English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bullybeef U گوشت گاویکه درحلبی ریخته نگهدارند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
salami U گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
pomace U گوشت سیب گوشت میوه
mis run casting U ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
club steak U قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
ladle crane U جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
besprent U ریخته
foundering U ریخته گر
brass founder U ریخته گر
casting U ریخته گی
disorganized U در هم ریخته
foundered U ریخته گر
foundry man U ریخته گر
metal founder U ریخته گر
founder U ریخته گر
founders U ریخته گر
caster U ریخته گر
cast copper U مس ریخته گی
hot topping U ریخته گی
moulder U ریخته گر
found U ریخته گری
casting U ریخته گری
group casting U ریخته گری
potted U در کوزه ریخته
skin U پوسته ریخته گی
skinned U پوسته ریخته گی
casting U قطعه ریخته گی
investment castings U ریخته گی بسته
sheet asphalt U اسفالت ریخته
foundries U ریخته گری
foundry U ریخته گری
skinning U پوسته ریخته گی
skins U پوسته ریخته گی
wild and woolly U درهم ریخته
moulding U ریخته گری
cast metal U فلز ریخته گی
cast glass U شیشه ریخته گی
cast concrete U بتن ریخته گی
founding U ریخته گری
iron foundry U ریخته گی اهن
precast U پیش ریخته
investment foundry U ریخته گی بسته
cast steel U فولاد ریخته گی
founds U ریخته گری
cast crystal U بلور ریخته
molten U ریخته ریختگی
chuted concrete U بتن ریخته گی
castellated nut U مهره ریخته گی
mold U قالب ریخته گری
ingot casting U ریخته گری شمش
foundry sand U ماسه ی ریخته گری
mis run casting U ریخته گری غلط
investment castings process U فرایند ریخته گی بسته
pig U قالب ریخته گری
pig U اهن تازه ریخته
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
pigs U اهن تازه ریخته
iron casting U ریخته گری اهن
jakes U اشغال درهم ریخته
loam castings U ریخته گری شنی
machinery castings U ریخته گری ماشینی
metal casting U ریخته گری فلز
metal foundry U ریخته گری فلزات
injection molding U ریخته گری تزریقی
forge U ریخته گری فلز
eruptive rock U سنگ بیرون ریخته
ejecta U مواد بیرون ریخته
down hill casting U ریخته گری مستقیم
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
bottom pure ladle U پاتیل ریخته گری
foundry ladle U پاتیل ریخته گری
direct casting U ریخته گری مستقیم
die mold U فرم ریخته گی تزریقی
cast steel U فولاد ریخته گری
core sand U ماسه ریخته گری
chuted concrete U بتن ریخته شده
composite casting U ریخته گری مرکب
art casting U ریخته گری صنعتی
foundry cupola U کوپول ریخته گری
forges U ریخته گری فلز
debris U اشغال روی هم ریخته
cast molding U قالبگیری ریخته گری
group teaming U ریخته گری گروهی
group casting U ریخته گری گروهی
grey iron foundry U ریخته گری خاکستری
plaster cast U ریخته گری گچی
plaster casts U ریخته گری گچی
fusion casting U ریخته گری ذوبی
foundry practice U تکنیک ریخته گری
foundry pit U جهنم ریخته گری
foundry pit U چاله ریخته گری
compression molding U ریخته گری فشاری
tumultuous U شلوغ بهم ریخته
mould U قالب ریخته گری
molded U قالب ریخته گری
molds U قالب ریخته گری
litter U زایمان ریخته وپاشیده
transfer molding U ریخته گری انتقالی
steel foundry U ریخته گری فولاد
pouring cup U قاشق ریخته گری
precision casting U ریخته گری دقیق
press casting U ریخته گری فشاری
moulded U قالب ریخته گری
sand casting U ریخته گری ماسهای
moulds U قالب ریخته گری
non ferrous casting U قطعه ریخته گی غیراهنی
olio U مخلوط چیزدرهم ریخته
littered U زایمان ریخته وپاشیده
shell casting U ریخته گری پوستهای
trumpeting U قیف ریخته گری
trumpeted U قیف ریخته گری
trumpet U قیف ریخته گری
litters U زایمان ریخته وپاشیده
littering U زایمان ریخته وپاشیده
pigs U قالب ریخته گری
direct chill casting U ریخته گری مستقیم تبریدی
steel casting U پروفیل فولادی ریخته گری
steel casting foundry U ریخته گری پروفیل فولاد
top pour ladle U کفچه یا پاتیل ریخته گری
rate of die casting U سرعت ریخته گری حدیدهای
slip casting U روش ریخته گری لغزشی
foundry furnace U بوته یا کوره ریخته گری
potted U کوزه کرده ذدزفرف ریخته
green concrete U بتن تازه ریخته شده
die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای
die casting alloy U الیاژ ریخته گری حدیدهای
foundry pig iron U اهن خام ریخته گری
He has collected what the other person. <proverb> U هر چه این ریخته او جمع کرده.
