Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 107 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
alumina
U
گل پاک یا اکسید الومینیوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
alumina
U
اکسید الومینیوم
aluminum oxide
U
اکسید الومینیوم
Other Matches
aluminum
U
فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
aluminium
U
فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
zinc oxid
U
اکسید روی به فرمول ZnO اکسید دو زنگ
alaminum
U
الومینیوم
aluminium
U
الومینیوم
aluminous
U
مربوط به الومینیوم
aluminiferous
U
الومینیوم دار
aluminum coat
U
روکش الومینیوم
aluminium foil
U
کاغذ الومینیوم
aluminum alloy
U
الیاژ الومینیوم
aluminous
U
الومینیوم دار
aluminous
U
محتوی الومینیوم
bauxite
U
هیدروکسید الومینیوم بوکسیت
aluminize
U
روکش ساختن از الومینیوم
anodization
U
پوشش الومینیوم از اکسیدالومینیوم
sapphires
U
سیلیکات الومینیوم و منیزیم
artificial aging
U
افزایش استحکام الومینیوم
sapphire
U
سیلیکات الومینیوم و منیزیم
aluminize
U
روکش بااب الومینیوم دادن
kyanite
U
سیلیکات الومینیوم بفرمول 5SIO2AL
aluminum coating by spraying amalgamate
U
روکش الومینیوم کردن امیختن
turquois
U
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
alum
U
سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم
alclad
U
نوعی ورقه از الیاژ الومینیوم
turquoises
U
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
turquoise
U
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
thallium
U
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
euclase
U
بریلیوم و الومینیوم برنگ سبز روشن یا ابی
beryl
U
سیلیکات بریلیوم و الومینیوم رنگ ابی متمایل به سبز
bandolite
U
ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
alodine
U
نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
oxyde
U
اکسید
copper oxide
U
اکسید مس
oxide
U
اکسید
oxides
U
اکسید
oxidizer
U
اکسید کننده
oxide skin
U
پوسته اکسید
oxidation film
U
قشر اکسید
oxidant
U
اکسید کننده
yttria
U
ایتریم اکسید
minium
U
اکسید قرمز
zinc oxide
U
اکسید روی
ferrous oxide
U
اکسید فرو
zirconium oxide
U
زیرکونیم اکسید
yttrium oxide
U
ایتریم اکسید
dioxide
U
دارای دو اکسید
ytterbium oxide
U
ایتربیم اکسید
lime
U
کلسیم اکسید
refractory oxide
U
اکسید نسوز
refractory oxide
U
اکسید دیرگداز
zirconium dioxide
U
زیرکونیم دو اکسید
ytterbia
U
ایتربیم اکسید
silica
U
اکسید سیلیسیوم
copper oxide rectifier
U
یکسوکننده مس- اکسید
caustic lime
U
کلیسم اکسید
carbon dioxide
U
دی اکسید کربن
calcium oxide
U
کلسیم اکسید
calx
U
کلیسم اکسید
burnt lime
U
کلیسم اکسید
benzophenone oxide
U
بنزوفنون اکسید
acid oxide
U
اکسید اسیدی
limes
U
کلسیم اکسید
alumetize
U
الومینیوم روی فولاد باپیستوله تزریق شده و سپس گداخته می گردد
anodize
U
روش ساخت و عملیات مربوط به الومینیوم و الیاژهای ان توسط اکسیداسیون اندیک
oxide coated cathode
U
کاتد اکسید اندود
red oxide of zinc
U
اکسید قرمز روی
tutty
U
گرد اکسید دو زنگ
oxide skin
U
قشر نازک اکسید
incandescent metallic oxid cathode
U
کاتد اکسید فلزی
red zinc ore
U
اکسید قرمز روی
oxide cathode
U
کاتد اکسید اندود
spatalite
U
اکسید قرمز روی
oxidation coefficient
U
ضریب اکسید شوندگی
ruby zinc
U
اکسید قرمز روی
zincite
U
اکسید قرمز روی
oxymercuriation
U
اکسید جیوه دار کردن
arsenic
U
اکسید ارسنیک بفرمول 3O2As
hypercapnia
U
افزایش کربن اکسید در خون
metallic oxide semiconductor
U
نیمه هادی اکسید فلزی
aluminum pigmented dope
U
لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
complementary metal oxide semiconductor
U
نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
goethite
U
اکسید اهن معدنی ئیدرژن دار
oxydizing agents
U
مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
icebox rivet
U
میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
harmotome
U
سیلیکات ابدار الومینیوم وباریم که بلورهای ان بصورت جفت وصلیبی برنگهای مختلف یافت میشود
aluminum paste
U
تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
photochemical oxidant
U
اکسید کننده نور شیمیایی اکساینده فتوشیمیایی
dry ice
U
یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
nitralloy
U
قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
oxides
U
اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
to trap something
[e.g. carbon dioxide]
U
چیزی را گرفتن
[جمع کردن]
[برای مثال دی اکسید کربن ]
oxide
U
اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
mos
U
نیمههای اکسید آهن جایگزین . طرح و سافت مدار مجتماع
torpex
U
نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود
oxide
U
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxides
U
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
hyperventilation
U
تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
crocus cloth
U
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
parkerizing
U
عملیاتی که در ان فلز درمحلولی از اسید فسفریک ودی اکسید منگنز داغ شده وسپس در روغن غوطه ورمیگردد تا از خوردگی فلزجلوگیری گردد
decarburizing
U
گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
cassiterite
U
معدن قلع اکسید قلع طبیعی
ebam
U
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
cmos
U
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos
U
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com