Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
certificate of deposits
U
گواهی نامه سپرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
probate
U
گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
certificate of deposit
U
گواهی سپرده
certificate of deposit
U
گواهی پول سپرده
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
certificates
U
گواهی نامه
certificate
U
گواهی نامه
testimonial
U
گواهی نامه
testimonials
U
گواهی نامه
licensing
U
گواهی نامه
license
U
گواهی نامه
cover note
U
گواهی بیمه نامه
scrip
U
گواهی نامه موقت
d. certificate
U
گواهی نامه مرخصی
marriage lines
U
گواهی نامه عروسی
bankrupts certificate
U
گواهی نامه اعاده حیثیت
testimonialize
U
گواهی نامه یا رضایت دادن
clean bill of health
U
گواهی نامه بهداشت کشتی
testamur
U
گواهی نامه گذراندن امتحانات
probate
U
رونوشت گواهی شده وصیت نامه
matricula
U
دفتر ثبت گواهی نامه نویسی
floater
U
گواهی نامه سهام دولتی یا راه اهن
escrow
U
موافقت نامه بین دونفرکه بامانت نزدشخص ثالثی سپرده شودوتاحصول شرایط بخصوص بدون اعتبارباشد
depositor
U
صاحب سپرده سپرده گذار
purchase price variance
U
سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
eyewitness
U
گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
stock certificate
U
گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
eye-witnesses
U
گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eyewitnesses
U
گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
certifies
U
تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifying
U
تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certify
U
تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
trust fund
U
سپرده
guarantees
U
سپرده
guarantee
U
سپرده
guaranteed
U
سپرده
deposits
U
سپرده
deposit
U
سپرده
deposits
U
: سپرده
depositary
U
سپرده
fiduciary
U
سپرده
deposit
U
: سپرده
appropriation refund
U
بازپرداخت سپرده
legal deposit
U
سپرده قانونی
appropriation title
U
عنوان سپرده
bank deposit
U
سپرده بانکی
money on d.
U
پول سپرده
recognizance
U
سپرده التزامی
trust fund
U
سپرده امانی
trust fund
U
وجوه سپرده
money on deposit
U
پول سپرده
quasi deposit
U
شبه سپرده
deposit account
U
حساب سپرده
deposit accounts
U
حساب سپرده
idle deposit
U
سپرده راکد
depositery
U
نگهدارنده سپرده
demand deposit
U
سپرده دیداری
guarantee fund
U
سپرده تضمینی
idle deposit
U
سپرده بلااستفاده
deposit ratio
U
نسبت سپرده
guarantees
U
وثیقه سپرده
guarantee
U
وثیقه سپرده
foreign deposit
U
سپرده خارجی
fixed term deposit
U
سپرده ثابت
guaranteed
U
وثیقه سپرده
fiduciary
U
امانتی سپرده
demand deposit
U
سپرده جاری
appropriation reimbur sement
U
تامین سپرده یاوثیقه
appropriation receipt
U
رسید سپرده قانونی
depositary for a fund
U
سپرده برای یک صندوق
banking deposit account
U
حساب سپرده بانکی
deposit slip
U
اعلامیه پرداخت سپرده
open allotment
U
حساب سپرده باز
depositery
U
محل نگهداری سپرده
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
deposit multiplier
U
ضریب بهم فزاینده سپرده
loan on deposit
U
اعطای وام به وثیقه سپرده
Money entrusted to my care .
U
پولی که با مانت نزد من سپرده شد
army deposit fund
U
سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
demand deposit
U
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
pass book
U
برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
nursling or nurse
U
کودکی به دست دایه یا پرستار سپرده شده است
inspectorate
U
رسد بانی بخشی که بدست رسدبانی سپرده شده باشد
inspectorates
U
رسد بانی بخشی که بدست رسدبانی سپرده شده باشد
oral evidence
U
گواهی
attestation
U
گواهی
certificate
[official document]
U
گواهی
evidence
U
گواهی
certificates
U
گواهی
mark
U
گواهی
reference
[testimonial]
U
گواهی
report
U
گواهی
testimonies
U
گواهی
testimony
U
گواهی
certification
U
گواهی
warranted
U
گواهی
witnessing
U
گواهی
deposition
U
گواهی
depositions
U
گواهی
certificate
U
گواهی
attestation
U
گواهی
warrants
U
گواهی
warranting
U
گواهی
legalization
U
گواهی
warrant
U
گواهی
grade
U
گواهی
witnesses
U
گواهی
witness
U
گواهی
witnessed
U
گواهی
warrants
U
گواهی کردن
false evidence
U
گواهی کدب
certifying
U
گواهی کردن
warranting
U
گواهی حکم
warranting
U
گواهی کردن
warrantable
U
قابل گواهی
treasury warrant
U
گواهی خزانه
warrants
U
گواهی حکم
deponent
U
گواهی نویس
call in evidence
U
گواهی خواستن از
certified check
U
چک گواهی شده
testis
U
تخم گواهی
to bear testimony
U
گواهی دادن
false testimony
U
گواهی کذب
certifier
U
گواهی کننده
to bear witness
U
گواهی دادن
to call in evidence
U
گواهی خواستن از
clean bill of health
<idiom>
U
گواهی سلامتی
interim certificates
U
گواهی موقت
affiant
U
گواهی نویس
certificate of death
U
گواهی فوت
certificate of health
U
گواهی بهداشت
witnessing
U
گواهی دادن
insurance certificate
U
گواهی بیمه
witnesses
U
گواهی دادن
certificate of damage
U
گواهی خسارت
certificate of compliance
U
گواهی تطبیق
certificate of analysis
U
گواهی بررسی
inspection certificate
U
گواهی نظارت
bear witness
U
گواهی دادن
inspection certificate
U
گواهی بازرسی
bear testimony
U
گواهی دادن
health certificate
U
گواهی بهداشت
back letter
U
گواهی تضمین
call to witness
U
گواهی خواستن از
certificate of a doctor
U
گواهی پزشک
witnessed
U
گواهی دادن
certificate of receipt
U
گواهی وصول
certificate of survey
U
گواهی بازرسی
certificate of survey
U
گواهی بازدید
certificate of weight
U
گواهی وزن
qualifying certificate
U
گواهی صلاحیت
quality certificate
U
گواهی کیفیت
certificating of quantity
U
گواهی کمیت
speak well for
U
گواهی دادن
certificate of receipt
U
گواهی رسید
certificate of quantity
U
گواهی مقدار
certificate of quantity
U
گواهی کمیت
witness
U
گواهی دادن
certificate of inspection
U
گواهی بازرسی
certificate of measurement
U
گواهی مقدار
certificate of measurement
U
گواهی وزن
certificate of origin
U
گواهی مبدا
certificate of origin
U
گواهی مبداء
certificate of quality
U
گواهی کیفیت
birth certificate
U
گواهی تولد
certification
U
گواهی کردن
warranted
U
گواهی حکم
evidence
U
ملاک گواهی
attested
U
گواهی دادن
attesting
U
گواهی دادن
attests
U
گواهی دادن
deposition
U
گواهی کتبی
death certificates
U
گواهی فوت
certifies
U
گواهی کردن
certify
U
گواهی کردن
depositions
U
گواهی کتبی
attest
U
گواهی دادن
testified
U
گواهی دادن
death certificate
U
گواهی فوت
testifying
U
گواهی دادن
testify
U
گواهی دادن
depose
U
گواهی دادن
deposes
U
گواهی دادن
testifies
U
گواهی دادن
deposing
U
گواهی دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com