English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hygrophyte U گیاه رطوبت گرای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transit bearing U گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
relative humidity U رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
optimum moisture U رطوبت بهینه رطوبت مناسب
isomorph U جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
gametophyte U گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
ear U خوشه [بخشی از ساقه گیاه غلاتی] [گیاه شناسی]
rhubarb U گیاه ریواس [از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
madder U گیاه روناس [از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
wildling U گیاه وحشی گیاه خودرو
halophyte U گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
hemp U گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
skeptic U شک گرای
unitarian U توحید گرای
sectarian U فرقه گرای
unitary U توحید گرای
solipsist U نفس گرای
ultramodernist U فرانو گرای
socialists U جامعه گرای
socialist U جامعه گرای
feudal U تیول گرای
nudist U برهنگی گرای
theocentric U خدا گرای
theist U یزدان گرای
individualists U فرد گرای
individualist U فرد گرای
realistically U راستین گرای
materialist U ماده گرای
militarists U جنگ گرای
supremacist U برتری گرای
structuralists U ساخت گرای
extrovert U برون گرای
extroverts U برون گرای
structuralist U ساخت گرای
impressionists U برداشت گرای
materialists U ماده گرای
impressionist U برداشت گرای
supremacists U برتری گرای
realistically U تحقق گرای
realistic U راستین گرای
realistic U تحقق گرای
escapist U گریز گرای
escapists U گریز گرای
realists U راستین گرای
realists U تحقق گرای
realist U راستین گرای
militarist U جنگ گرای
evolutionist U فرگشت گرای
oxyphile U اسید گرای
doctrinaire U ایین گرای
photophilic U نور گرای
meliorist U بهبود گرای
dermotropic U پوست گرای
pneumotropic U ریه گرای
pragmatist U مصلحت گرای
oxyphil U اسید گرای
equalitarian U تساوی گرای
nationalists U ملت گرای
incalescent U گرما گرای
lipophilic U چربی گرای
magnetic azimuth U گرای مغناطیسی
heliotrope U افتاب گرای
halophile U ابشور گرای
grid bearing U گرای شبکه
grid azimuth U گرای شبکه
realist U تحقق گرای
nationalist U ملت گرای
progressivist U پیشرفت گرای
compass direction U گرای مغناطیسی
capitalists U سرمایه گرای
capitalist U سرمایه گرای
centralist U مرکز گرای
centralists U مرکز گرای
egalitarian U تساوی گرای
back azimuth method U گرای وارونه
assumed azimuth U گرای فرضی
segregationist U جدایی گرای
separatist U جدا گرای
saprophytic U پوده گرای
ruralist U روستا گرای
relative bearing U گرای نسبی
communalist U اشتراکی گرای
compass azimuth U گرای مغناطیسی
true azimuth U گرای حقیقی
dewiness U رطوبت
moisteness U رطوبت
humidity U رطوبت
humidity of the atmosphere U رطوبت جو
moistness U رطوبت
miosture U رطوبت
Humidifier U رطوبت زن
dampness U رطوبت
wettest U رطوبت
wetted U رطوبت
wets U رطوبت
wet U رطوبت
precipitation U در صد رطوبت
moisture U رطوبت
precipitation U رطوبت
damp U رطوبت
dampers U رطوبت
dampest U رطوبت
visionary U الهامی رویا گرای
corrected azimuth U گرای تصحیح شده
visionaries U الهامی رویا گرای
reactionary U مخالفت گرای بی منطق
reactionaries U مخالفت گرای بی منطق
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
the vitreoud humour U رطوبت زجاجیه
air moisture U رطوبت هوا
dehumidification U رطوبت زدایی
absolute humidity U رطوبت مطلق
dehumidify U رطوبت گرفتن
desicant U رطوبت گیر
impermeable U رطوبت ناپذیر
surface moisture U رطوبت سطحی
specific humidity U رطوبت ویژه
relative humidity U رطوبت نسبی
sebaceous humour U رطوبت شحمی
permeable U رطوبت پذیر
soil moisture U رطوبت خاک
psychrometer U رطوبت سنج
precipitation U میزان رطوبت
humidity U میزان رطوبت
air dry U بدون رطوبت
hygrosensitive U حساس به رطوبت
synovia U رطوبت مفصلی
mesic U نیازمند به رطوبت
hygroscope U رطوبت نما
hygrometry U رطوبت سنجی
hygrometer U رطوبت سنج
capillary U رطوبت موئینهای
capillaries U رطوبت موئینهای
humidification U رطوبت افزایی
hydrometer U رطوبت سنج
moisture content U مقدار رطوبت
moisture determination U تعیین رطوبت
mustiness U بوی رطوبت
free moisture U رطوبت ازاد
humidity U غلظت رطوبت
humidity U چگالی رطوبت
free moisture U رطوبت سطحی
water content U درصد رطوبت
water proof U رطوبت ناپذیر
air humidity U رطوبت هوا
back azimuth method U گرای معکوس در اخراج اشعه
azimuth U گرای نجومی راس القدم
azimuth angle U زاویه گرای نجومی هواپیما
closing azimuth error U اشتباه گرای بستن پیمایش
true azimuth U سمت حقیقی گرای جغرافیایی
compass azimuth U گرای قطب نمای کشتی
imperialistic U استعمار گرای بهره جویانه
dampen U رطوبت پیدا کردن
hyalitis U اماس رطوبت شیشهای
hygrology U گفتار در رطوبت هوا
hygroscopic moisture U رطوبت موجود در هوا
equilibrium moisture content U درصد رطوبت متعادل
hyalitis U ورم رطوبت زجاجی
dampening U رطوبت پیدا کردن
dampens U رطوبت پیدا کردن
absolute humidity of gas U رطوبت مطلق گاز
silica gel U ماده جاذب رطوبت
to fog off U دراثر رطوبت پوسیدن
groundsheets U فرش رطوبت ناپذیر
dampened U رطوبت پیدا کردن
wettish U رطوبت دار خیس
aqueous corrosion U پوسیدگی در اثر رطوبت
groundsheet U فرش رطوبت ناپذیر
traditionalist U پیرو روایات وسنن سنت گرای
layihg azimuth U گرای روانه کردن لوله توپ
traditionalists U پیرو روایات وسنن سنت گرای
conversion angle U زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
quixotic U ارمان گرای وابسته به دان کیشوت
permeability U قابلیت عبور دادن رطوبت
humectant U مادهای که رطوبت را بخودجذب میکند
optimum moisture content U درصد رطوبت مناسب خاک
unavailable water U رطوبت غیر قابل استفاده
moisture content U درصد رطوبت موجود در خاک
permeable U قابل عبور دادن رطوبت
intravitreous U واقع در درون رطوبت شیشهای
gyroscope U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
gyroscopes U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
militarist U ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
militarists U ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
hygrometer U الات وادوات سنجش رطوبت هوا
deformation due to moisture and tempratu U تغییر شکل ناشی از رطوبت وحرارت
ozone U نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
introverts U شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
introvert U شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
cold wet clothing U لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
ret U در معرض رطوبت قرار دادن خیس کردن
mags U ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
damp land pit curing U نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
mag U ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
humidistat U اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
hygrograph U دستگاه خود کاری برای اندازه گیری رطوبت جوی
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
rainout U ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com