Perdic | یخ کنی ( خیلی لوس وبی مزه هستی ) | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	Very funny ! Ha , ha , ha ! U	یخ کنی ( خیلی لوس وبی مزه هستی )

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	I appreciate your concern, but I'm fine. U	خیلی سپاسگذارم از اینکه دلواپس هستی اما من حالم خوب است.
Other Matches

	she has a well poised head U	وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
	go great guns <idiom> U	موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
	i am very keen on going there U	من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
	paint oneself into a corner <idiom> U	گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
	microfilms U	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
	microfilming U	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
	microfilmed U	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
	microfilm U	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
	sottovoce U	صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
	very low frequency U	فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
	being U	هستی
	reality U	هستی
	realities U	هستی
	existence U	هستی
	existences U	هستی
	thou art U	تو هستی
	esse U	هستی
	essence U	هستی
	rattling U	خیلی تند خیلی خوب
	ponderous U	خیلی سنگین خیلی کودن
	ontologist U	هستی شناس
	All right? U	سالم هستی؟
	ens U	هستی مطلق
	Is everything all right? U	سالم هستی؟
	Are you hungry? U	تو گرسنه هستی؟
	vivifier U	هستی بخش
	existentialism U	هستی گرایی
	What are you waiting for ? U	معطل چه هستی ؟
	corporality U	هستی جسمانی تن
	ontology U	هستی شناسی
	to give being to U	هستی بخشیدن
	ingenerate U	هستی دادن
	reality U	هستی اصلیت
	individuum U	هستی مطلق
	to bring existence U	هستی دادن
	extant U	دارای هستی
	objectivity U	هستی واقعیت
	to call into being U	هستی دادن
	existential U	مربوط به هستی
	realities U	هستی اصلیت
	substantively U	با داشتن هستی جداگانه
	individuum U	هستی تجزیه ناپذیر
	ontological U	وابسته به هستی شناسی
	raw deal <idiom> U	آخر خط ،پایان هستی
	antitheist U	منکر هستی خدا
	pre existence U	هستی از پیش ازلیت
	cosmic U	مربوط به عالم هستی
	cosmic U	مربوط بعالم هستی
	inesse U	دارای هستی واقعی
	nirvana U	پیوستن به کل هستی خشنودی مطلق
	nirvanas U	پیوستن به کل هستی خشنودی مطلق
	atheistical U	مبنی برانکار هستی خدا
	Are you still on the line? U	هنوز پشت تلفن هستی؟
	I want to swim ,are you on ? U	اهلش هستی شنا کنیم ؟
	being U	زمان حال فعل be to هستی
	You are stll a child in her eyes. U	به چشم اوهنوز یک بچه هستی
	Let's see how much you can take. <idiom> U	ببینیم چند مرد حلاج هستی. [اصطلاح روزمره]
	Are you still around? U	هنوز هستی ؟ [مانند پشت تلفن یا درچت اینترنت]
	I'm still not quite sure how good you are. U	من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
	emergency U	خیلی خیلی فوری
	emergencies U	خیلی خیلی فوری
	metagnosticism U	عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
	jim dandy U	ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
	dammit U	خیلی
	damn U	خیلی
	to a large extent U	خیلی
	ten U	خیلی
	for long U	خیلی
	highly U	خیلی
	villainous U	خیلی بد
	many U	خیلی
	in large quantities U	خیلی خیلی
	abysmal <adj.> U	خیلی بد
	routh U	خیلی
	very U	خیلی
	dumpiness U	خیلی
	very little U	خیلی کم
	far and away U	خیلی
	not a few U	خیلی ها
	copious U	خیلی
	very light U	خیلی سبک
	bone dry U	خیلی خشک
