English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
harness U یراق کردن یراق اسب متصل به ارابه
harnessed U یراق کردن یراق اسب متصل به ارابه
harnessing U یراق کردن یراق اسب متصل به ارابه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hitch up U اسب را یراق کردن
lace U بندکفش را بستن یراق دوزی کردن
laces U بندکفش را بستن یراق دوزی کردن
galloon U یراق
trapping U یراق
lacing U یراق
fastening U یراق درب
fastenings U یراق درب
harness U یراق اسب
fastening U بند یراق در
lacevi U یراق گذاشتن
harnessed U یراق اسب
laceman U یراق باف
ironmongers U یراق کوب
fastenings U بند یراق در
in harness U یراق شده
galloon U یراق اسب
chevrons U یراق سردست
gallooned U یراق دار
smith and founder U یراق در و پنجره
ironmonger U یراق کوب
harnessing U یراق اسب
chevron U یراق سردست
in the saddle U یراق صاحب مقام
torsade U یراق یا ریسمان تابیده
toggery U یراق ودهانه اسب
galloon U یراق زدن بسراسب
terret or rit U حلقه یراق اضافی
weigh out U توزین سوارکار و زین و یراق پیش از مسابقه
stripes U یراق پارچه راه راه
lacing U یراق دوزی ملیله دوزی
stripe U یراق پارچه راه راه
hobbles U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbling U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hopple U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
attaching U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attach U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaches U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
joined U متصل کردن یا وصل کردن چندین چیز مهم
join U متصل کردن یا وصل کردن چندین چیز مهم
joins U متصل کردن یا وصل کردن چندین چیز مهم
connect U متصل کردن
join U متصل کردن
adjoined U متصل کردن
applies U متصل کردن
apply U متصل کردن
pans U متصل کردن
applying U متصل کردن
pan U متصل کردن
pan- U متصل کردن
joggling U متصل کردن
adjoins U متصل کردن
connects U متصل کردن
link U متصل کردن
joined U متصل کردن
colligate U متصل کردن
joggle U متصل کردن
joggled U متصل کردن
adjoin U متصل کردن
joins U متصل کردن
joggles U متصل کردن
tie down U متصل کردن
connects U اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
connect U اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
catenate U پیوستن متصل کردن
enjoined U بهم متصل کردن
pinned U متصل کردن به گیرافتادن
pinning U متصل کردن به گیرافتادن
pin U متصل کردن به گیرافتادن
tie in <idiom> U به چیزدیگری متصل کردن
enjoins U بهم متصل کردن
enjoin U بهم متصل کردن
splicing U باهم متصل کردن
splices U باهم متصل کردن
enjoining U بهم متصل کردن
spliced U باهم متصل کردن
splice U باهم متصل کردن
bond U متصل کردن چسباندن اتصال
compacting U فشرده کردن بهم متصل کردن
compact U فشرده کردن بهم متصل کردن
compacts U فشرده کردن بهم متصل کردن
compacted U فشرده کردن بهم متصل کردن
connection of loom pieces U متصل کردن قطعات دار [قالی]
to plug U متصل کردن [الکترونیک یا مهندسی برق]
dowel U بامیخ پرچ بهم متصل کردن
seams U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seam U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
bow line U نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
AUI connector U اتصال D برای متصل کردن کابلهای انترنت به آداپتور شبکه
PID U متصل یاد شده به سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه به کاربران
chariot U ارابه
chariots U ارابه
cars U ارابه
car U ارابه
wagonŠetc U ارابه
sloop U با ارابه
cart U ارابه
carted U ارابه
carting U ارابه
quadriga U ارابه
carts U ارابه
waggon U ارابه بارکش
auriga U ارابه ران
aurigae U ارابه ران
car U ارابه جنگی
undercarriages U ارابه فرود
go devil U ارابه دستی
undercarriage U ارابه فرود
under carriage U ارابه فرود
tumbrel or bril U ارابه کودبر
tram car U ارابه پس بند
cars U ارابه جنگی
charioteer U ارابه ران
charioteers U ارابه ران
carriageway U راه ارابه رو
handcart U ارابه دستی
carriageways U راه ارابه رو
mail cart U ارابه پستی
cart crossing U گذرگاه ارابه
hand cart U ارابه دستی
car man U ارابه ران
landing gear U ارابه فرود
water car U ارابه اب فروشان
wagons U ارابه بارکش
chariot U ارابه جنگی
caisson U ارابه ارتشی
wagon U ارابه بارکش
chariots U ارابه جنگی
waggons U ارابه بارکش
water car U ارابه اب پاش
pushcart U ارابه دستی
pushcarts U ارابه دستی
handcarts U ارابه دستی
caisson U ارابه دوچرخه
wain U ارابه سنگین و بزرگ
dual carriageways U راه ارابه رو دو خطی
conditional race U مسابقه مشروط با ارابه
drive U رانندگی ارابه مسابقهای
dual carriageway U راه ارابه رو دو خطی
troika U ارابه یا درشکه سه اسبه
sulky U نوعی ارابه سنک
roadway U راه ارابه رو شوسه
harness race U مسابقه ارابه رانی
alpha aurigae U الفا- ارابه ران
catch driver U راننده اجیر ارابه
joltwagon U گاری یا ارابه پرتکان
harness racing U ارابه رانی تک اسبه
drives U رانندگی ارابه مسابقهای
capella U الفا- ارابه ران
roadways U راه ارابه رو شوسه
harness horse U اسب مخصوص ارابه رانی
matinees U مسابقه ارابه رانی در روز
sloop U ارابه مخصوص حمل الوار
matinee U مسابقه ارابه رانی در روز
matinTes U مسابقه ارابه رانی در روز
provisional driver U راننده تازه کار ارابه
hackery U ارابه هندی که کاونربرای راندن ان بکارمیبرند
oleo U محور ضربه گیر ارابه فرود
kite track U مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
quadriga U ارابه چهار اسبه رومیان قدیم
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
truck trailer U ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
cicycle U ارابه فرودی با دو پایه اصلی در امتداد خط مرکز
tumbrel or bril U ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
silks U ژاکت و کلاه مخصوص سوارکار یا ارابه ران
ground loop U تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
gaiting strap U تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب
dilly U وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره
travois U ارابه یا وسیله نقلیه قدیمی سرخ پوستان امریکا
set down U معلق ساختن سوارکار یا راننده ارابه بخاطر خطا
pants U پوشش ایرودینامیکی ثابت روی چرخهای ارابه فرود
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
weld U متصل کردن جوش دادن جوش
welds U متصل کردن جوش دادن جوش
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
welded U متصل کردن جوش دادن جوش
retraction lock U وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
nose gear U قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
divided landing gear U ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
chain U متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chains U متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
ties U متصل کردن مهار کردن مهار
tie U متصل کردن مهار کردن مهار
fixes U می کردن چیزی یا متصل کردن چیزی
fix U می کردن چیزی یا متصل کردن چیزی
clung U متصل
conjunct U متصل
anchored U متصل به
on line U متصل
connected U متصل
contiguous U متصل
joint U متصل
continuous U متصل
feeds U روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feed U روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
toe weight U وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com