Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
embryo
U
گیاهک تخم مرحله بدوی
embryos
U
گیاهک تخم مرحله بدوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phased array
U
ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
gemmule
U
دکمه گیاهک
acrospire
U
گیاهک دانه
wheatgerm
U
گیاهک گندم
wheat germ
U
گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
creeps
U
مرحله به مرحله جلو رفتن
sequenced ejection
U
سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creep
U
مرحله به مرحله جلو رفتن
sophistication
U
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
boost phase
U
مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
leapfrogs
U
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrog
U
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging
U
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged
U
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
assembler
U
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
initialling
U
بدوی
initialing
U
بدوی
Bedouin
U
بدوی
proto
U
بدوی
inchoative
U
بدوی
nomad
U
بدوی
incipient
U
بدوی
nomads
U
بدوی
initialed
U
بدوی
initial
U
بدوی
initials
U
بدوی
initialled
U
بدوی
primitive
U
بدوی
rudimentary
U
بدوی
Bedouins
U
بدوی
rudiment
U
چیز بدوی
ingressive
U
بدوی ابتدائی
petition to court of first instance
U
عرضحال بدوی
rudimental
U
بدوی ابتدائی
prime impression
U
دعوی بدوی
court of first instance
U
دادگاه بدوی
germinal
U
جرثومهای بدوی
in germ
U
درمرحله بدوی
seminal
U
نطفهای بدوی
summary court
U
دادگاه بدوی
origin writ
U
دادخواست بدوی
proto arabic
U
عربی بدوی
in embryo
U
درمرحله بدوی
incipiently
U
بطور ابتدائی یا بدوی
primitively
U
بطور قدیمی یا بدوی
primordially
U
بطور بدوی یا اصلی
false
U
کدی که حاوی مقادیری بدوی حد است
demurring
U
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurred
U
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurs
U
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demur
U
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
inflight phase
U
مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
phasing
U
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
combat phase
U
مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
phased attack
U
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
rung
U
مرحله
scenes
U
مرحله
phases
U
مرحله
phase
U
مرحله
instar
U
مرحله
creeping attack
U
تک مرحله به مرحله
process
U
مرحله
processes
U
مرحله
step
U
مرحله
strokes
U
مرحله
phased attack
U
تک مرحله به مرحله
grades
U
مرحله
grade
U
مرحله
stroking
U
مرحله
stepping
U
مرحله
scene
U
مرحله
stage
U
مرحله
stroked
U
مرحله
stages
U
مرحله
phased
U
مرحله
stroke
U
مرحله
fission process
U
مرحله انشقاق
fetch phase
U
مرحله واکشی
speed level
U
مرحله سرعت
developmental stage
U
مرحله تکوینی
genital phase
U
مرحله تناسلی
home stretch
U
مرحله نهایی
training cycle
U
مرحله اموزش
termination stage
U
مرحله پایانی
exhaust stroke
U
مرحله تخلیه
buffer stage
U
مرحله میانگیر
developmental stage
U
مرحله پیشرفت
step
U
مرحله پایه
differential stage
U
مرحله تفاضلی
execute phase
U
مرحله اجرا
exhaust stroke
U
مرحله اگزوز
an anxious time
U
مرحله پر اضطراب
termination phase
U
مرحله پایانی
imprimis
U
در مرحله نخست
speed stage
U
مرحله سرعت
phallic stage
U
مرحله التی
output stage
U
مرحله خروجی
one step operation
U
عمل تک مرحله
oral stage
U
مرحله دهانی
macro stage
U
مرحله کلان
oedipal stage
U
مرحله ادیپی
initiation sequence
U
مرحله اغازی
