Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hellenism
U
یونانی مابی اداب یونانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
grecism
U
طرز یونانی فرهنگ یونانی
hellenize
U
یونانی کردن یونانی ماب کردن
pythagorean
U
یونانی
Greek
U
یونانی
Greeks
U
یونانی
grecian
U
یونانی
greek gift
U
هدیه یونانی
graecism
U
فرهنگ یونانی
hellene
U
یونانی خالص
hellenism
U
اصطلاح یونانی
larchagaric
U
اگاریکون یونانی
pyrrhonism
U
فلسفه یونانی
grecize
U
یونانی وارکردن
grecism
U
اصطلاح یونانی
poison hemlock
U
شوکران یونانی
graecism
U
اصطلاح یونانی
greek text
U
متن یونانی
phihellenic
U
یونانی دوست
aphrodite
U
ونوس یونانی
key pattern
U
زنجیره یونانی
key pattern
U
زبانه یونانی
hellenization
U
یونانی شدن
labyrinthine fret
U
نقش یونانی
Greek architecture
U
معماری یونانی
greed orthodox
U
کلیسای ارتدکس یونانی
solon
U
سولن مقنن یونانی
lambdoidal
U
حرف لام در یونانی
he is of greek origin
U
اصلش یونانی است
crepidoma
U
سکو
[در ساختمان یونانی]
phi
U
حرف ف درالفبا یونانی
mu
U
نام حرف یونانی
he is of greek origin
U
اصلا یونانی است
acephalo
U
پیشوندیست یونانی بمعنی
he has small greek
U
کمی یونانی میداند
planform
U
قهرمان یونانی جنگ تروا
grecize
U
یونانی ماب کردن
nu
U
سیزدهمین حرف الفبای یونانی
omega
U
اخرین حرف الفبای یونانی
mu
U
حرف دوازدهم الفبای یونانی
gamma
U
حرف سوم الفبای یونانی
gammas
U
حرف سوم الفبای یونانی
deltas
U
حرف چهارم زبان یونانی
epicurus
U
نام فیلسوف یونانی که معتقد
delta
U
حرف چهارم زبان یونانی
betas
U
دومین حرف الفبای یونانی
lambda
U
یازدهمین حرف الفبای یونانی
ajax
U
قهرمان یونانی جنگ تروا
beta
U
دومین حرف الفبای یونانی
sapphic
U
وابسته بشاعره یونانی "سافو"
zeus
U
زاوش رئیس خدایان یونانی
epsilon
U
پنجمین حرف الفبای یونانی
theseus
U
قهرمان یونانی فاتح امازون ها
choragic
U
[مطعلق به رهبران کر دسته یونانی]
tenuis
U
علامت مکث و وقفه در یونانی
greco
U
پیشوند بمعنی یونان و یونانی
grecize
U
یونانی ماب یایونانی وارشدن
alpha
U
حرف اول الفبای یونانی
alphas
U
حرف اول الفبای یونانی
hellenistic
U
وابسته به کلیمیهای یونانی حرف زن
ihs
U
مخفف کلمه یونانی عیسی
hippodrome
U
[میدان اسب دوانی یونانی]
erato
U
غزل و شعر عشقی یونانی
etacism
U
تلفظ e یونانی مانند a انگلیسی در emal
eros
U
نام دارگونه عشق درافسانههای یونانی
iota
U
حرف نهم الفبای یونانی نقطه
greek cross
U
صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
Deinocrates
U
[معماری وابسته به کلیمی های یونانی]
ulysses
U
اولیسزقهرمان حماسه اودیسه منسوب به هومرشاعرنابینای یونانی
pi
U
حرف شانزدهم الفبای یونانی عدد هشتاد
post classical
U
در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
klepht
U
یونانی ای که پس ازفتح یونان ....نگاه میداشت راهزن
septuagint
U
ترجمه یونانی توریه بدست 07تن درزمان بطلیموس
upsilon
U
نام حرف بیستم الفبای یونانی که بدین شکل
AC
U
و نیز پسوندی است لاتینی یا یونانی معادل -ieمانند
ionian
U
وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
achromato
U
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
tetr
U
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
Chrismon
U
[حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
Oedipus
U
ادیپوس
[افسانه یونانی]
[پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد]
tetra
U
پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
prostyle
U
ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
u
U
جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
achromat
U
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
gradus
U
فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
logographer
U
مورخ نثر نویس یونانی پیش از زمان herodotusیونانی که پیشه اش نطق بود
Greek Revival
U
[سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
Symbol font
U
نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
