
قسمت مربوط به درج اطلاعات |
 |
 |
midriff U |
مربوط به قسمت پایین سینه |
 |
 |
midriffs U |
مربوط به قسمت پایین سینه |
 |
 |
strategic U |
استراتژیکی مربوط به خط مشیهای سیاسی واقتصادی و نظامی و روانی وجغرافیایی یا ملی کشور |
 |
 |
facr piece U |
قسمت مربوط به صورت ماسک ضد گاز |
 |
 |
component forces U |
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک |
 |
 |
almena U |
جان پناه [در بلندترین قسمت بام در هنگام عملیات جنگی] |
 |
 |
national component U |
هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری |
 |
 |
watershed management U |
کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها |
 |
 |
anodize U |
روش ساخت و عملیات مربوط به الومینیوم و الیاژهای ان توسط اکسیداسیون اندیک |
 |
 |
event driven U |
برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است |
 |
 |
titling strip U |
قسمت مربوط به درج اطلاعات روی عکس هوایی |
 |
 |
information box U |
قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی |
 |
 |
noncontiguous facility U |
تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی |
 |
 |
equity accounts |
حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان |
 |
 |
railway division U |
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن |
 |
 |
american civilian internee information U |
قسمت اطلاعات مربوط به غیرنظامیان بازگشته ازسرزمین دشمن به امریکا |
 |
 |
double bar U |
دوقطعه واسطهای که دو قسمت اصلی اهنگ را بهم مربوط میسازد |
 |
 |
combined staff U |
ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات |
 |
 |
unit emplaning U |
در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود |
 |
 |
biotechnology U |
ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است |
 |
 |
rading party U |
قسمت مامور تک در عملیات کمین دسته مامور شبیخون |
 |
 |
intercommand U |
داخل قسمت داخل یکان |
 |
 |
zeroed out U |
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر |
 |
 |
casual detachment U |
یکان جدا شده و منتظر دستوریا ماموریت قسمت جدا شده |
 |
 |
procuring activity U |
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده |
 |
 |
militarism U |
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی |
 |
 |
visit of courtesy U |
بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر |
 |
 |
tenants U |
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی |
 |
 |
tenant U |
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی |
 |
 |
force augmentation U |
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان |
 |
 |
psychological U |
عملیات روانی مربوط به روانشناسی روانشناسی |
 |
 |
designations U |
عنوان یکان یاشخص معرف یکان |
 |
 |
designation U |
عنوان یکان یاشخص معرف یکان |
 |
 |
combat arms U |
یکان رزمی یکان درگیر در رزم |
 |
 |
detailing U |
شرح مفصل یکان بقیه یکان |
 |
 |
parent U |
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی |
 |
 |
line replacement U |
یکان تعویض کننده یکان جبهه |
 |
 |
detail U |
شرح مفصل یکان بقیه یکان |
 |
 |
cadre strength column U |
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر |
 |
 |
judge advocate U |
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی |
 |
 |
facing U |
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی |
 |
 |
facings U |
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی |
 |
 |
reprisal U |
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد |
 |
 |
reprisals U |
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد |
 |
 |
transfer processing U |
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر |
 |
 |
tactical element U |
یکان رزمی یکان تاکتیکی |
 |
 |
unit mill U |
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون |
 |
 |
terminals U |
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی |
 |
 |
terminal U |
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی |
 |
 |
rank and file U |
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی |
 |
 |
shadower U |
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن |
 |
 |
intersectional service U |
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات |
 |
 |
farmgate type operations U |
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی |
 |
 |
buffered computer U |
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد |
 |
 |
command information program U |
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان |
 |
 |
phantom order U |
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی |
 |
 |
goat hair U |
موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.] |
 |
 |
military channel U |
چانل نظامی مجرای نظامی |
 |
 |
military government U |
حکومت نظامی فرمانداری نظامی |
 |
 |
counter air U |
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن |
 |
 |
counter air operations U |
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن |
 |
 |
butts U |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
 |
 |
butted U |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
 |
 |
butt U |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
 |
 |
readiness condition U |
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان |
 |
 |
terne U |
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع |
 |
 |
quartersaw U |
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن |
