English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
yellowlegs U یلوه بزرگ زرد رنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sandpiper U یلوه
jack snipe U یلوه
sand piper U یلوه
reeve U یلوه ماده
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
majuscule U بزرگ
extra U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
gates U در بزرگ
gate U در بزرگ
majuscular U بزرگ
extras U بزرگ
extra- U بزرگ
smallest U بزرگ نه
grosses U بزرگ
smaller U بزرگ نه
grosser U بزرگ
grossed U بزرگ
small U بزرگ نه
gross U بزرگ
grossest U بزرگ
biggest U بزرگ
big U بزرگ
megapod U بزرگ پا
bigger U بزرگ
vast U بزرگ
nonus U بزرگ
grossing U بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
headmen U بزرگ
bulkier U بزرگ
bulkiest U بزرگ
bulky U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
dignified U بزرگ
full bottomed U بزرگ
adult U بزرگ
adults U بزرگ
egregious U بزرگ
decuman U بزرگ
canis major U سگ بزرگ
considerably large U بس بزرگ
mighty U بزرگ
mightier U بزرگ
headman U بزرگ
macro U بزرگ
long ton U تن بزرگ
mightiest U بزرگ
great U بزرگ
of a large size U بزرگ
large sized a U بزرگ
large sized U بزرگ
king size U بزرگ
great- U بزرگ
greatest U بزرگ
majestic U بزرگ
immane U بزرگ
hugeous U بزرگ
massive U بزرگ
massively U بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
propylon U در بزرگ
spanking U بزرگ
voluminous U بزرگ
graves U بزرگ
gravest U بزرگ
majoring U بزرگ
majored U بزرگ
major U بزرگ
extensive U بزرگ
highs U بزرگ
highest U بزرگ
high U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
doyennes U زن بزرگ
spankings U بزرگ
eminent U بزرگ
grave U بزرگ
jumbos U بزرگ
swith U بزرگ
enormous U بزرگ
largest U بزرگ
larger U بزرگ
large U بزرگ
stour U بزرگ
vasty U بزرگ
swingeing U بزرگ
wallopings U بزرگ
jumbo U بزرگ
walloping U بزرگ
maximizes U بزرگ کردن
arch enemy U دشمن بزرگ
arch fiend U دیو بزرگ
archfiend U دیو بزرگ
antrum U غار بزرگ
archenemy U دشمن بزرگ
archbshop U اسقف بزرگ
archduchess U دوشس بزرگ
archduke U دوک بزرگ
maximises U بزرگ کردن
maximized U بزرگ کردن
zooms U بزرگ کردن
zoomed U بزرگ کردن
zoom U بزرگ کردن
maximize U بزرگ کردن
maximising U بزرگ کردن
mausoleum U ارامگاه بزرگ
magnifications U بزرگ نمایی
mausoleums U ارامگاه بزرگ
aggrandise U بزرگ کردن
aggrandise U بزرگ شدن
aggrandize U بزرگ کردن
maximised U بزرگ کردن
dilating U بزرگ کردن
magnify U بزرگ کردن
bonefire U اتش بزرگ
magnifies U بزرگ کردن
magnified U بزرگ کردن
bronchocele U بزرگ شدگی
caldron U کتری بزرگ
enlarging U بزرگ کردن
long boat U کرجی بزرگ
big league U لیگ بزرگ
big bang U انفجار بزرگ
magnifying U بزرگ کردن
dilates U بزرگ کردن
paterfamilias U بزرگ خانواده
dilate U بزرگ کردن
grandmothers U مادر بزرگ
archpriest U کشیش بزرگ
argosy U کشتی بزرگ
avous U پدر بزرگ
grand father U پدر بزرگ
grandmother U مادر بزرگ
bass drum U طبل بزرگ
a large car U یک اتومبیل بزرگ
capital letter U حرف بزرگ
magnification U بزرگ نمایی
viola U ویولن بزرگ
lump U بزرگ شدن
lumped U بزرگ شدن
lumps U بزرگ شدن
heave U بزرگ کردن
store U مغازه بزرگ
heaved U بزرگ کردن
longbow U کمان بزرگ
longbows U کمان بزرگ
whackings U خیلی بزرگ
whacking U خیلی بزرگ
storing U مغازه بزرگ
bass fiddle U ویلن سل بزرگ
lofty U بلند بزرگ
bollard U موت بزرگ
magnum opus U کار بزرگ
bonfires U اتش بزرگ
bonfire U اتش بزرگ
grandest U بزرگ مهم
grander U بزرگ مهم
bollards U موت بزرگ
grand U بزرگ مهم
hunk U تکه بزرگ
tankards U ابخوری بزرگ
tankard U ابخوری بزرگ
emporia U بازار بزرگ
billowed U موج بزرگ اب
billow U موج بزرگ اب
distends U بزرگ کردن
distending U بزرگ کردن
platter U بشقاب بزرگ
distend U بزرگ کردن
platters U بشقاب بزرگ
swells U بزرگ شدن
swelled U بزرگ شدن
swell U بزرگ شدن
maximizing U بزرگ کردن
billowing U موج بزرگ اب
billows U موج بزرگ اب
bulldog U نوعی سگ بزرگ
emporium U بازار بزرگ
emporiums U بازار بزرگ
cataclysm U سیل بزرگ
cataclysms U سیل بزرگ
blunder U اشتباه بزرگ
blundered U اشتباه بزرگ
blundering U اشتباه بزرگ
blunders U اشتباه بزرگ
bulldogs U نوعی سگ بزرگ
case knife U چاقوی بزرگ
mandore U ماندولین بزرگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com