Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
deciduous
U
گیاهی که در زمستان برگ میریزد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
winterer
U
زمستان جانوری که زمستان را بسرمیبرد
botanical
U
ترکیب یامشتقی از مواد گیاهی وداروهای گیاهی
winterize
U
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
vegetable jelly
U
دلمه گیاهی ژلاتین گیاهی
water butt
U
سطلیکهمخصوصجمعآوریبارانیاستکهازبام میریزد
fall out
U
ذرات رادیواکتیوی که از جو بزمین میریزد
combings
U
مویی که درشانه کردن میریزد
bull in a china shop
<idiom>
U
کسی که همه چیزرا به هم میریزد
dripping pan
U
فرفی که چکیده کباب دران میریزد
overshot
U
گردنده به نیروی ابی که ازبالا میریزد
noil
U
خرده پشمی که هنگام شانه کردن میریزد
needle bath
U
شستشو در زیر ابی که با دانههای خیلی ریز بر تن میریزد
winter kill
U
زمستان کش
winter
U
زمستان
winters
U
زمستان
in the midst of winter
U
در چله زمستان
winter tide
U
فصل زمستان
in the midst of winter
U
در قلب زمستان
midwinter
U
وسط زمستان
wintertide
U
فصل زمستان
the f. winter
U
زمستان اینده
all over winter
U
سراسر زمستان
in the midst of winter
U
در وسط زمستان
wintertime
U
هنگام زمستان
hibernation
U
زمستان خوابی
the dead of winter
U
چله زمستان
brumal
U
مربوط به زمستان
wintertime
U
فصل زمستان
nuclear winter
U
زمستان اتمی
wintery
U
مناسب زمستان
wintry
U
مناسب زمستان
depth of winter
U
چله زمستان
dormice
U
موش زمستان خواب
winterish
U
مناسب برای زمستان
winterer
U
بسر برنده زمستان
dormouse
U
موش زمستان خواب
Linotype
U
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
hibernate
U
زمستان را دربیهوشی بسر بردن
hibernated
U
زمستان را دربیهوشی بسر بردن
hibernates
U
زمستان را دربیهوشی بسر بردن
hibernating
U
زمستان را دربیهوشی بسر بردن
winterbourne
U
رودی که در زمستان جاری میشود
winter kill
U
در سرمای زمستان از بین رفتن
midwinter
U
چله زمستان انقلاب زمستانی
winterization
U
اماده کردن برای کار در زمستان
hibernation
U
بسربردن زمستان درحال خواب یا بیهوشی
half evergreen
U
دارای برگهای نیمه سبز درفصل زمستان
The squirrels are storing up nuts for the winter.
U
سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
They must hunger in frost, that will not work in heat.
<proverb>
U
آنهایی که در تابستان کار نمى کنند بایستى در زمستان گرسنه بمانند.
herbescent
U
گیاهی
vegetal
U
گیاهی
vegetable
U
گیاهی
herbaceous
U
گیاهی
vegetative
U
گیاهی
latex
U
شیره گیاهی
jassid
U
افت گیاهی
vegetation
U
زندگی گیاهی
vegtable fat
U
چربی گیاهی
vegetation
U
پوشش گیاهی
blight
U
زنگ گیاهی
blighting
U
زنگ گیاهی
loose smut
U
زنگ گیاهی
sap wood
U
شیره گیاهی
plant food
U
غذای گیاهی
phytogeography
U
جغرافیای گیاهی
vegetive
U
گیاهی روینده
blights
U
زنگ گیاهی
milk
U
شیره گیاهی
milked
U
شیره گیاهی
vegetable fiber
U
الیاف گیاهی
milking
U
شیره گیاهی
milks
U
شیره گیاهی
herbal dye
U
رنگینه گیاهی
mildew
U
زنگ گیاهی
sap
U
شیره گیاهی
sapped
U
شیره گیاهی
saps
U
شیره گیاهی
pectin
U
دلمه گیاهی
pectin
U
ژلاتین گیاهی
vegetality
U
حالت گیاهی
aphis
U
شپشک گیاهی
auxin
U
هورمون گیاهی
botanical pesticide
U
افت کش گیاهی
galenical
U
داروی گیاهی
plant geography
U
جغرافیای گیاهی
phytogeopraphy
U
جغرافیای گیاهی
phytochorology
U
جغرافیای گیاهی
geographical botany
U
جغرافیای گیاهی
geobotany
U
جغرافیای گیاهی
bolster layer
U
بالش گیاهی
floral zone
U
منطقه گیاهی
floral ornament
U
تزیینات گیاهی
bacterium
U
میکروبهای گیاهی
phyton