I am inundated with work. U هزار جور کارسرم ریخته
diecasting U ریخته گری با قالب فلزی
dry sand casting U ریخته گری ماسهای خشک
dissected sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
pig bed U شن ویژه ریخته گری اهن
jetsam U کالاهای به دریا ریخته شده
brass and bronze foundry U ریخته گری برنج و برنز
dissarranged sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
gravity die casting U ریخته گری حدیدهای ثقلی
die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای
littery U ریخته و پاشیده درهم برهم
pressure die casting U ریخته گری حدیدهای فشاری
press cast process U فرایند ریخته گری فشاری
continous casting plant U تاسیسات ریخته گری دائمی
continous casting method U روش ریخته گری دائمی
mallable casting U ریخته گری چکش خوار
pouring bay U کارگاه کوچک ریخته گری
ingot casting car U واگن ریخته گری شمش
core molding machine U دستگاه ریخته گری هسته
pig casting machine U دستگاه ریخته گری شمش
lost wax process U ریخته گری با مدلهای مومی
pressure casting U قطعه ریخته گری فشاری
hot mold centrifugal casting process U فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
centrifugally cast pipe U لوله ریخته گی گریز از مرکز
group teaming plate U صفحه ریخته گری گروهی
She had let her hair down . U موهایش را ریخته بود روی شانه اش
mallable iron foundry U ریخته گری اهن چکش خوار
It was a mess . Everything was scattered all over the place. U همه چیز ریخته وپاشیده بود
pressure die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
centrifugally cast concrete U بتن ریخته گی به روش گریزاز مرکز
die0casting die U حدیده ریخته گری تحت فشار
centrifugal casting process U طریقه ریخته گری گریز از مرکز
centrifugal casting process U فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
centrifugal casting machine U دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting U ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
pressure die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
sand casting U ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
shell molding type foundry U ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
die casting U ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
flotsam and jetsam U کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
knuckle sprue U استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
slough U در لجن گیر افتادن پوست ریخته شده مار
kentledge U چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
meats U گوشت
basting U گوشت
proud flesh U گوشت نو
flesh and blood U گوشت
pulpless U بی گوشت
flesh U گوشت
preserved meat U گوشت
granulation tissue U گوشت نو
brawn U گوشت
meat U گوشت
viand U گوشت
flesh-and-blood U گوشت
core binder U ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
geomancer U کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
berm U خاکریزی پله مانندی که در دو طرف کانال به صورت مورب ریخته میشود
diastasc U اب خوش گوشت
sarcophagous U گوشت خوار
chop U گوشت دنده
haslet U گوشت کبابی
surloin U گوشت مازه
the pulp of an apple U گوشت سیب
top round U گوشت کبابی
green meat U گوشت کهنه
gambrel U قلاب گوشت
incarnant U گوشت نو اور
pulpous U گوشت دار
meatman U گوشت فروش
masher U گوشت کوب
mangler U گوشت خرد کن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com