Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
short round
U
گلولهای که اشتباها روی قوای خودی فرود می اید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
levee en masse
U
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
touchdown
U
حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
touchdowns
U
حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
battery
U
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
batteries
U
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
line crosser
U
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
diversionary landing
U
فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
ease turn
U
سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
plunging fire
U
تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
single shot
U
تک گلولهای تک تیر
spheroidize
U
گلولهای کردن
ball mill
U
سنگ شکن گلولهای
spherolitic cast iron
U
چدن گرافیت گلولهای
thumb blue
U
نیل گلولهای یاقالبی
direct hits
U
گلولهای که مستقیم به هدف اصابت کند
direct hit
U
گلولهای که مستقیم به هدف اصابت کند
short round
U
فشنگ لق یا اسیب دیده گلولهای که کوتاه خورده باشد
bingo
U
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
by mistake
<adv.>
U
اشتباها
by a mistake
<adv.>
U
اشتباها
by accident
<adv.>
U
اشتباها
phonily
<adv.>
U
اشتباها
inadvertently
<adv.>
U
اشتباها
unintentionally
<adv.>
U
اشتباها
spuriously
<adv.>
U
اشتباها
by overside
U
اشتباها
mistakenly
U
اشتباها
wrongly
U
اشتباها"
erroneously
U
اشتباها"
incorrectly
<adv.>
U
اشتباها
faultily
<adv.>
U
اشتباها
falsely
<adv.>
U
اشتباها
as a result of a mistake
<adv.>
U
اشتباها
to make a mistake
U
اشتباها
wrongly
<adv.>
U
اشتباها
missend
U
اشتباها فرستادن
misvalue
U
اشتباها تقویم کردن
irregular force
U
قوای چریکی
land forces
U
قوای بری
landing forces
U
قوای اب خاکی
the three powers
U
قوای ثلاثه
auxiliary forces
U
قوای کمکی
host troop
U
قوای عمده
control surface
U
کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
air parity
U
توازن قوای هوایی
militia
U
قوای شبه نظامی
militias
U
قوای شبه نظامی
elemental worship
U
پرستش قوای طبیعی
faculty psychology
U
روانشناسی قوای ذهنی
irregular force
U
قوای غیر نظامی
the active powers of the mind
U
قوای عامله متحر
massing
U
تمرکز قوای جنگی
magnetic lines of force
U
خطوط قوای مغناطیسی
magnetic line of force
U
خطوط قوای مغناطیسی
parity
U
توازن قوای نظامی
mass
U
تمرکز قوای جنگی
masses
U
تمرکز قوای جنگی
wrongshipped
U
محموله ایکه اشتباها" ارسال شده
militarism
U
بسط وگسترش قوای نظامی
impuissance
U
ضعف قوای جنسی سستی
main body
U
عمده قوای کاروان دریایی نیروی اصلی تک
demarkation
U
تحدید حدودکردن تعیین مرز قوای متخاصم
strength group
U
گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
absolutist
U
کسیکه معتقدبه قوای نامحدود الهی است
friendly
U
خودی
friendlies
U
خودی
friendlier
U
خودی
friendliest
U
خودی
garrison forces
U
قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
friendliest
U
نیروی خودی
friendlier
U
نیروی خودی
friendlies
U
نیروی خودی
friendly
U
نیروی خودی
in group
U
گروه خودی
upcourt
U
سبد خودی
homeling
U
بازیگر خودی
friendly state
U
کشور خودی
friendly forces
U
نیروهای خودی
insider
U
خودی خودمانی
we group
U
گروه خودی
internal heating
U
گرمایش خودی
self directed
U
پیش خودی
familiar
U
مانوس خودی
blue forces
U
نیروهای خودی
spontaneity
U
خود به خودی
spontaneous
U
خود به خودی
home
U
زمین خودی
homes
U
زمین خودی
own goals
U
گل به دروازه خودی
own goal
U
گل به دروازه خودی
relative
U
خودی نسبی
chicks
U
هواپیمای خودی
insiders
U
خودی خودمانی
spontaneous recovery
U
بهبود خود به خودی
spontaneous remission
U
بهبود خود به خودی
To assert oneself . To display ones merit .
U
خودی را نشان دادن
interference
U
مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
shore duty
U
ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
critical build up resistance
U
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
ingross
U
جمع اوری کردن نیروی خودی
smoke screen
U
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
mix up, caution
U
موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
warned protected
U
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
positive control
U
کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
angle of arrival
U
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
warned exposed
U
قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
icing
U
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
dispatch route
U
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
parlementaire
U
نماینده یا ایلچی قوای شورشی ایلچی رسمی دشمن
squawking
U
در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
squawks
U
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked
U
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk
U
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
hovering acts
U
قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
manipulative deception
U
تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
drop
U
فرود
drops
U
فرود
dropping
U
فرود
abseil
U
فرود
land
U
فرود
abseiled
U
فرود
splashdowns
U
آب فرود
tailwater
U
فرود اب
dropped
U
فرود
landing
U
فرود
splashdown
U
آب فرود
abseiling
U
فرود
abseils
U
فرود
landings
U
فرود
downstream
U
فرود اب
line of fall
U
خط فرود
parachut
U
چتر فرود
run way
U
باند فرود
under carriage
U
ارابه فرود
impact point
U
نقطه فرود
landing site
U
پایگاه فرود
landing site
U
محل فرود
night landing
U
فرود شبانه
run way
U
محوطه فرود
prelanding
U
قبل از فرود
landing strip
U
باند فرود
nosedive
U
فرود عمودی
instrument landing
U
فرود کور
missed approach
U
فرود اضطراری
pits
U
منطقه فرود
landing spot
U
نقطه فرود
landing weight
U
وزن فرود
landing light
U
چراغ فرود
landing hill
U
تپه فرود
landing gear
U
ارابه فرود
landing zone
U
منطقه فرود
light or lighted
U
فرود امدن
landing area
U
منطقه فرود
landing angle
U
زاویه فرود
land vi
U
فرود امدن
pit
U
منطقه فرود
undercarriages
U
ارابه فرود
undercarriage
U
ارابه فرود
landing strips
U
باند فرود
missed approach
U
فرود ناقص
nosedived
U
فرود عمودی
nosedives
U
فرود عمودی
approached
U
مسیر فرود
alights
U
فرود امدن
perching
U
فرود امدن
descendeur
U
صفحه فرود
plunge
U
فرود امدن
approach
U
مسیر فرود
deck landing aid
U
کمکهای فرود
plunged
U
فرود امدن
plunges
U
فرود امدن
angle of fall
U
زاویه فرود
alight
U
فرود امدن
alighted
U
فرود امدن
alighting
U
فرود امدن
approach clearance
U
اجازه فرود
application of a force
U
فرود نیرو
approaches
U
مسیر فرود
strip
U
باند فرود
perches
U
فرود امدن
descend
U
فرود امدن
drop zone
U
منطقه فرود
perch
U
فرود امدن
landed
U
فرود امده
perched
U
فرود امدن
access point
U
نقطه فرود
soft landing
U
فرود نرم
ditching
U
فرود اضطراری
descends
U
فرود امدن
forced landing
U
فرود اجباری
nosediving
U
فرود عمودی
landing
U
فرود ژیمناست به زمین
final approach
U
مسیرنهایی فرود هواپیما
landings
U
فرود ژیمناست به زمین
point of application of a force
U
نقطه فرود نیرو
approach chart
U
نقشه مسیر فرود
landing threshold
U
استانه فرود اب خاکی
maximum landing weight
U
حداکثر وزن فرود
line of approach
U
مسیر تقرب یا فرود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com