Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
foliage plant
U
گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bring up
U
پرورش دادن
fostering
U
پرورش دادن
process
U
پرورش دادن
foster
U
پرورش دادن
processes
U
پرورش دادن
fostered
U
پرورش دادن
fosters
U
پرورش دادن
develop
U
بسط دادن پرورش دادن
develops
U
بسط دادن پرورش دادن
botanical
U
ترکیب یامشتقی از مواد گیاهی وداروهای گیاهی
live stock
U
مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
livestock
U
مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
beef cattle
U
گله گاو که برای تامین گوشت پرورش مییابد
standard bred
U
اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
inbreed
U
پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
sericulture
U
پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
vegetable jelly
U
دلمه گیاهی ژلاتین گیاهی
kratom
U
[درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
automatic data processing system
U
سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
education
U
پرورش اموزش و پرورش
rabbitry
U
محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
feedback
U
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
invitations
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
to sue for damages
U
عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
intelligence process
U
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
c
U
استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
uberstreichen
U
لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
scratch one's back
<idiom>
U
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
realises
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realising
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realised
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing the palette
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realize
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizes
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
vegetal
U
گیاهی
herbaceous
U
گیاهی
herbescent
U
گیاهی
vegetative
U
گیاهی
vegetable
U
گیاهی
cultivation
U
پرورش
culture
U
پرورش
nurturing
U
پرورش
fosterage
U
پرورش
floriculture
U
پرورش گل
nurtures
U
پرورش
nurtured
U
پرورش
breeding
U
پرورش
upbringing
U
پرورش
training
پرورش
nurture
U
پرورش
pedagogy
U
پرورش
nourishment
U
پرورش
cultures
U
پرورش
culturing
U
پرورش
milks
U
شیره گیاهی
bolster layer
U
بالش گیاهی
geobotany
U
جغرافیای گیاهی
milk
U
شیره گیاهی
vegetable fiber
U
الیاف گیاهی
auxin
U
هورمون گیاهی
milked
U
شیره گیاهی
milking
U
شیره گیاهی
botanical pesticide
U
افت کش گیاهی
loose smut
U
زنگ گیاهی
phytogeography
U
جغرافیای گیاهی
herbal dye
U
رنگینه گیاهی
bacterium
U
میکروبهای گیاهی
plant food
U
غذای گیاهی
pectin
U
ژلاتین گیاهی
jassid
U
افت گیاهی
plant geography
U
جغرافیای گیاهی
phytogeopraphy
U
جغرافیای گیاهی
phytochorology
U
جغرافیای گیاهی
pectin
U
دلمه گیاهی
phyton
U
واحد گیاهی
geographical botany
U
جغرافیای گیاهی
floral zone
U
منطقه گیاهی
vegetality
U
حالت گیاهی
aphis
U
شپشک گیاهی
vegetation
U
زندگی گیاهی
blights
U
زنگ گیاهی
blighting
U
زنگ گیاهی
blight
U
زنگ گیاهی
mildew
U
زنگ گیاهی
latex
U
شیره گیاهی
vegetation
U
پوشش گیاهی
sapped
U
شیره گیاهی
floral ornament
U
تزیینات گیاهی
galenical
U
داروی گیاهی
saps
U
شیره گیاهی
honeydew
U
شهد گیاهی
sap
U
شیره گیاهی
vegetive
U
گیاهی روینده
sap wood
U
شیره گیاهی
vegtable fat
U
چربی گیاهی
lawn sprinkler
U
برای چمن اب دادن
ostreiculture
U
پرورش صدف
body building
U
پرورش اندام