 |
 |
terneplate U |
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع |
 |
 |
ecphora U |
پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.] |
 |
 |
shuttling U |
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو |
 |
 |
plank U |
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری |
 |
 |
program loans U |
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها |
 |
 |
long bone U |
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند |
 |
 |
inferences U |
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد |
 |
 |
inference U |
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد |
 |
 |
bioclimatic U |
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی |
 |
 |
elevation guidance U |
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما |
 |
 |
victual U |
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار |
 |
 |
base section U |
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی |
 |
 |
cross disbursing U |
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات |
 |
 |
statements U |
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند |
 |
 |
statement U |
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند |
 |
 |
auditory U |
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری |
 |
 |
genital U |
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی |
 |
 |
propagates U |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
 |
 |
propagating U |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
 |
 |
propagated U |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
 |
 |
propagate U |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
 |
 |
land control operation U |
عملیات کنترل زمین عملیات |
 |
 |
military impedimenta U |
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی |
 |
 |
army terminals U |
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی |
 |
 |
code panel U |
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی |
 |
 |
section U |
قسمت قسمت کردن برش دادن |
 |
 |
sections U |
قسمت قسمت کردن برش دادن |
 |
 |
supervisory U |
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور |
 |
 |
air sea rescue U |
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی |
 |
 |
air-sea rescue U |
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی |
 |
 |
aeromedical unit U |
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی |
 |
 |
casualty staging unit U |
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران |
 |
 |
fanfold U |
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد |
 |
 |
shuttles U |
حمل کردن قسمت به قسمت |
 |
 |
shuttled U |
حمل کردن قسمت به قسمت |
 |
 |
executing agency U |
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی |
 |
 |
shuttle U |
قسمت قسمت حرکت کردن |
 |
 |
shuttles U |
قسمت قسمت حرکت کردن |
 |
 |
shuttled U |
قسمت قسمت حرکت کردن |
 |
 |
shuttle U |
حمل کردن قسمت به قسمت |
 |
 |
guiden U |
پرچم یکان پرچم نماینده یکان |
 |
 |
staging unit U |
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری |
 |
 |
division slice U |
یکان استاندارد لشگری یکان لشگری |
 |
 |
m U |
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه |
 |
 |
relative U |
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است |
 |
 |
acoustic U |
مربوط به صدا مربوط به سامعه |
 |
 |
acoustical U |
مربوط به صدا مربوط به سامعه |
 |
 |
army operations center U |
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش |
 |
 |
public relations officer U |
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی |
 |
 |
public relations officers U |
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی |
 |
 |
range component U |
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد |
 |
 |
distance angle U |
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف |
 |
 |
xenial U |
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان |
 |
 |
time resolution U |
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات |
 |
 |
army nurse corps U |
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی |
 |
 |
civil appropriation U |
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی |
 |
 |
court martial U |
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن |
 |
 |
martial law U |
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی |
 |
 |
hand salute U |
سلام نظامی دادن سلام نظامی |
 |
 |
airhead operations U |
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی |
 |
 |
p.p.m U |
قسمت در یک میلیون قسمت |
 |
 |
to sell in lots U |
قسمت قسمت فروختن |
 |
 |
shuttle U |
بمباران قسمت به قسمت |
 |
 |
throttle U |
عبور قسمت به قسمت |
 |
 |
throttled U |
عبور قسمت به قسمت |
 |
 |
shuttle U |
راهپیمائی قسمت به قسمت |
 |
 |
throttles U |
عبور قسمت به قسمت |
 |
 |
shuttled U |
راهپیمائی قسمت به قسمت |
 |
 |
shuttles U |
راهپیمائی قسمت به قسمت |
 |
 |
shuttles U |
بمباران قسمت به قسمت |
 |
 |
throttling U |
عبور قسمت به قسمت |
 |
 |
parts per million U |
قسمت در میلیون قسمت |
 |
 |
shuttled U |
بمباران قسمت به قسمت |
 |
 |
forward overlap U |
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی |
 |
 |
operation U |
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی |
 |