English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
plunder U یغما غنیمت
plundering U یغما غنیمت
plunders U یغما غنیمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
despoilment U یغما
spoiling U یغما
despoliation U یغما
pillage U یغما
pillaged U یغما
pillages U یغما
pillaging U یغما
spoil U یغما
spoiled U یغما
ravaging U یغما
ravages U یغما
sack U یغما
sacked U یغما
sacks U یغما
spoils U یغما
ravage U یغما
ravaged U یغما
depredate U به یغما بردن
booty U تاراج یغما
to make spoil of U به یغما بردن
spoils U غنیمت
foray U غنیمت
spoiling U غنیمت
spoiled U غنیمت
spoil U غنیمت
forays U غنیمت
booty U غنیمت
snap at U غنیمت شمردن
to take a of U غنیمت شمردن
There is no time like the present . <proverb> U دم غنیمت است .
booty of war U غنیمت جنگی
plundering U به غنیمت گرفتن
booty U غنیمت جنگی
capture U غنیمت گرفتن
captures U غنیمت گرفتن
plunder U به غنیمت گرفتن
plunders U به غنیمت گرفتن
capturing U غنیمت گرفتن
trophy of war U غنیمت جنگی از دشمن
to seize the opportunity U فرصت را غنیمت شمردن
To seize an opportunity . U فرصت را غنیمت شمردن
To capture as booty . U غنیمت جنگه گرفتن
It is a gain . U اینهم خودش غنیمت است
to make ap a ship U کشتی را در دریا به غنیمت بردن
to prize a ship U کشتی رادردریابه غنیمت بردن
One must take time by the forelock . U وقت را باید غنیمت شمرد
You might as well take advantage of the savings. U این مقدار پس انداز هم غنیمت است
prize money U پولی که از فروش غنیمت دریایی بدست می اید
prizes U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prizing U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prized U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prize U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
head hunt U بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
prize courts U به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
prize U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prized U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizing U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizes U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prize of war U کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com