U
واحد گیاهی
honeydew
U
شهد گیاهی
trichomic
U
کرک گیاهی مویک
underwood
U
گیاهی که در زیردرختی روییده
paleobotany
U
سنگواره شناسی گیاهی
plant-dyes
U
رنگینه های گیاهی
trichome
U
کرک گیاهی مویک
vitta
U
لوله یا منفذ گیاهی
Manila
U
از الیاف گیاهی نساجی
fire blast
U
یرقان سوزنده گیاهی
to pull up a plant
U
گیاهی را ازریشه دراوردن
guard cell
U
گیاهی را تشکیل میدهند
phytogenic
U
دارای منشاء گیاهی
phytoecology
U
بوم شناسی گیاهی
phytobiology
U
علم الحیات گیاهی
humus
U
خاک گیاهی هرموس
phytosociology
U
جامعه شناسی گیاهی
plant ecology
U
بوم شناسی گیاهی
pollinose
U
شبیه گرده گیاهی
psylla
U
شپشههای جهنده گیاهی
psyllidae
U
شپشههای جهنده گیاهی
lenticel
U
خلل وفرج گیاهی
mungo
U
گیاهی از تیره روناسیان
dragon head
U
گیاهی از نوع ترنجان یا اژدرباشی
irid
U
گیاهی از جنس سوسن یازنبق
dragon's head
U
گیاهی از نوع ترنجان یا اژدرباشی
trailers
U
گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
trailer
U
گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
verticillium
U
قارچ ناقص افت گیاهی
excrescency
U
اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
pollen counts
U
درصد گردههای گیاهی در هوا
pollen count
U
درصد گردههای گیاهی در هوا
turgor
U
اتساع غشاء پروتوپلاسم گیاهی
turgor
U
ورم سلولهای زنده گیاهی
herbal
U
مجموعه یاکلکسیون انواع گیاهان گیاهی
buckeye
U
گیاهی شبیه شاه بلوط هندی
albumens
U
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
taxon
U
واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
sori
U
خوشههای گرده گیاهی خوشه هاگی
eelgrass
U
علف مارماهی که گیاهی است دریایی
ecesis
U
قراردادن حیوان یا گیاهی درمحل دیگری
aaron's beard
U
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
vetch
U
ماشک گیاهی از جنس باقلا یا نخود
albumen
U
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
herb doctor
U
پزشکی که با داروی گیاهی به مداوا میپردازد
foliage plant
U
گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
gutta percha
U
هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
green soap
U
صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
globeflower
U
گیاهی از تیره الاله واز جنس الالگان
greenbrier
U
گیاهی از خانوداده smilax شبیه عشبه یاصبرینه طبی
intermaediate host
U
جانور یا گیاهی که روی انگلی رشد و نمو کند
louse
U
هر نوع شپشه یا افت گیاهی وغیره شبیه شپش
teliospore
U
جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
glabrescent
U
گیاهی که در جوانی کرکدار ودربلوغ بدون کرک وصاف میشود
plastogene
U
اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
floristry
U
شاخهای از علم گیاه شناسی توصیفی که درباره تعدادوگروههای گیاهی بحث میکند
pyxidium
U
کپسول گیاهی که نیمی از ان در اثر شکفتن بازواز نیم پایینش جدا میگردد مجری
epiphytology
U
علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
larkspur
U
[نوعی گل میمون که در تهیه رنگ های گیاهی خصوصا زرد و بنفش بکار می رود.]
galbanum
U
نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
carthamin
U
رنگینه زرد که از شیره گیاه سفلاور بدست می آید این رنگ گیاهی بیشتر در هند و چین مصرف می شود
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
acanthus design
U
طرح پیچک
[الهام گرفته شده از گیاهی به همین نام یعنی آکانتوس که بیشتر در طرح گل فرنگ یا گوبلن دیده می شود]
botany
U
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
natural dyes
U
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com