modulator
U
مرحله تحمیل گر
job step
U
مرحله برنامه
larval stage
U
مرحله کرمی
inextremis
U
در اخرین مرحله
power stroke
U
مرحله قدرت
intake stroke
U
مرحله مکش
staping
U
مرحله بندی
solidifying process
U
مرحله انجماد
recovery phase
U
مرحله رونق
recovery phase
U
مرحله شکوفائی
propagation sequence
U
مرحله انتشار
in the egg
U
در مرحله نخستین
in the first instance
U
در مرحله اول
primordium
U
مرحله نخست
induction stroke
U
مرحله تنفس
induction stroke
U
مرحله مکش
intake stroke
U
مرحله تنفس
latency
U
مرحله پنهانی
assault phase
U
مرحله هجوم
anal stage
U
مرحله مقعدی
point
U
مرحله قله
point
U
جهت مرحله
processes
U
مرحله جریان
stage
U
درجه مرحله
stages
U
درجه مرحله
period
U
نوبت مرحله
driver
U
مرحله تحریک
drivers
U
مرحله تحریک
phased
U
مرحله عملیات
phases
U
مرحله عملیات
nth
U
در مرحله چند
process
U
مرحله جریان
milestones
U
مرحله برجسته
periods
U
نوبت مرحله
milestone
U
مرحله برجسته
step
U
مرحله رتبه
phase
U
مرحله عملیات
stepping
U
مرحله پایه
stepping
U
مرحله رتبه
grade
U
مرحله گراد
grades
U
مرحله گراد
stages
U
پرده گاه مرحله
milestones
U
مرحله مهمی اززندگی
in leading
U
در مرحله شاگردی یا نوچگی
ticks
U
سخت ترین مرحله
ossification
U
مرحله تشکیل استخوان
milestone
U
مرحله مهمی اززندگی
tick
U
سخت ترین مرحله
pettifog
U
از مرحله پرت کردن
karyokinesis
U
مرحله تقسیم سلولی
stage
U
پرده گاه مرحله
noviciate
U
مرحله تازه کاری
novitiate
U
مرحله تازه کاری
preverbal phase
U
مرحله پیش کلامی
ticked
U
سخت ترین مرحله
first audio stage
U
مرحله صوتی نخست
processes
U
جریان عمل مرحله
cladding process
U
مرحله روکش کاری
process
U
جریان عمل مرحله
fire for effect
U
مرحله تیر موثر
anal expulsive stage
U
مرحله مقعدی دفعی
diastolic phase
U
مرحله انبساطی قلب
stadia
U
میدان ورزش مرحله
qualifying
U
رسیدن به مرحله بعد
incipient
U
اولیه مرحله ابتدایی
anal retentive stage
U
مرحله مقعدی ضبطی
stadiums
U
میدان ورزش مرحله
stadium
U
میدان ورزش مرحله
creeping barrage
U
سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
entelechy
U
مرحله تشکیل وتحقق
monestrous
U
دارای یک مرحله فحلیت درسال
turning point
U
مرحله قاطع نقطه تحول
stage
U
مرحله دار شدن اشکوب
turning points
U
مرحله قاطع نقطه تحول
power amplifier stage
U
مرحله فزون ساز توان
modulated amplifier
U
مرحله فزون ساز تحمیلی
metoestrus
U
مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
metestrus
U
مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
rate determining step
U
مرحله تعیین کننده سرعت
gastrula
U
مرحله رویانی اولیه پس از بلاستولا
Not to know what one is talking about.
U
از موضوع ( مرحله )پرت بودن
stages
U
مرحله دار شدن اشکوب
declining
U
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines
U
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
decline
U
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
single stepping
U
در یک مرحله انجام دادن یا شدن
phasing
U
مرحله بندی کردن عملیات
phased conversion
U
تبدیل مرحله بندی شده
subcritical
U
زیر مرحله خطرناک وبحرانی
walk through
U
بررسی هر مرحله از یک نرم افزار
declined
U
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
stretch runner
U
تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
tabula rasa
U
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
prophase
U
مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
reentry phase
U
مرحله دخول مجدد موشک درجو
systole
U
مرحله انقباضی یک دوره کار قلب
the next process is weaving
U
عمل یا مرحله بعداز بافتن است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com