Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
graphometer
U
گونیای زمین پیمائی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
surveying
U
زمین پیمائی
tachometry
U
سرعت پیمائی
planimetry
U
سطح پیمائی
sounding
U
عمق پیمائی
try square
U
گونیای فلزی
v block
U
گونیای جناقی
carpenters try square
U
گونیای درودگری
bevel gauge
U
گونیای فارسی
coordinate scale
U
گونیای مختصات
bevel guage
U
گونیای فارسی
steel square
U
گونیای فولادی
triangular set square
U
گونیای رسم کشی
triangular set square
U
گونیای نقشه کشی
back square
U
گونیای فلزی که در کارگاههااستفاده میشود
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
cinder tracks
U
زمین دو
earth
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
grazes
U
زمین
soils
U
زمین
grazed
U
زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
real estate
U
زمین
geodetically
U
زمین
floors
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
floored
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
grass roots
U
کف زمین
cinder track
U
زمین دو
acre
U
زمین
rooter
U
زمین کن
graze
U
زمین
earths
U
زمین
soiling
U
زمین
terrain
U
زمین
soil
U
زمین
ground line
U
خط زمین
globe
U
زمین
ground
U
: زمین
this earthly round
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
ground
U
کف زمین
domain
U
زمین
domains
U
زمین
land
U
زمین
acres
U
زمین
norland
U
زمین
ground
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
land n
U
زمین
globes
U
زمین
earthing
U
زمین
field
U
زمین
fielded
U
زمین
tellus
U
زمین
fields
U
زمین
lackland
U
بی زمین
land tax
U
مالیات زمین
land tax
U
مالیات بر زمین
bog
U
زمین باطلاقی
banquette
U
زمین بلند
banquet
U
زمین بلند
lairds
U
صاحب زمین
borderlands
U
زمین سرحدی
land reclamation
U
ابادانی زمین
land restoration
U
بازسازی زمین
panhandles
U
زمین باریکه
panhandled
U
زمین باریکه
ground-to-air
U
زمین به هوا
borderland
U
زمین سرحدی
high land
U
زمین کوهستانی
panhandle
U
زمین باریکه
land reclamation
U
عمران زمین
panhandling
U
زمین باریکه
laird
U
صاحب زمین
bogs
U
زمین باطلاقی
landed a
U
ملک زمین
wetland
U
زمین مرطوب
floor
U
محدوده زمین
earth excavating
U
حفاری زمین
floored
U
محدوده زمین
landslide
U
واریز زمین
lared of the covenant
U
زمین موعود
floors
U
محدوده زمین
level land
U
زمین مسطح
groundskeeper
U
متصدی زمین
levelling rod
U
زمین پیمایی
grounding brush
U
زغال زمین
ground zero
U
صفر زمین
paralysis
U
زمین گیری
halfway line
U
خط میانه زمین
speculation
U
زمین خواری
plants
U
در زمین قراردادن
plant
U
در زمین قراردادن
half court
U
زمین سرویس
goring
U
زمین سه گوش
gores
U
زمین سه گوش
harrower
U
زمین صاف کن
gored
U
زمین سه گوش
hardpan
U
زمین سفت
gore
U
زمین سه گوش
hard soil
U
زمین سفت
hard ground
U
زمین سخت
hard ground
U
زمین سفت
crust
U
پوسته زمین
cf
U
مرکز زمین
wold
U
زمین بائر
zamindar
U
مالکین زمین
terrestrial
U
زمین خاکی
inductive earthing
U
زمین القائی
landward
U
بسوی زمین
the corner's of the earth
U
کدانهای زمین
impermeable ground
U
زمین نفوذناپذیر
impermeable ground
U
زمین ناتراوا
zamindar
U
زمین دار
zemindar
U
مالکین زمین
world shaking
U
زمین لرزه
key terrain
U
زمین حساس
invalidism
U
زمین گیری
investigation of foundation conditions
U
شناسایی زمین پی
ground level
U
سطح زمین
grounding
U
زمین کردن
on the floor
U
روی زمین
grounding
U
ایجاد زمین
sideline
U
خط کنار زمین
west
U
مغرب زمین
sidelined
U
خط کنار زمین
key terrain
U
زمین مهم
sidelining
U
خط کنار زمین
zemindar
U
زمین دارZeland
ground level
U
تراز زمین
territory
U
زمین ملک
basement
U
زیر زمین
basements
U
زیر زمین
upland
U
زمین بلند
land grading
U
تسطیح زمین
territories
U
زمین ملک
land measurer
U
زمین پیما
upland
U
زمین کوهستانی
uplands
U
زمین بلند
uplands
U
زمین کوهستانی
route
U
به زمین نشاندن
routes
U
به زمین نشاندن
terrain
U
زمین عملیات
terrain
U
عوارض زمین
lacrosse field
U
زمین لاکراس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com