English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exempted , adressee U گیرنده استثنایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
backward U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requests U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
exceptional U استثنایی
exeptional U استثنایی
atypical U استثنایی
atypically U استثنایی
way-out U استثنایی
way out U استثنایی
special U استثنایی
specially U استثنایی
unexceptional U غیر استثنایی
exclusive jurisdiction U حق قضاوت استثنایی
special school U اموزشگاه استثنایی
exceptional water level U تراز استثنایی اب
exception conoition U وضعیت استثنایی
exceptional case U حالت استثنایی
exceptional children U کودکان استثنایی
refersher course U دوره استثنایی
special olympics U المپیک افراد استثنایی
special education U اموزش و پرورش استثنایی
modus ponens U قیاس استثنایی [ریاضی]
signalling U 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
exempted station U یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
recipient U گیرنده
recipients U گیرنده
prehensory U گیرنده
sensor U گیرنده
getter U گیرنده
acceptor U گیرنده
touching U گیرنده
catcher U گیرنده
prehensile U گیرنده
grantee U گیرنده
accipient U گیرنده
payees U گیرنده
payee U گیرنده
fetching U گیرنده
barrage reception U سد گیرنده
consignee U گیرنده
assignee U گیرنده
receptors U گیرنده
receptor U گیرنده
adopter U گیرنده
reciptacle U گیرنده
prehensorial U گیرنده
addressee U گیرنده
receiver U گیرنده
addressees U گیرنده
reciever U گیرنده
catchy U گیرنده
catchiest U گیرنده
catchier U گیرنده
receivers U گیرنده
concluder U نتیجه گیرنده
volumetric receptor U گیرنده حجمی
television receiver U گیرنده تلویزیونی
consignee U گیرنده امانت
two valve receiver U گیرنده دو لامپی
thermoreceptor U گیرنده دمایی
tither U عشر گیرنده
transceiver U فرستنده و گیرنده
communication receiver U گیرنده مخابرات
transferee U انتقال گیرنده
clocker U گیرنده وقت
transreceiver U فرستنده و گیرنده
transferee U تحویل گیرنده
cessionary U انتقال گیرنده
chemoreceptor U گیرنده شیمیایی
amateur receiver U گیرنده اماتور
auto radio U گیرنده اتومبیل
cell receptor U گیرنده سلولی
catch of guage U گیرنده بارانسنج
bribee U رشوه گیرنده
beat receiver U گیرنده تداخلی
baroreceptor U گیرنده فشار
bailee U تحویل گیرنده
acceptor level U تراز گیرنده
passcatcher U گیرنده پاس
itching palm U دست گیرنده
inductance U گیرنده انرژی
high fidelity receiver U گیرنده رابط
grantee U انتقال گیرنده
pledgee U رهن گیرنده
grabber hand U دست گیرنده
fondler U اغوش گیرنده
feoffee U گیرنده تیول
iterant U ازسر گیرنده
loanee U وام گیرنده
opiate receptor U گیرنده افیونی
pawnee U رهن گیرنده
photoreceptor U گیرنده نور
offtake canal U کانال گیرنده
pledgee U وثیقه گیرنده
nociceptor U گیرنده درد
mortgagee U رهن گیرنده
mechanic recepter U گیرنده مکانیکی
exteroceptor U گیرنده برونی
proprioceptor U گیرنده عضلانی
radio receiver U گیرنده رادیویی
distilling receiver U گیرنده تقطیر
distance receptor U گیرنده دوربرد
decision maker U تصمیم گیرنده
crystal set U گیرنده اشکارساز
rejuvenescent U جوانی از سر گیرنده
revenger U انتقام گیرنده
single circuit receiver U گیرنده یک مداره
donee U گیرنده هبه
donee U گیرنده هدیه
receiving antenna U انتن گیرنده
receiving set U دستگاه گیرنده
receiving set U گیرنده رادیویی
interoceptor U گیرنده درونی
interoceptor U گیرنده احشایی
enteroceptor U گیرنده درونی
enteroceptor U گیرنده احشایی
donee U هبه گیرنده
sound probe U گیرنده صوتی
jams U سد گیرنده پاس
trainees U تعلیم گیرنده
payees U گیرنده وجه
trainee U تعلیم گیرنده
borrower U وام گیرنده
receivers U گیرنده رادیویی
borrower U قرض گیرنده
payee U گیرنده وجه
receiver U دستگاه گیرنده
jammed U سد گیرنده پاس
comprehensive U فرا گیرنده
receivers U فرف گیرنده
striking U موثر گیرنده
receivers U دستگاه گیرنده
decreasing U نقصان گیرنده
receiver U فرف گیرنده
receiver U گیرنده رادیویی
acquisitive فرا گیرنده
prepossessing U گیرنده جالب
jam U سد گیرنده پاس
determiner U تصمیم گیرنده
tube receiver U گیرنده لامپی
determiners U تصمیم گیرنده
borrowers U قرض گیرنده
borrowers U وام گیرنده
strikingly U موثر گیرنده
feoffee U زعیم انتقال گیرنده
marginal borrower U وام گیرنده نهائی
mains receiving set U دستگاه گیرنده شبکه
long wave receiver U گیرنده موج بلند
determinant U تصمیم گیرنده عاجز
platforms U رسانگر حامل گیرنده
iterative U ازسر گیرنده تکراری
receivers U دستگاه گیرنده بی سیم
platform U رسانگر حامل گیرنده
receiver gating U ولت افزایی گیرنده
overtaking vessel U شناوه سبقت گیرنده
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
receiver output volume U شدت صوت گیرنده
printing receiving apparatus U دستگاه گیرنده ثبات
pressure points U نقطههای گیرنده فشار
superheterodyne receiver U گیرنده سوپر هترودین
transceiver U دستگاه گیرنده فرستنده
zero beat U تنظیم موج گیرنده
receiver U دستگاه گیرنده بی سیم
periclinal U ازهمه سو شیب گیرنده
borrower U عاریه گیرنده مقترض
determinants U تصمیم گیرنده عاجز
donee country U کشور کمک گیرنده
addressed U نشانی گیرنده پیام
address U نشانی گیرنده پیام
borrowers U عاریه گیرنده مقترض
annuitant U گیرنده مستمری سالیانه
decision making unit U واحد تصمیم گیرنده
holder U گیرنده اشغال کننده
catcher U فرفرههای گیرنده محصول
addresses U نشانی گیرنده پیام
color zones U مناطق گیرنده رنگ
receptors U ستاره مساعد گیرنده
directional reciever U گیرنده جهت دار
alienee U گیرنده مال موردانتقال
receptor U ستاره مساعد گیرنده
consignee U گیرنده کالای ارسالی
holders U گیرنده اشغال کننده
d.c. reciever U گیرنده جریان دائم
large hande a U دارای دست بگیر گیرنده
split end U گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
remittee U گیرنده وجه فرستاده شده
broadcasts U ارسال داده به چندین گیرنده 2-
broadcast U ارسال داده به چندین گیرنده 2-
carrige forward U کرایه به عهده گیرنده کالا
receptor U دستگاه گیرنده وان حمام
prehensive U گیرنده دارای قوه قبض
donatory U گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه
exempted , adressee U گیرنده معاف از اجرای دستور
receptors U دستگاه گیرنده وان حمام
pyrophorous U اتش گیرنده مجاورت هوا
omnidirectional U گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com