	(a) snap <idiom> U	خیلی ساده
	hand and glove U	خیلی صمیمی
	hand in glove U	خیلی صمیمی
	hand in glove U	خیلی نزدیک
	far off U	خیلی دور
	giantess U	زن خیلی قدبلند
	far and away U	خیلی دور
	corking U	خیلی زیبا
	toploftiness U	خیلی متکبر
	ultraconservative U	خیلی محتاط
	She is very pretentious. U	خیلی ادعادارد
	by leaps and bounds U	خیلی تند
	dead slow U	خیلی اهسته
	(go over with a) fine-toothed comb <idiom> U	خیلی بادقت
	number one U	خیلی خوب
	to spread like wildfire U	خیلی زودمنتشرشدن
	thank you very much U	خیلی متشکرم
	oftentimes U	خیلی اوقات
	I had an awful time . U	به من خیلی بد گذشت
	ritzy U	خیلی شیک
	rotundily U	چاقی خیلی
	sappy U	خیلی احساساتی
	many persons U	خیلی اشخاص
	many people U	خیلی اشخاص
	many people U	خیلی از مردم
	senseful U	خیلی حساس
	extra U	بسیار خیلی
	get up the nerve <idiom> U	خیلی شلوغ
	flying high <idiom> U	خیلی شادوشنگول
	much was said U	خیلی حرفهازده شد
	overstrung U	خیلی حساس
	pianissmo U	خیلی نرم
	of vital importance U	خیلی ضروری
	He is a loose card . U	خیلی ول است
	pixilated U	خیلی حساس
	precisian U	خیلی دقیق
	primely U	خیلی خوب
	raff U	خیلی زیاد
	much worse U	خیلی بدتر
	lower most U	خیلی پست تر
	lily white U	خیلی سفید
	level best U	خیلی خوب
	immensurable U	خیلی قدیم
	in cold blood <idiom> U	خیلی خونسرد
	in seventh heaven <idiom> U	خیلی خوشحال
	mad as a hornet <idiom> U	خیلی عصبانی
	iam in bad U	خیلی محتاجم
	superrabundant U	خیلی زیاد
	not so hot <idiom> U	نه خیلی خوب
	swith U	خیلی عظیم
	Nothing more, thanks.	خیلی متشکرم.
	in no time U	خیلی زود
	to pieces <idiom> U	خیلی زیاده
	subminiature U	خیلی کوچک
	level best U	خیلی عالی
	hit bottom <idiom> U	خیلی پست
	(as) old as the hills <idiom> U	خیلی قدیمی
	it is very easily done U	خیلی به اسانی
	skinless U	خیلی حساس
	skin and bones <idiom> U	خیلی لاغر
	tickled pink <idiom> U	خیلی شادوخوشحال
	too bad <idiom> U	خیلی بد ،غم انگیز
	span new U	خیلی تازه
	too tough U	خیلی سفت
	immediate U	خیلی فوری
	stentorian U	خیلی بلند
	faraway U	خیلی دور
	I spoke my mind. U	من خیلی رک گفتم.
	whopping U	خیلی بزرگ
	decrepit U	خیلی پیر
	superabundant U	خیلی زیاد
	a lot of times <adv.> U	خیلی از اوقات
	frequently <adv.> U	خیلی از اوقات
	precipitate U	خیلی سریع
	precipitated U	خیلی سریع
	really wicked U	خیلی محشر
	really sick U	خیلی محشر
	hand and glove U	خیلی نزدیک
	Many thanks! U	خیلی ممنون!
	precipitating U	خیلی سریع
	precipitates U	خیلی سریع
	many times <adv.> U	خیلی از اوقات
	parlous U	خیلی مهیب
	open-and-shut U	خیلی سهل
	high U	خیلی بزرگ
	frequently U	خیلی اوقات
	quaint U	خیلی فریف
	wells U	خیلی خوب
	well U	خیلی خوب
	glorious U	خیلی خوب
	very good U	خیلی خوب
	goody-goody U	خیلی خوب
	goody-goodies U	خیلی خوب
	goody goody U	خیلی خوب
	raucous U	خیلی نامرتب
	highest U	خیلی بزرگ
	highs U	خیلی بزرگ
	open and shut U	خیلی سهل
	often <adv.> U	خیلی از اوقات
	oft [archaic, literary] <adv.> U	خیلی از اوقات
	on any number of occasions <adv.> U	خیلی از اوقات
	fortissimo U	خیلی بلند
	regularly [often] <adv.> U	خیلی از اوقات
	extras U	بسیار خیلی
	extra- U	بسیار خیلی
	exceeding U	خیلی زیاد
	costs and arm and a leg <idiom> U	خیلی گرونه
	infinitely U	خیلی زیاد
	often U	خیلی اوقات
	seldom U	خیلی کم ندرتا
	benedicite U	خیلی خوب
	pluperfect U	خیلی عالی
	extreme U	خیلی زیاد
	Neanderthal U	خیلی کهنه
	confidential U	خیلی محرمانه
	oodles U	خیلی زیاد
	To take with a pinch of salt. U	خیلی جدی نگرفتن
	jolly U	بذله گو خیلی