body-building
U
پرورش اندام
pisciculture
U
پرورش ماهی
mental discipline
U
پرورش ذهنی
education
U
اموزش و پرورش
self cultivation
U
پرورش نفس
unbred
U
پرورش نیافته
self culture
U
پرورش نفس
ser
U
پرورش نوغان
p.exercise
U
پرورش بدنی
germiculture
U
پرورش میکروب
aviculture
U
پرورش مرغ
breeding
U
پرورش حیوانات
character training
U
پرورش منش
swannery
U
محل پرورش قو
data processing
U
پرورش اطلاعات
silviculture
U
پرورش جنگل
mariculture
U
پرورش دریازیان
microsoft
U
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
humus
U
خاک گیاهی هرموس
underwood
U
گیاهی که در زیردرختی روییده
lenticel
U
خلل وفرج گیاهی
phytobiology
U
علم الحیات گیاهی
pollinose
U
شبیه گرده گیاهی
phytoecology
U
بوم شناسی گیاهی
plant ecology
U
بوم شناسی گیاهی
paleobotany
U
سنگواره شناسی گیاهی
mungo
U
گیاهی از تیره روناسیان
Manila
U
از الیاف گیاهی نساجی
vitta
U
لوله یا منفذ گیاهی
trichomic
U
کرک گیاهی مویک
phytosociology
U
جامعه شناسی گیاهی
trichome
U
کرک گیاهی مویک
phytogenic
U
دارای منشاء گیاهی
guard cell
U
گیاهی را تشکیل میدهند
to pull up a plant
U
گیاهی را ازریشه دراوردن
psyllidae
U
شپشههای جهنده گیاهی
psylla
U
شپشههای جهنده گیاهی
plant-dyes
U
رنگینه های گیاهی
fire blast
U
یرقان سوزنده گیاهی
sancify
U
برای امرمقدسی تخصیص دادن
phew
U
برای نشان دادن بیزاری
smoothing or smoothed varnish
U
لاک برای جلا دادن
phew
U
برای نشان دادن بی تابی
to atone for something
U
کفاره دادن برای چیزی
to make amends for something
U
کفاره دادن برای چیزی
time
U
وقت قرار دادن برای
times
U
وقت قرار دادن برای
timed
U
وقت قرار دادن برای
readiness to report
U
امادگی برای پاسخ دادن
manpower development
U
پرورش نیروی انسانی
f.education
U
پرورش واموزش دختران
animal husband
U
پرورش جانوران اهلی
educational
U
مربوط به اموزش و پرورش
guardian by nurture
U
قیم بعلت پرورش
silviculturist
U
ویژه گر پرورش جنگل
special education
U
اموزش و پرورش استثنایی
apiculture
U
پرورش زنبور عسل
education department
U
اداره آموزش و پرورش
child rearing practices
U
شیوههای پرورش کودک
comparative education
U
اموزش و پرورش تطبیقی
poulterer
U
پرورش دهنده طور
ser
U
پرورش کرم ابریشم
educationists
U
متخصص اموزش و پرورش
educationalist
U
کارشناس اموزش و پرورش
educationalists
U
کارشناس اموزش و پرورش
educationists
U
کارشناس اموزش و پرورش
educationist
U
متخصص اموزش و پرورش
educationist
U
کارشناس اموزش و پرورش
viniculture
U
پرورش انگور شراب
falconer
U
پرورش دهنده شاهین
calf machine
U
دستگاه پرورش عضله
culture of bees
U
پرورش یا تربیت زنبور
piscicultural
U
مربوط به پرورش ماهی
falconers
U
پرورش دهنده شاهین
rosarian
U
پرورش دهنده گل سرخ
nature nurture controversy
U
مجادله سرشت- پرورش
deciduous
U
گیاهی که در زمستان برگ میریزد
pollen counts
U
درصد گردههای گیاهی در هوا
pollen count
U
درصد گردههای گیاهی در هوا
turgor
U
اتساع غشاء پروتوپلاسم گیاهی
verticillium
U
قارچ ناقص افت گیاهی
turgor
U
ورم سلولهای زنده گیاهی
excrescency
U
اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
irid
U
گیاهی از جنس سوسن یازنبق
trailers
U
گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
dragon's head
U
گیاهی از نوع ترنجان یا اژدرباشی
dragon head
U
گیاهی از نوع ترنجان یا اژدرباشی
trailer
U
گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
microcycle
U
برای دادن زمان اجرای دستورات
authorizing
U
اجازه دادن برای انجام کاری
put someone in the picture
<idiom>
U
شرایط را شرح دادن برای کسی
authorises
U
اجازه دادن برای انجام کاری
authorising
U
اجازه دادن برای انجام کاری
I have nothing to declare.
چیزی برای گمرک دادن ندارم.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com