English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to gauge a person U گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to take a person's measure U با اخلاق کسیرا ازمودن
ethic U غالبا بصورت جمع علم اخلاق بجث درامور اخلاقی اصول اخلاق
to take one's temperature U درجه گرمای کسیراسنجیدن نبض کسیرادیدن
moralistic U وابسته به اخلاق گرایی و اخلاق گرایان
testing U ازمودن
shake down U ازمودن
groped U ازمودن
gropes U ازمودن
groping U ازمودن
grope U ازمودن
to put to the touch U ازمودن
to put to the test U ازمودن
to put to proof U ازمودن
examining U ازمودن
examines U ازمودن
examined U ازمودن
examine U ازمودن
try U ازمودن
tries U ازمودن
to make a trial of U ازمودن
put to test U ازمودن
to bring to the proof U ازمودن
tests U ازمودن کردن
tested U ازمودن کردن
test U ازمودن کردن
plumb U با شاقول ازمودن
to try one's luck U بخت خودرا ازمودن
soil resistivity test U ازمودن زنگزدگی فلز
essays U ازمایش کردن ازمودن
essay U ازمایش کردن ازمودن
spot check U بطور چند در میان ازمودن
spot checks U بطور چند در میان ازمودن
percuss U بازدن انگشت یا الت دیگری چیزی را ازمودن
moody U بد اخلاق
moral U اخلاق
immoral U بد اخلاق
pettish U بد اخلاق
comportment U اخلاق
characterless U بی اخلاق
morality U اخلاق
rabid U بد اخلاق
moralities U اخلاق
deportment U اخلاق
impatient U بد اخلاق
reprobates U بد اخلاق
reprobate U بد اخلاق
capacity U گنجایش
capaciousness U گنجایش
burdens U گنجایش
burden U گنجایش
aptitudes U گنجایش
aptitude U گنجایش
inclusion U گنجایش
volume capacity U گنجایش
contenting U گنجایش
capacities U گنجایش
content U گنجایش
ethics U علم اخلاق
public morals U اخلاق حسنه
immoral U خلاف اخلاق
raking U بد اخلاق فاسد
moralization U اخلاق گرایی
creative thinking U تفکر اخلاق
ehtics U علم اخلاق
rakes U بد اخلاق فاسد
behaviuor U سلوک اخلاق
good conduct U حسن اخلاق
immorally U بر خلاف اخلاق
moral philosopher U اخلاق دان
moral philosophy U علم اخلاق
behavior U سلوک اخلاق
frailties U ضعف اخلاق
edification U تهذیب اخلاق
rake U بد اخلاق فاسد
frailty U ضعف اخلاق
Moral decadence . U فساد اخلاق
ethic U کتاب اخلاق
good-natured U خوش اخلاق
moralistic U اخلاق گرایانه
vital capacity U گنجایش حیاتی
energy content U گنجایش انرژی
total reservoir storage U گنجایش کل مخزن
effective capacity U گنجایش مفید
dead weight tonnage U گنجایش باری
dead storage U گنجایش مرده
cranial capacity U گنجایش جمجمه
storage capacity U گنجایش انباره
fan in U گنجایش ورودی
register capacity U گنجایش ثبات
pulmometry U سنجش گنجایش شش
saturation capacity U گنجایش اشباع
possible capacity U گنجایش ممکن
net register tonnage U گنجایش خالص
practical capacity U گنجایش عملی
memory capacity U گنجایش حافظه
incapacious U بی گنجایش ناقص
gross tonnage U گنجایش حجمی
filed capacity U گنجایش میدانه
field capacity U گنجایش زراعی
code capacity U گنجایش رمزرسانی
producing U گنجایش تولید
capacity U گنجایش استعداد
capacity U توانایی گنجایش
capacities U گنجایش استعداد
capacities U توانایی گنجایش
basic capacity U گنجایش پایه
basic capacity U گنجایش مبنا
modules U حوزه گنجایش
active storage U گنجایش مفید
at the top of one's bent U تا سرحد گنجایش
active capacity U گنجایش مفید
effective storage U گنجایش مفید
bearing capacity U گنجایش تحمل
fan out U گنجایش خروجی
caliber U گنجایش استعداد
bulk storage U انباره پر گنجایش
module U حوزه گنجایش
channel capacit U گنجایش مجرا
channel capacity U گنجایش کانال
peculiar U دارای اخلاق غریب
it is an offence to morlity U منافی اخلاق است
moralist U معتقد به اصول اخلاق
well conditioned U دارای اخلاق نیکو
moral U وابسته بعلم اخلاق
wrongs U مخالف اخلاق یا قانون
moralists U معتقد به اصول اخلاق
pestiferous U فاسدکننده اخلاق دیگری
sportmanship U رفتار و اخلاق انسانی
ethical U وابسته به علم اخلاق
prejudicial to public morality U منافی اخلاق حسنه
wrong U مخالف اخلاق یا قانون
wronging U مخالف اخلاق یا قانون
regeneration U نوزایش تهذیب اخلاق
ethically U مطابق علم اخلاق
donsy U دارای اخلاق متغیروتندوباحرارت
