English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wedding favour U گل یا نوار سفید که به افتخارعروسی به جامه خود میزنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stole U جامه سفید حمایل دار
fornix U نوار سفید زیرنیمکرههای مغز
diver's flag U پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
watermarks U علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermark U علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
capstan U میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
dress guard U اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
i hear a tap at the door U در میزنند
they serve it with butter U کره به ان میزنند
there is a ring at the door U دم در زنگ میزنند
the stars twinkle U چشمک میزنند
the horse paws the ground U اسب سم بزمین میزنند
birds are singing U مرغان چهچه میزنند
pipe light U تیکه چوبی که با ان پیپ یاچپق را اتش میزنند
noyau U یکجور نوشابه که مغز هسته بان میزنند
jew's harp U سازی که با دندان نگاه میدارند و باانگشت میزنند
kench U تغاری که ماهی یاپوست رادران نمک میزنند
papier U یکجور مقوای سخت که چسب و گل رس و چیزهای دیگربخمیران میزنند
gongs U زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
gong U زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
irredentist U طرفدار برگرداندن همه جاهایی که ایتالیایی حرف میزنند به ایتالیا
reel to reel U کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
pickup reel U نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
azimuth U زاویه افقی درست نوک نوار نسبت به نوار مغناطیسی
reel-to-reel U کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
guard band U بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
spliced U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splices U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splice U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splicing U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
perforated tape U نوار کاغذی یا نوار بلند که داده به صورت پانج شده روی آن ذخیره میشود
pinchwheel U چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
auto U توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
autos U توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
leukon U عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
magnetic tape U جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
magnetic tapes U جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
cartridges U جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
cartridge U جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
identity U الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identities U الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
reel to reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel-to-reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
deceleration time U زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
platina U پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
white with blue stripes U سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
reader U ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
readers U ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
leaders U قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
leader U قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
tape drives U نوار چرخان نوار ران
tape drive U نوار چرخان نوار ران
leukocyte U گویچه سفید خون گلبول سفید خون
video cassette U نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
video cassettes U نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
filmstrip U نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
night dress U جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
habits U جامه
rigs U جامه
liveries U جامه
livery U جامه
habit U جامه
rigged U جامه
transvestites U زن جامه
raiment U جامه
garment U جامه
garments U جامه
thing U جامه
rig U جامه
toggery U جامه
overclothes U جامه رو
costume U جامه
weeds U جامه
suit U جامه
suited U جامه
transvestite U زن جامه
costumes U جامه
vesture U جامه
swallow tail coat U جامه شب
tog U جامه
costumes U جامه ها
suits U جامه
monkhood dress U جامه
togs U جامه
costume U جامه
outwall U جامه
apparel U جامه
samite U جامه زربفت
luggage U جامه دان
proper dress U جامه شایسته
neckline U یقهی جامه
evite U زن کم جامه پوش
fatigue dress U جامه بیگاری
proper dress U جامه زیبا
print dress U جامه چیت
women's dres U جامه زنان
necklines U یقهی جامه
wooled U جامه پشمی
small cloths U جامه بچگانه
smalls U جامه بچگانه
golds U جامه زری
scarlet U سرخ جامه
nether garment U زیر جامه
knock about clothes U جامه کار
incognita U با جامه مبدل
he wears a new suit to day U امروز جامه
habiliments U جامه ویژه
undies U زیر جامه
night gown U خواب جامه
to wear mourning U جامه ماتم
night suit U جامه خواب
oil coat U جامه مشمعی
the outward man U جامه یا تن ادمی
sadly dressed U جامه غم پوشیده
night clothes U جامه خواب
suit case U جامه دان
garb U جامه پوشانیدن به
gold U جامه زری
undressing U جامه معمولی
fur U جامه خزدار
furs U جامه خزدار
valise U جامه دان
disfrock U جامه از تن در اوردن
to [get] dress [ed] U جامه پوشیدن
purple U جامه ارغوانی
clothes U جامه لباس
garment U جامه رو رخت
garments U جامه رو رخت
undresses U جامه معمولی
undress U جامه معمولی
bed clothes U جامه خواب
tog U جامه پوشاندن
suit U جامه [کت و شلوار]
caddice U جامه ژنده
hosiery U جامه کش باف
caddis U جامه ژنده
gears U الات جامه
change of clothes U جامه واگردان
cilice U جامه مویی
valises U جامه دان
habit U :جامه پوشیدن
habits U :جامه پوشیدن
portmanteaux U جامه دان
linen U جامه زبر
gear U الات جامه
portmanteau U جامه دان
kimonos U جامه ژاپنی
dishabille U جامه خانگی
to habit U جامه پوشاندن
portmanteaus U جامه دان
geared U الات جامه
kimono U جامه ژاپنی
weeds U جامه بوگی
trousseaux U جامه یا رخت عروس
flannel U جامه فلانل یاپشمی
finery [formal] U جامه پر زرق و برق
trousseaus U جامه یا رخت عروس
trousseau U جامه یا رخت عروس
tights U جامه چسبان وخفت
clobbering U جامه وصله کردن
clobbered U جامه وصله کردن
clobber U جامه وصله کردن
mantua U نوعی جامه یا لباس شب
riding habits U جامه سواری زنانه
riding habit U جامه سواری زنانه
dressed inred U جامه سرخ پوشیده
fustanelle U جامه بلندمردانه دریونان
flannels U جامه فلانل یاپشمی
bundle up U جامه گرم دربرکردن
actualize U جامه عمل پوشاندن
gown U جامه بلند زنانه
to rustle in silks U جامه ابریشمی پوشیدن
to garb oneself in silk U جامه ابریشمی پوشیدن
to clothe oneself U جامه برتن کردن
finery [formal] U جامه رسمی جشن
next to the skin U زیر همه جامه ها
ermined U جامه قاقم پوشیده
vestiary U محل کندن جامه
undergrament U زیرپوش جامه زیر
unclothe U جامه از تن بدر اوردن
put ineffect U جامه عمل پوشاندن
robes U جامه دربر کردن
robes U جامه بلند زنانه
robe U جامه دربر کردن
robe U جامه بلند زنانه
gowns U جامه بلند زنانه
put inpractice U جامه عمل پوشاندن
fustanella U جامه بلندمردانه دریونان
put into effect U جامه عمل پوشاندن
carry into effect U جامه عمل پوشاندن
dress U جامه بتن کردن
dresses U جامه بتن کردن
gaskin U شلوار زیر جامه
materializing U جامه عمل بخودپوشیدن
materializes U جامه عمل بخودپوشیدن
materialized U جامه عمل بخودپوشیدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com