English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
metastasize U گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deploys U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploys U گسترش یافتن
deploying U گسترش یافتن
circumfuse U گسترش یافتن
spreads U گسترش یافتن
accruing U گسترش یافتن
accrue U گسترش یافتن
spread U گسترش یافتن
accrues U گسترش یافتن
deploy U گسترش یافتن
outspread U گسترش یافتن
aliunde U ازیک جای دیگر
itineration U ازیک جابجایی دیگر
from stem to stern U ازیک سربسر دیگر
generates U گسترش یافتن افریدن
generating U گسترش یافتن افریدن
to spread [across] [over] U گسترش یافتن [سرتاسر]
generated U گسترش یافتن افریدن
generate U گسترش یافتن افریدن
spreads U بسط وتوسعه یافتن گسترش
spread U بسط وتوسعه یافتن گسترش
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
ferryboat U قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboats U قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferry U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferried U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
relays U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relay U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relayed U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
imethod U روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
cross modulation U مدولاسیون ناخواسته که ازیک کاریر به کاریر دیگر درهمان گیرنده تاثیر میگذارد
slewing U سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
elsewhere U نقطه دیگر
take sides <idiom> U حفافت ازیک طرف به طرف دیگر
adjourned U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourn U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourns U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourning U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
from pillar to post U ازیک وسیله به وسیله دیگر
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
deployment operating base U پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
apogee U نقطهء کمال
acme U نقطهء کمال
acnode U نقطهء مزدوج
apogee U نقطهء اوج
Achilles heels U نقطهء ضعف
Achilles heel U نقطهء ضعف
eastermost U اقصی نقطهء شرقی
aloft U در بالاترین نقطهء کشتی
Achilles heels U نقطهء زخم پذیر
antipode U نقطهء مقابل یا متقاطر
Achilles heels U نقطهء جراحت پذیر
Achilles heel U نقطهء جراحت پذیر
Achilles heel U نقطهء زخم پذیر
easternmost U اقصی نقطهء شرقی
force tabs U نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
propagates U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating U گشترش یافتن یا نشر یافتن
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
trial and error <idiom> U یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
uniparental U ازیک ولی
on one hand U ازیک طرف
of the same leaven U ازیک جنس
ex parte U ازیک طرف
osmosis U ازیک پرده
from pillar to post U ازیک دربدردیگر
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
extravaganzas U ازیک شخصیت خیالی
extravaganza U ازیک شخصیت خیالی
Ask each and every one of them . U ازیک یک آنها بپرسید
dual U استفاده ازیک جفت
consubstantiate U ازیک جنس شدن
to lose an eye U ازیک چشم نابیناشدن
to solicit an office U درخواست ازیک شرکت
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
personal computing U استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
lobectomy U برداشتن قسمتی ازیک عضو
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
gybe U ازیک سوبسوی دیگرجنبیدن تغییرجهت دادن
out fall U محلی که اب ازیک مجرابه مجرای بزرگترمیریزد
it is useful in a way U ازیک جهت سودمنداست تاندازهای مفیداست
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
replayed U خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replaying U خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replays U خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replay U خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
nutcrackers U تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
nutcracker U تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
retrospective search U جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
eponymy U اشتقاق اسم قبیله یا شخص یاعشیره ازیک کلمه
polyoestrous U دارای بیش ازیک وهله جفت گیری در سال
reconstitution site U قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
entrance head U بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
relocating U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocates U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocated U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocate U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
reproduces U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproducing U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
paragram U جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
scrimmages U بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
round robin (meeting or discussion) <idiom> U جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
Sept U دسته یا اجتماعی که افرادش معتقداند ازیک جد یا نیا بوجودامده اند
reproduced U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduce U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
scrimmage U بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
roll forward U تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
outdegree U تعداد رئوس جهت داری که ازیک گره خارج می شوند
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
develops U گسترش
develop U گسترش
deploys U گسترش
developments U گسترش
development U گسترش
expanse U گسترش
deploy U گسترش
deploying U گسترش
propagation U گسترش
deployment U گسترش
line of deployment U خط گسترش
spread U گسترش
spreads U گسترش
expanses U گسترش
promotion U گسترش
promotions U گسترش
extension U گسترش
dispersal U گسترش
extensions U گسترش
expansion U گسترش
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
distortions U اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
distortion U اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
systematic theology U بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
job enlargement U گسترش شغلی
to grow [into] U گسترش دادن [به]
wide angle U عدسی گسترش
expansion U گسترش انبساط
disposition U ارایشات گسترش
deployment diagram U دیاگرام گسترش
widening of market U گسترش بازار
abroad U گسترش یافته
image speard U گسترش تصویر
wide-angle U عدسی گسترش
sign extension U گسترش علامت
to develop [into] U گسترش دادن [به]
vertical expansion U گسترش عمودی
expansion U گسترش توسعه
credit expansion U گسترش اعتبار
widening of capital U گسترش سرمایه
deployment diagram U طرح گسترش
develop U گسترش وضعیت
generation U افرینش گسترش
extensibility U گسترش پذیری
deployed U گسترش یافته
bank expansion U گسترش بانکی
deployment U تفرقه گسترش
eco development U بوم گسترش
flank development U گسترش جناحی
develop U گسترش دادن
path of expansion U مسیر گسترش
prompt deployment U گسترش فوری
prompt deployment U گسترش مناسب
develops U گسترش وضعیت
develops U گسترش دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com