Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lard
U
گوشت خوک چربی زدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lardon
U
تکه چربی که لای گوشت گذارند
lardoon
U
تکه چربی که لای گوشت گذارند
Other Matches
lipoma
U
تومر خوش خیم چربی غده چربی
fat soluble
U
قابل حل در چربی محلول در حلالهای چربی
degreasing
U
پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
salami
U
گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
fats
U
چربی چربی دار
fattest
U
چربی چربی دار
fat
U
چربی چربی دار
fatter
U
چربی چربی دار
pomace
U
گوشت سیب گوشت میوه
club steak
U
قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
oiliness
U
چربی
myelin
U
چربی پی
lipide
U
چربی
meager
U
بی چربی
lubricous
U
چربی
oils
U
چربی
lipid
U
چربی
greasiness
U
چربی
greasy
U
چربی
fatless
U
بی چربی
meagre
U
بی چربی
adiposeness or diposity
U
چربی
oiling
U
چربی
creaminess
U
چربی
greasing
U
چربی
greased
U
چربی
grease
U
چربی
greasily
U
با چربی
fattest
U
چربی
thin
U
کم چربی
thinned
U
کم چربی
thinners
U
کم چربی
thinnest
U
کم چربی
fatter
U
چربی
fats
U
چربی
thins
U
کم چربی
fat
U
چربی
fatness
U
چربی
oil
U
چربی
blackheads
U
چربی دانه
greased
U
روغن چربی
fat is insoluble in water
U
چربی در اب حل نمیشود
blackhead
U
چربی دانه
comedo
U
چربی دانه
grease
U
روغن چربی
animal fat
U
چربی حیوانی
adipic
U
وابسته به چربی
adipocere
U
چربی لاش
degreasing
U
اب کردن چربی
greasing
U
روغن چربی
adipose tissue
U
بافت چربی
aliphatic
U
چربی دار
casein
U
پنیر بی چربی
fattiness
U
خاصیت چربی
flense
U
چربی گرفتن از
wool fat
U
چربی پشم
lipophilic
U
چربی گرای
suint
U
چربی پشم
lipotropic
U
چربی سوز
skim milk
U
شیر بی چربی
sebaceous
U
چربی دار
lard
U
چربی خوک
lipuria
U
چربی در پیشاب
vegtable fat
U
چربی گیاهی
whipping cream
U
خامهی پر چربی
lipophilic
U
چربی دوست
lipomatous
U
چربی مانند
wool grease
U
چربی پشم
grease trap
U
چربی گیر
grease trap
U
بازیابی چربی
fatty
U
چربی مانند
leather head
U
چربی دانه
lipoid
U
شبه چربی
emulsion
U
ذرات چربی دراب
emulsioned
U
ذرات چربی دراب
emulsioning
U
ذرات چربی دراب
saturated fats
U
چربی اشباع شده
unsaturated fat
U
چربی اشباع نشده
adipose tissue
U
چربی حیوانی پیه
emulsions
U
ذرات چربی دراب
lubricity
U
شهوانی بودن چربی
fatback
U
چربی پشت خوک
blobber
U
چربی یاپیه نهنگ
saturated fat
U
چربی اشباع شده
lipolysis
U
تجزیه وتحلیل چربی
greasily
U
به شکل روغن یا چربی
blubber
U
چربی اوردن هایهای گریستن
blubbered
U
چربی اوردن هایهای گریستن
blubbering
U
چربی اوردن هایهای گریستن
blubbers
U
چربی اوردن هایهای گریستن
butyrometer
U
الت سنجش چربی شیر
poly unsaturated fat
U
پلی چربی اشباع نشده
pate de foie gras
U
خمیر چربی جگر غاز ودنبلان
lanoloin
U
چربی پشم که در ارایش مورداستعمال دارد
I clinched a lucrative deal.
