English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
embarkation element U یکان مخصوص کمک به بارگیری یا سوار شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
embarkation team U تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
unit loading U بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
casualty staging unit U یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
staging unit U یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
staging unit U یکان بارگیری کننده
embarkation order U ترتیب سوار شدن یا بارگیری
cavalry unit U یکان سوار نظام
horse guards U گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
drayage U چهارچرخه یاگاری مخصوص بارگیری وباراندازی
exempted station U یکان مخصوص
embarkation officer U افسر مسئول بارگیری یا سوارشدن افسر نافر سوار شدن ستون
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
preload loading U بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
wet storage U بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
back haul U بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
special services U یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
embarkation order U دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
endurance loading U بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
combat loading U بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
zeroed out U ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
staging U سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
to ride and tie U اسپیرا بشراکت سوار شدن بدین سان که یکی سوار ان شده جلورود
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
force augmentation U تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
tenant U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
visit of courtesy U بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
tenants U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
embarks U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
detailing U شرح مفصل یکان بقیه یکان
detail U شرح مفصل یکان بقیه یکان
combat arms U یکان رزمی یکان درگیر در رزم
line replacement U یکان تعویض کننده یکان جبهه
parent U یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
subactivity U یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
designation U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
designations U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element U یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill U سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
cavalry U سوار نظامی سوار اسبی
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
command information program U برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
cavalry man U سوار در سوار نظام
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
division slice U یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
guiden U پرچم یکان پرچم نماینده یکان
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
loading U بارگیری
shipping U بارگیری
stowage U بارگیری
material handling bridge U پل بارگیری
burdening U بارگیری
charging U بارگیری
loading bridge U پل بارگیری
well deck U پل بارگیری
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
cargo net U تور بارگیری
pre loading U بارگیری اولیه
stow U بارگیری کردن
aprons U محوطه بارگیری
apron U محوطه بارگیری
stowing U بارگیری کردن
bulk loading U بارگیری در مخازن
loading scale U مقیاس بارگیری
bucket charging U بارگیری با سطل
stowed U بارگیری کردن
loading rack U سکوی بارگیری
loading chart U جدول بارگیری
loading diagram U دیاگرام بارگیری
carburizing pot U فرف بارگیری
loading point U نقطه بارگیری
point of loading U نقطه بارگیری
loading facilities U وسایل بارگیری
plimsol mark U علایم بارگیری
stows U بارگیری کردن
loading station U ایستگاه بارگیری
loading table U جدول بارگیری
loading time U زمان بارگیری
charging car U واگن بارگیری
roll on/roll off U بارگیری- تخلیه
stowage U بارگیری و باراندازی
charging crane U جرثقیل بارگیری
magnetic loading U بارگیری مغناطیسی
download U بارگیری پایین
on berth U ناوحاضربه بارگیری
commercial loading U بارگیری تجارتی
pack saddle U زین بارگیری
laden U بارگیری شده
loading site U سکوی بارگیری
loading site U محل بارگیری
deadweight U تناژ بارگیری
pick up and delivery U بارگیری و تحویل
charging berth U اسکله بارگیری
charging wharf U اسکله بارگیری
plimsol mark U مارک بارگیری
pallete U کفه بارگیری
embarkation table U جدول بارگیری
embarkation area U محوطه بارگیری
ammunition loading line U خط بارگیری مهمات
well deck U عرشه بارگیری
roll-on/roll-off U بارگیری- تخلیه
loads U فرفیت بارگیری
loads U بارگیری کردن
loads U بارگیری مهمات
Loading and unloading. U بارگیری وتخلیه
loading U فرفیت بارگیری
accumulator charge U بارگیری اکومولاتور
load U فرفیت بارگیری
load U بارگیری کردن
quay U سکوی بارگیری
quays U سکوی بارگیری
pallets U کفه بارگیری
line charging capacity U فرفیت بارگیری خط
line charging current U جریان بارگیری خط
load lines U علایم بارگیری
load factor U ضریب بارگیری
loading apron U نوار بارگیری
loading bucket U سطل بارگیری
pallet U کفه بارگیری
load U بارگیری مهمات
frequency loading U بارگیری فرکانسی
loading chart U طرح بارگیری هواپیما
stevedore U متصدی بارگیری و تخلیه
ingot charging crane U جراثقال بارگیری شمش
tactical loading U بارگیری رزمی یا جنگی
cargo plan U طرح بارگیری ناو
stevedore U بارگیری وباراندازی کردن
bulk load method U روش بارگیری با بارقوال
stevedores U بارگیری وباراندازی کردن
initial program load U بارگیری برنامه اغازی
stevedoring charges U هزینههای بارگیری وباراندازی
charging side U محل بارگیری کوره
loading plan U طرح بارگیری خودرو
actual obligated space U محل یا جا در بارگیری دریایی
shiping agent U کارگزار بارگیری کشتی
loading U بارگیری مهمات درهواپیما
horizontal loading U بارگیری افقی کشتیها
loading space U فضای قابل بارگیری
stevedores U متصدی بارگیری و تخلیه
charge and discharge U محل بارگیری و باراندازی
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
embarkation table U جدول قابلیت بارگیری
loading list U لیست بارگیری خودرو
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
bulk loading U بارگیری مخزن به طور یک جا
cargo port U دریچه بارگیری ناو
palletetisation U درکفه بارگیری قرار دادن
railway end U پل سکوی بارگیری راه اهن
free in and out U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
fio U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
reloadable control storage U انباره با کنترل بارگیری مجدد
mutilation table U جدول راهنمای بارگیری خودروها
shiping agent U حق العمل کار بارگیری کشتی
p&d U delivery and up pick بارگیری و تحویل
port U شراب شیرین بارگیری کردن
stevedore U متصدی بارگیری و حمل و نقل
drayage U هزینه بارگیری وبار اندازی
accessorial services U خدمات بارگیری و تخلیه بار
stevedores U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stevedores U متصدی بارگیری و حمل و نقل
roll on roll off U روش بارگیری مستقیم ناو
despatch money U جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
stevedore U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
lading U بارگیری عمل بار کردن
lay day U روز بارگیری وباراندازی کشتی
bridge plate U پل بین سکوی بارگیری وخودرو
lay day U ایام بارگیری و باراندازی کشتی
lift on U بارگیری کشتی توسط جرثقیل
capacity load U حداکثر فرفیت بارگیری ناو
laydays U ایام بارگیری و باراندازی کشتی
bulk load method U روش استفاده از بارگیری قوال
lighterage U هزینه بارگیری وباراندازی ازکشتی
maximum load rating U قابلیت بارگیری نامی حداکثر
base loading U بارگیری انجام شده در پایگاه
The ship is loading. U کشتی درحال بارگیری است
loading ramp U راهروی شیب دار بارگیری
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
loading U بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com