English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
calculate U یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
calculated U یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
calculates U یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
solves U یافتن پاسخ یک مشکل
solved U یافتن پاسخ یک مشکل
solving U یافتن پاسخ یک مشکل
solve U یافتن پاسخ یک مشکل
problem U سوالی که یافتن پاسخ آن مشکل باشد
problems U سوالی که یافتن پاسخ آن مشکل باشد
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
solutions U پاسخ یک مشکل
solution U پاسخ یک مشکل
calculation U پاسخ به یک مشکل در ریاضی
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
problem U یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
problems U یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
problems U یافتن پاسخ برای مشکلی
problem U یافتن پاسخ برای مشکلی
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
ScanDisk U که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
straw that breaks the camel's back <idiom> U مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
complementation U سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی
leontief matrix U اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
random number U روش ایجاد یک ترتیبی از اعداد تصادفی به طوری که هیچ عددی بیشتر از اعداد دیگر رخ نمیدهد
algebra U استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
hexadecimal notation U سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
hex U سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
propagating U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated U گشترش یافتن یا نشر یافتن
The real problem is not whether machines think but whether men do. U مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
trial and error <idiom> U یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
quandaries U مشکل
problem U مشکل
problems U مشکل
jigsaws U مشکل
difficult U مشکل
jigsaw U مشکل
quandary U مشکل
scarc ely U مشکل
uphill U مشکل
hardest U مشکل شدید
harder U مشکل شدید
hard U مشکل شدید
picksome U مشکل پسند
in a bind <idiom> U به مشکل افتادن
up the creek <idiom> U به مشکل برخودن
knot U مشکل عقده
knots U مشکل عقده
off the hook <idiom> U دورشدن از مشکل
head above water <idiom> U آشکاری مشکل
have a time <idiom> U به مشکل بر خوردن
fun and games <idiom> U وفیفه مشکل
deep water <idiom> U مشکل سخت
fastidiousness U مشکل پسندی
feeding problem U مشکل تغذیه
miminy piminy U مشکل پسند
ill- U مشکل سخت
ills U مشکل سخت
fastidious U مشکل پسند
open sesame U مشکل گشا
kick up a fuss <idiom> U به مشکل بر خوردن
hard to please U مشکل پسند
problem identification U بازشناسی مشکل
finically U مشکل پسندانه
in a jam <idiom> U مشکل داشتن
finicality U مشکل پسندی
What's the problem? U مشکل کجاست؟
floorer U سوال مشکل
f.in taste U مشکل پسند
defect description U توضیح مشکل
hardly U مشکل بزحمت
bisexuals U خنثی مشکل
bisexual U خنثی مشکل
fault description U توضیح مشکل
error description U توضیح مشکل
description of error U توضیح مشکل
ill U مشکل سخت
exquisite taste U مشکل پسندی
impeccable <adj.> U بدون مشکل
sound <adj.> U بدون مشکل
free from error <adj.> U بدون مشکل
flawless <adj.> U بدون مشکل
immaculate <adj.> U بدون مشکل
faultless <adj.> U بدون مشکل
numerics U اعداد
octal notation U یا اعداد 0 تا 7
turn tail <idiom> U فرار از خطر یا مشکل
through the mill <idiom> U تجربه شرایط مشکل
catastrophic error U خطا یا مشکل در کل سیستم
in a world of one's own <idiom> U مشکل عمیق داشتن
in the doghouse <idiom> U مشکل پیدا کردن با
mooney problem checklist U مشکل سنج مونی
mystification U مشکل وپیچیده سازی
no picnic <idiom> U ناخوش آیند ،مشکل
problem child U کودک مشکل افرین
to put the a. in the helve U مشکل یامعمائی را حل کردن
to resolve a doubt U حل مشکل یاشبهه کردن
Gordian knot U مشکل معما مانند
