Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
black ice
U
یخ شفاف روی اب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
transparent
U
شفاف
transparently
U
شفاف
clear
U
شفاف زدودن
clear
U
روشن کردن صاف کردن شفاف کردن
clear
U
شفاف
clearer
U
شفاف زدودن
clearer
U
روشن کردن صاف کردن شفاف کردن
clearer
U
شفاف
clearest
U
شفاف زدودن
clearest
U
روشن کردن صاف کردن شفاف کردن
clearest
U
شفاف
clears
U
شفاف زدودن
clears
U
روشن کردن صاف کردن شفاف کردن
clears
U
شفاف
crystal
U
شفاف
crystals
U
شفاف
overlay
U
شفاف
overlaying
U
شفاف
overlays
U
شفاف
translucent
U
نیمه شفاف
translucent
U
نیم شفاف
amorphous
U
غیر شفاف
Perspex
U
خانوادهای از پلاستیکها که بعنوان شیشه یا پلاستیکهای شفاف و نوگذران در هواپیماکاربرد فراوان دارد
transparencies
U
شفاف
transparency
U
شفاف
celluloid
U
لایه پلاستیکی شفاف ازنیتروسلولز اغشته به کافور
pellucid
U
شفاف
acrylic
U
پلاستیک ترموست شفاف ازجنس استرهای پلیمریزه اسیدهای اکریلیک
rounded
U
گرد شده شفاف شده
lucid
U
شفاف
canopies
U
پوشش شفاف روی قسمت خدمه پرواز
canopy
U
پوشش شفاف روی قسمت خدمه پرواز
Cellophane
U
لایه پلاستیکی شفاف با بنیان سلولزی
sleek
U
صاف شفاف
sleeker
U
صاف شفاف
sleekest
U
صاف شفاف
elucidate
U
توضیح دادن شفاف
elucidated
U
توضیح دادن شفاف
elucidates
U
توضیح دادن شفاف
elucidating
U
توضیح دادن شفاف
crystalline
U
شفاف
lucidity
U
شفاف بودن
diaphanous
U
شفاف
opaque
U
غیر شفاف
clear ice
U
یخ شفاف
glaze ice
U
یخ شفاف
clear varnish
U
لاک شفاف
dioptrics
U
مبحث انکسار نور در اجسام شفاف
fluoresce
U
شفاف شدن
fluoroscope
U
صفحه شفاف رادیوسکپی
glassine
U
نوعی کاغذ نازک شفاف یانیمه شفاف که هوا یا روغن از ان نمیتواند عبور کند
hyaline
U
شفاف
hyaline cartilage
U
غضروف شفاف غضروف هیالن
hyaloid
U
زجاجی شفاف
iceland spar
U
کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
iceneedle
U
یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
map template
U
صفحه شفاف مخصوص نصب روی نقشه
nitid
U
شفاف
perspicuous
U
شفاف
semigloss
U
نیمه شفاف
semiopaque
U
نیمه شفاف
semitranslucent
U
نیمه شفاف
semitransparent
U
نیمه شفاف
shellac
U
لاک شفاف
translucid
U
شفاف کننده
translucid
U
شفاف
transluscent
U
نیم شفاف
transparent color
U
رنگ شفاف
transpicuous
U
شفاف
xerophthalmia
U
خشک و غیر شفاف شدن ملتحمه چشم
alabaster
U
[کربنات کلسیم نیمه شفاف در رنگ های زرد و سفید که اغلب در نورگیر پنجره استفاده می شود.]
to see through
U
از بین چیزی مات
[غیر شفاف]
دیدن
sharp image
U
تصویر شفاف
sharp picture
U
تصویر شفاف
clear picture
U
تصویر شفاف
tumbler
U
لیوان
[شفاف]
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com