Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
suporting cells
U
یاختههای نگاهدارنده یاختههای حمایت کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
somatoplasm
U
یاختههای تنی
parallel cells
U
یاختههای موازی
ganglionic cells
U
یاختههای گرهی
schwann cells
U
یاختههای شوان
hair cells
U
یاختههای مویی
neuroglial cells
U
یاختههای نوروگلی
bipolar cells
U
یاختههای دو قطبی
spermatocidal
U
منی کش دارای قابلیت کشتن یاختههای نطفهای
spermatocide
U
منی کش دارای قابلیت کشتن یاختههای نطفهای
plasmodium
U
نوعی از پلاسمودیدها که انگل یاختههای خون میشوند
spermicidal
U
منی کش دارای قابلیت کشتن یاختههای نطفهای
biosystematic
U
مربوط به رده بندی موجودات از روی ساختمان یاختههای انان
protective duty
U
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
birder
U
نگاهدارنده وتربیت کننده مرغان وپرندگان
belayer
U
حمایت کننده
consumerism
U
حمایت از مصرف کننده
consumer protection
U
حمایت از مصرف کننده
preservatives
U
نگاهدارنده
maintainer
U
نگاهدارنده
handler
U
نگاهدارنده
preservative
U
نگاهدارنده
handlers
U
نگاهدارنده
retinaculum
U
بند نگاهدارنده
stabilizer muscule
U
عضله نگاهدارنده
direct video storage tube
U
نگاهدارنده تصویر
reticulum
U
بافت نگاهدارنده اعصاب
dabber
U
میله نگاهدارنده هسته
suspensor
U
موجب تعلیق نگاهدارنده
retentor
U
عضله نگاهدارنده عضله ماسکه
aiding
U
حمایت
aided
U
حمایت
protectorship
U
حمایت
aid
U
حمایت
abetment
U
حمایت
auspices
U
حمایت
vindication
U
حمایت
advocation
U
حمایت
protection
U
حمایت
belay
U
حمایت
lee
U
حمایت
sponsorship
U
حمایت
patronage
U
حمایت
egis
U
حمایت
in suppotrtof
U
به حمایت
support
U
حمایت
self support
U
حمایت از خود
defends
U
حمایت کردن
protection
U
حراست حمایت
vindicating
U
حمایت کردن از
vindicates
U
حمایت کردن از
maintenance
U
حمایت خرجی
price support
U
حمایت قیمت
dynamic balay
U
حمایت متحرک
overprotection
U
حمایت مفرط
uphold
U
حمایت کردن از
covering a man
U
حمایت فوروارد
partisanship
U
هواخواهی حمایت
price support
U
حمایت قیمتی
vindicated
U
حمایت کردن از
vindicate
U
حمایت کردن از
sustain
U
حمایت کردن از
defending
U
حمایت کردن
defended
U
حمایت کردن
sustains
U
حمایت کردن از
maintenance of membership
U
حمایت از عضویت
defend
U
حمایت کردن
shelters
U
محافظت حمایت
to take under one's wing
U
حمایت کردن
maintrain
U
حمایت کردن از
sheltering
U
محافظت حمایت
sheltered
U
محافظت حمایت
shelter
U
محافظت حمایت
aided
U
حمایت کردن
protect
U
حمایت کردن
upholds
U
حمایت کردن از
to agitate
[for]
U
حمایت کردن
aiding
U
حمایت کردن
sustained
U
حمایت کردن از
support
U
حمایت کردن
aid
U
حمایت کردن
protects
U
حمایت کردن
emotional support
U
حمایت عاطفی
to defend
[from]
U
حمایت کردن
[از]
propugn
U
حمایت کردن از
vindicable
U
حمایت کردنی
vindicative
U
حمایت امیز
protecting
U
حمایت کردن
espousing
U
شوهردادن حمایت کردن از
stand one's ground
<idiom>
U
حمایت از جایگاه شخص
statolatry
U
حمایت ازقدرت مرکزی
belay on
U
علامت با طناب در حمایت
espouses
U
شوهردادن حمایت کردن از
assisted
U
پیوستن به حمایت کردن از
assisting
U
پیوستن به حمایت کردن از
assists
U
پیوستن به حمایت کردن از
agricultural support policy
U
سیاست حمایت از کشاورزی
protege
U
حمایت شده شاگرد
protectionism
U
مکتب طرفدار حمایت
assist
U
پیوستن به حمایت کردن از
environmetal protection
U
حمایت محیط زیستی
auspice
U
سایه حمایت توجهات
bring up
U
صعود با حمایت از بالا
espouse
U
شوهردادن حمایت کردن از
espoused
U
شوهردادن حمایت کردن از
stead
U
گذاشتن حمایت کردن
vindicatory
U
مربوط به دفاع و حمایت
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
maintains
U
حمایت کردن از مدعی بودن
protectionist
U
طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionists
U
طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionist
U
طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
farm price supports
U
حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
Thank you for your support
U
با تشکر برای حمایت شما.
consumer organization
U
سازمان حمایت از مصرف کنندگان
protectionism
U
سیستم حمایت از تولیدات داخلی
supportable
U
حمایت کردنی تاب اوردنی
maintain
U
حمایت کردن از مدعی بودن
price support system
U
نظام قیمتهای حمایت شده
maintained
U
حمایت کردن از مدعی بودن
protectionists
U
طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
stick one's neck out
<idiom>
U
مورد حمایت قراردادن ،ریسک کردن
in law
U
کسی که تحت حمایت قانون است
to stand by a person
U
از کسی پشتی یا حمایت یانگهداری کردن
price support
U
قیمت حمایت شده از طرف دولت
out law
U
کسی که از حقوق و حمایت قانونی بهره مند نیست
price support
U
تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
protect home judustry
U
حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
property in action
U
مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
columnar and trabeated
U
[نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support.
U
سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او
[مرد]
باید از آنها حمایت بکند.
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
protectionism
U
دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
mercantilism
U
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
to stand up for
U
پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
prodos
U
سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
stick up for
<idiom>
U
کمک کردن ،حمایت کردن
asserting
U
حمایت کردن ازاد کردن
assert
U
حمایت کردن ازاد کردن
asserts
U
حمایت کردن ازاد کردن
asserted
U
حمایت کردن ازاد کردن
to give a knee to
U
حمایت کردن تایید کردن
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com