Gordian knots U مشکل معما مانند
end U در انتها یا پس از چندین مشکل
ended U در انتها یا پس از چندین مشکل
ends U در انتها یا پس از چندین مشکل
raise eyebrows <idiom> U ایجاد مشکل و زحمت
can of worms <idiom> U مشکل پیچیده وسردرگم
resource person U فرد مشکل گشا
problem behavior U رفتار مشکل افرین
unhandy U مشکل بدست امده
even U اعداد جفت
arabic numeral U اعداد انگلیسی
odd numbers U اعداد فرد
binary numbers U اعداد دودوئی
arithmomania U وسواس اعداد
real numbers U اعداد حقیقی
theory of numbers U نظریه اعداد
real numbers U اعداد واقعی
rational numbers U اعداد منطقی
rational numbers U اعداد گویا
Roman numeral U اعداد رومی
ordinal numbers U اعداد ترتیبی
round numbers U اعداد سرراست
cardinal U اعداد اصلی
cardinals U اعداد اصلی
numerical U مربوط به اعداد
numeric U 1-مربوط به اعداد. 2-
random numbers U اعداد تصادفی
odd numbers U اعداد فرد
matrixes U جدول اعداد
number range U محدوده اعداد
harmonic mean U اعداد متقابل
congrunet numbers U اعداد هم نهشت
numerary U وابسته به اعداد
complex number U اعداد مختلط
matrix U جدول اعداد
harden U مشکل کردن سخت شدن
intricate design U نقش پیچیده، درهم و مشکل
last straw <idiom> U [آخرین مشکل از یک سری مشکلات]
hardens U مشکل کردن سخت شدن
matter U مشکل یا مساله قابل بحث
iteration U تکرار یک برنامه برای حل مشکل
i can add rapidly U مشکل مارا زیاد کرد
Problem - solving . U گره گشایی ( رفع مشکل )
clear up <idiom> U حل کردن یا توضیح دادن (مشکل)
simplest U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
it is particularly difficult U بیک طرزمخصوصی مشکل است
finicking U جلوه فروش مشکل پسند
policy dilemma U تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
matters U مشکل یا مساله قابل بحث
mattering U مشکل یا مساله قابل بحث
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
difficult terrain U زمین مشکل برای عبور
mattered U مشکل یا مساله قابل بحث
simpler U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
cardinals U اعداد اصلی [ریاضی]
FMS U کنترل اعداد کامپیوتری
transfinite U ماوراء اعداد محدود
Cardinal numbers U اعداد کاردینال [ریاضی]
5, 7, 9 are odd numbers . U 5؟7؟9 اعداد فرد هستند
numerative system U دستگاه اعداد [ریاضی]
system of numeration U دستگاه اعداد [ریاضی]
statistics U واقعیتها به صورت اعداد
theory of numbers U نظریه اعداد [ریاضی]
decimal number system U سیستم اعداد دهدهی
number completion test U ازمون تکمیل اعداد
random number generator U مولد اعداد تصادفی
decimal number system U سیستم اعداد اعشاری
packed decimal U اعداد بسته شده
numeric U آرایه حاوی اعداد
numeric U مجموعه کلیدها با اعداد
Mersenne prime U اعداد مرسن [ریاضی]
numbering system U دستگاه اعداد [ریاضی]
number system U دستگاه اعداد [ریاضی]
numerative U دستگاه اعداد [ریاضی]
rational numbers U اعداد منطقی [ریاضی]
complex U بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
degree of difficulty U درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
complexes U بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
he can scarcely have done that U مشکل این کار را کرده باشد
complicated U با چندین بخش یا مشکل برای فهمیدن
break U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
breaks U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
procedure U روش یا مسیر مورد استفاده در حل مشکل
formulas U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
advanced U بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
formulae U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formula U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
numerology U مبحث معانی رمزی اعداد
reference number U اعداد مبنای نشانه روی
numeral U اعداد نوشته شده IV, III, II , I و...
numerals U اعداد نوشته شده IV, III, II , I و...
alphabet code flag U پرده مخابره حروف یا اعداد
inverts U تغییر اعداد در محیط دودویی
inverting U تغییر اعداد در محیط دودویی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com