odysseys
U
قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odyssey
U
قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
pleiades
U
هفت دختراطلس که طبق روایات یونانی تبدیل به هفت ستاره شدند پروین
kappa
U
حرف دهم الفبای یونانی که معادل حرف >کاف < فارسی وK انگلیسی است
Anatolia
U
منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
italianism
U
ایتالیایی مابی
sacerdotalism
U
کشیش مابی
europeanism
U
فرنگی مابی
gallicism
U
فرانسوی مابی
anglicization
U
انگلیسی مابی
priestliness
U
کشیش مابی
englishism
U
انگلیس مابی
priestliness
U
کاهن مابی
gallomania
U
جنون فرانسوی مابی
gallomaniac
U
دیوانه فرانسوی مابی
germanomania
U
جنون المان مابی
bossiness
U
متمایل به ریاست مابی
bossy
U
متمایل به ریاست مابی
sacerdotage
U
کشیش مابی جماعت کشیشان
westernization
U
فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
propriety of behaviour
U
اداب
rules of decorum
U
اداب
devoir
U
اداب
etiquette
U
اداب
ceremonials
U
اداب
practices
U
اداب
mores
U
اداب
manners
U
اداب
good manners
U
اداب
elegant maners
U
اداب
ceremonial
U
اداب
rite
U
اداب
habitude
U
اداب
polite
U
مبادی اداب
liturgy
U
اداب نماز
religious rites
U
اداب دینی
liturgies
U
اداب نماز
punctual
U
اداب دان
tactful
U
مبادی اداب
tactfully
U
مبادی اداب
politest
U
مبادی اداب
politer
U
مبادی اداب
unmannered
U
بدون اداب
unmennerly
U
بدون اداب
decorum
U
اداب دانی
he has no manners
U
اداب ندارد
preciosity
U
اداب دانی
protocol
U
اداب ورسوم
protocols
U
اداب ورسوم
savoir vivre
U
دانش اداب ومعاشرت
customs of war
U
اداب عرفی جنگ
etiquette
U
علم اداب معاشرت
formalism
U
رعایت ائین و اداب
military courtesy
U
اداب معاشرت نظامی
turkism
U
اداب وسنن ترکی
ritually
U
از روی اداب ومراسم
formality
U
رعایت اداب ورسوم
breach of propriety
U
عدم رعایت اداب
tactless
U
بدون مبادی اداب
military courtesy
U
رفتارو اداب نظامی
punctiliously
U
بسیار مبادی اداب
punctilious
U
بسیار مبادی اداب
kith
U
علم اداب معاشرت
tactlessly
U
بدون مبادی اداب
judaize
U
اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
Scotticisms
U
اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
Scotticism
U
اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
unconventionality
U
عدم رعایت اداب و رسوم
toilet training
U
اموزش اداب توالت رفتن
formal
U
مقید به اداب ورسوم اداری
frenchify
U
اداب ورسوم فرانسویها را داشتن
to observe the proprieties
U
اداب معاشرت را نگاه داشتن
americanization
U
پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
anglomania
U
شیفتگی برای اداب انگلیسی ها
anglicism
U
اصطلاح زبان انگلیسی انگلیسی مابی
clownish
U
دارای رفتار زمخت وبدون اداب
italianism
U
پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
cads
U
پست و بدون مبادی اداب بودن
sinicize
U
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
sinify
U
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
smoothy
U
ادم مبادی اداب چرب زبان
smoothie
U
ادم مبادی اداب چرب زبان
cad
U
پست و بدون مبادی اداب بودن
smoothies
U
ادم مبادی اداب چرب زبان
keep up with the times
U
موافق اوضاع و اداب روزرفتار کردن
agriology
U
مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
occidentalist
U
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
bon ton
U
روش خوب رفتار از روی نزاکت وطبق اداب معموله
propriety
U
قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
High Church
U
فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
customs of war
U
اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
relative income hypothesis
U
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
ethnography
U
تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
sinicism
U
متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com