U
معامله چربی ( شیرینی ) انچام دادم
suet
U
چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
greased
U
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
greasing
U
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
blubber
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbered
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbering
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
lactoscope
U
شیرازما اسباب ازمایش پاکی یا چربی شیر
lipoprotein
U
مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
grease
U
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
blubbers
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
lipid
U
مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
lipide
U
مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
myelin sheath
U
ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
lipotropic
U
موادی که سبب دخول چربی در واکنشهای بدن میگردند
In the long run fatty food makes your arteries clog up.
U
در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
pope's eye
U
غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
glycogenesis
U
تشکیل مواد قندی ازمولکولهای غیر نشاسته مانند پرتئین و چربی
flesh and blood
U
گوشت
viand
U
گوشت
proud flesh
U
گوشت نو
basting
U
گوشت
meat
U
گوشت
pulpless
U
بی گوشت
brawn
U
گوشت
flesh
U
گوشت
preserved meat
U
گوشت
flesh-and-blood
U
گوشت
granulation tissue
U
گوشت نو
meats
U
گوشت
butchery business
U
گوشت فروشی
carnification
U
گوشت سازی
luncheon meat
U
گوشت ساندویچی
sirloin
U
گوشت راسته
white meat
U
گوشت سفید
caruncle
U
گوشت پاره
pulpous
U
گوشت دار
meat fly
U
مگس گوشت
blowfly
U
مگس گوشت
pork
U
گوشت خوک
flab
U
گوشت اضافی
top round
U
گوشت کبابی
goose
U
گوشت غاز
brisket
U
گوشت سینه
sirloins
U
گوشت راسته
flab
U
گوشت شل و آویزان
beef tea
U
جوهریاشیره گوشت
surloin
U
گوشت مازه
carneous
U
گوشت مانند
carnosity
U
گوشت زیاد
flesh hook
U
قلاب گوشت کش
fruit pulp
U
گوشت میوه
fuzz ball
U
گوشت زیادی
mangler
U
گوشت خرد کن
gambrel
U
قلاب گوشت
red meat
U
گوشت گاووگوسفند
mutton
U
گوشت گوسفند
green meat
U
گوشت کهنه
haslet
U
گوشت کبابی
lenten
U
بی گوشت لاغر
leal meat
U
گوشت لخم
incarnant
U
گوشت نو اور
masher
U
گوشت کوب
spareribs
U
گوشت دنده
french chop
U
گوشت دنده
collop
U
برش گوشت
consomme
U
اب گوشت تنگاب
pemmican
U
گوشت خشکانده
pemican
U
گوشت خشکانده
diastasc
U
اب خوش گوشت
lappet
U
گوشت اویخته
flash hook
U
قلاب گوشت
flesher
U
گوشت فروش
fleshmonger
U
گوشت فروش
murrain
U
گوشت مرده
meatman
U
گوشت فروش
killcalf
U
گوشت فروش
carrion
U
گوشت گندیده
shins
U
گوشت قلم پا
horseflesh
U
گوشت اسب
beefy
U
گوشت الو
gravy
U
شیره گوشت
emaciated
U
گوشت رفته
outgrowth
U
گوشت زیادی
the pulp of an apple
U
گوشت سیب
dripping
U
چکیده گوشت
mince
U
گوشت قیمه
minces
U
گوشت قیمه
venison
U
گوشت گوزن
stringer
U
چنگک گوشت
stringers
U
چنگک گوشت
grill
U
گوشت کباب کن
grilling
U
گوشت کباب کن
grills
U
گوشت کباب کن
shin
U
گوشت قلم پا
beef
U
گوشت گاو
ham
U
گوشت ران
beefed up
U
گوشت گاو
veal
U
گوشت گوساله
chop
U
گوشت کتلت
pot roast
U
گوشت اب پزشده
chop
U
گوشت دنده
leg
U
گوشت ران
lambs
U
گوشت بره
lamb
U
گوشت بره
pancreas
U
خوش گوشت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com