English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clearance in ward U گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
out of bond U کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
custom U حقوق گمرکی گمرک
dutiable U مشمول حقوق گمرکی
ad valorem duty U حقوق گمرکی به نسبت ارزش کالا
tonnage U حقوق گمرکی که از کشتیها به نسبت بارشان دریافت میشود
advalorem duty U حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
preferentialism U اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
bonded goods U کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
bonded goods U کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
protective duty U حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
rescous U مقاومت در برابر قانون تمرد نسبت به مامورین دولت
customs dutios U حقوق گمرکی
customs duties U حقوق گمرکی
customs duty U حقوق گمرکی
custom duties U حقوق گمرکی
customs tariff U حقوق گمرکی
preferential duties U حقوق گمرکی امتیازی
duty free U بخشوده از حقوق گمرکی
duty free U فاقد حقوق گمرکی
duties free U معاف از حقوق گمرکی
countervailing duties U حقوق گمرکی جبرانی
countervailing duty U حقوق گمرکی جبرانی
free of charge U معاف از حقوق گمرکی
drawback U استرداد حقوق گمرکی
drawbacks U برگشت حقوق گمرکی
drawbacks U استرداد حقوق گمرکی
drawback U برگشت حقوق گمرکی
import surcharge U حقوق گمرکی اضافه
prohibitive tariff U حقوق گمرکی منع کننده
duties paid U حقوق گمرکی پرداخت شده
Customs and Excise U اداره حقوق و عوارض گمرکی
duties on buyer's account U حقوق گمرکی به عهده خریداراست
ad valorem duty U حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
Personal effects are duty-free. لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
ddp U paid duty delivered تحویل پس از پرداخت حقوق گمرکی
dutiable goods U کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
discriminating tariff U شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
hearing of evidence U شنوایی گواهی [حقوق]
taking of evidence U شنوایی گواهی [حقوق]
protect home judustry U حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
hearing of evidence U پذیرش سند و گواهی [حقوق]
taking of evidence U پذیرش سند و گواهی [حقوق]
subsidy U حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
customs union U مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
import duties U حق گمرک اجناس وارداتی گمرک ورودی
pert chart U نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
custom's appraisor U مامور گمرک ارزیاب گمرک
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
colour U شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ
colours U شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
to declare [customs] U گمرک دادن [گمرک]
probate U گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
common low U سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
eye-witnesses U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eyewitness U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
stock certificate U گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
eyewitnesses U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
shift U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
cargo outturn message U پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
optical U فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
evacuation U تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
trusted U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trust U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
clearings U تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing U تخلیه محل تخلیه بیماران
public international law U حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum U قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
sequential U داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند
leverage U نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan U توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law U جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
overlays U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
traffic U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
overlaying U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlay U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
trafficking U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
trafficked U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
traffics U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
detention of pay U ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
officialdom U قاطبه مامورین
commission U هیئت مامورین
octroi U مامورین نواقل
commissions U هیئت مامورین
mandarins U مامورین عالیرتبه
mandarin U مامورین عالیرتبه
government officials U مامورین دولتی
public servants U مامورین دولتی
commissioning U هیئت مامورین
activity U روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activities U روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
products customarily found in a pharmacy U کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
common user items U کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
piece goods U کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
job lot U مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
common user supplies U کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
proprietary goods U کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
deliverable state U کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
job lots U مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
batch processing U سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
routines U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routine U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routinely U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
liftjet U توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
fifth cloumn U مامورین سازمانهای جاسوسی
financial mission U هئیت مامورین مالی
fire brigade U مامورین اتش نشانی
fire brigades U مامورین اتش نشانی
stacked U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacks U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stack U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
prototypes U اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
prototype U اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
five and ten U کالاهایی که قیمت ان بین 5 تا01 سنت میباشد
open general license U اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
detected U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detect U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detects U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
ended U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ends U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
end U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
flotsam and jetsam U کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
slow moving U کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
flotsam U کالاهایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
attributable U قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata U برحسب نسبت معین بهمان نسبت
certify U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifies U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifying U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
policed U مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
polices U مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
police U مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
the police are on his track U مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
harbour dues U حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
individual demand schedule U صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
attainder U سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
allotment advice U پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
saturated colour U که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
VDU U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
vdt U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDUs U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
nationallism U مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
comparative cost U اصل تخصص کشورها درتولید کالاهایی که ان را ازدیگر ممالک ارزانتر ومرغوبتر تهیه می کنند
customs U گمرک
bonded store U انبار گمرک
customs agent U واسطه گمرک
customs agent U کارگزار گمرک
warehouse U انبار گمرک
duty paid U گمرک شده
duty paid U گمرک پرداخته
customs officer U مامور گمرک
impost U گمرک ورودی
bonded warehouse U انبار گمرک
customs appraisor U مامور گمرک
customs house U اداره گمرک
customs U اداره گمرک
customs U دفتر گمرک
duty-free U معاف از گمرک
dutiable U گمرک بردار
customs clearance U ترخیص از گمرک
ware room U انبار گمرک
customhouse U اداره گمرک
clearest U از گمرک دراوردن
custom house U اداره گمرک
clears U از گمرک دراوردن
custom assersor U مامور گمرک
free trader U بدون گمرک
To get it through the custome. U از گمرک رد کردن
warehouses U انبار گمرک
clearer U از گمرک دراوردن
inland duty U گمرک داخلی
clear U از گمرک دراوردن
custom house U گمرک خانه
levy duties U گمرک بستن
customable U گمرک بردار
comprisal U مشمول
subsumption U مشمول
fall under U مشمول
liable U مشمول
inclusive U مشمول
levy duties U گمرک بستن به جنسی
custom assersor U گمرکچی ارزیاب گمرک
import duties U گمرک اجناس وارداتی
the free list U صورت کالای بی گمرک
free list U صورت کالاهای بی گمرک
tidewaiter U مامور گمرک لب دریا
coverage rate U نزخ مشمول
inapplicable U غیر مشمول
taxable U مشمول مالیات
draft dodgers U مشمول غایب
draft dodger U مشمول غایب
obligated reservist U مشمول وفیفه
obligor U مشمول وفیفه
liable to fine U مشمول جریمه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com