donsie U دارای اخلاق متغیروتندوباحرارت
doggery U اخلاق پست بدکاری
personality U اخلاق و خصوصیات شخص
With his foul temper. U با اخلاق سگه که دارد
personalities U اخلاق و خصوصیات شخص
expanded , capacity U زیاد کردن گنجایش
tankage U گنجایش تانک یا مخزن
available storage capacity U گنجایش مفید مخزن
pulmometer U الت سنجش گنجایش شش
truckload U به گنجایش یک ماشین باری
block coefficient U ضریب گنجایش ناو
truckloads U به گنجایش یک ماشین باری
tonnage U گنجایش کشتی برحسب تن
farad U واحد گنجایش برق
capacious U گنجایش دار گشاد
useable reservoir storage U گنجایش مفید مخزن
streakiest U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streaky U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
edified U اخلاق اموختن تقدیس کردن
edifies U اخلاق اموختن تقدیس کردن
edify U اخلاق اموختن تقدیس کردن
streakier U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
moralist U فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
good tempered U دیر غضب خوش اخلاق
americanization U پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
moral philosophy U اصول اخلاق ایین رفتار
moralism U رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
offences against public morals U جرائم بر علیه اخلاق عمومی
cocotte U زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
pestilently U چنانکه برای اخلاق مضرباشد
bowdlerization U حذف قسمتهای خارج از اخلاق
the whole of morality is there U همه اخلاق همین جا است
moralists U فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
pharisaism U اخلاق فریسی هاریاکاری زهدخشک
bowdlerize U قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
fluid ounce U واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
pneumatoneter U الت سنجش گنجایش تنفس ریه
fluid ounces U واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
unformatted U گنجایش دیسک مغناطیسی پیش از فرمت
the churach built him up U کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
that is an offences to moralit U لطمه به خلاق میزند درعالم اخلاق خطاست
load U برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
loads U برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
gauger U کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
smut U تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
smuts U تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
pestiferously U چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
he is always a little peculiar U او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
expurgatory index U فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
index expurgatorius U فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
perfectionists U کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
perfectionist U کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
gallonage U فرفیت چیزی بر حسب گالن تعداد گالنی که فرفی گنجایش دارد
Shannon's Law U قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
micro U اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
metagnosticism U عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
microcomputer U اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
micros U اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
VHD U نوعی دیسک ویدیویی با گنجایش بالا که میتواند حجم زیادی داده را ذخیره کند
conventional memory U در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional RAM U در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
wavelength division multiplexing U روش افزایش گنجایش داده روی فیبرنوری بوسیله ارسال چندین سیگنال نوری با طول موج مختلف در یک فیبر
example is better than precept U نمونه اخلاق از خود نشان دادن بهترازدستوراخلاقی دادن است
He is I'll - tempered ( bad - tempered ) , but is quite big - hearted . U بد اخلاق است ولی ضمنا" خیلی لوطی است ( دست ودل باز و با صدق وصفا )
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com