English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
caller U گوینده با بلندگو
callers U گوینده با بلندگو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
speakers U بلندگو
microphones U بلندگو
spkr U بلندگو
speaker U بلندگو
loudspeaker U بلندگو
microphone U بلندگو
baffled U تیغه بلندگو
grille U پنجره بلندگو
grilles U پنجره بلندگو
baffles U تیغه بلندگو
baffle U تیغه بلندگو
baffling U تیغه بلندگو
grille cloth U پارچه بلندگو
public address systems U دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
public address system U دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
announcer U گوینده
announcers U گوینده
narrators U گوینده
narrator U گوینده
sayer U گوینده
tellers U گوینده
broadcaster U گوینده
broadcasters U گوینده
colloquist U گوینده
speaker U گوینده
speakers U گوینده
informant U گوینده
informants U گوینده
teller U گوینده
intercommunication system U سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
panatrope U اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
fatidioal U گوینده قضاوقدر
fatidio U گوینده قضاوقدر
narrator U گوینده داستان
narrators U گوینده داستان
congratulator U تبریک گوینده
nosayer U گوینده [رای] منفی
newsman U خبرنگار گوینده اخبار
naysayer U گوینده [رای] منفی
newsmen U خبرنگار گوینده اخبار
yea-sayer U گوینده [رای] مثبت
enumerator U یکایک گوینده صورت دهنده
to cough down a speaker U باسرفه سخن گوینده راخاموش کردن
stereos U صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereophonic U صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereo U صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
fast talker <idiom> U گوینده خوب کسی است که بتواند دیگران متقاعد کند
Autocue U دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
challenge and reply U ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
apophasis U افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
sportscaster U برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscast U برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasts U برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasters U برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com