English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
expansion U گسترش توسعه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
expansion U توسعه گسترش دادن کشیدن
development U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
developments U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
expanding economy U اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
Other Matches
deploys U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
development U رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhance U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhancing U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
developments U رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhances U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
deployment operating base U پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
characteristics of underdeveloping U مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
force tabs U نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
international development association U مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
outreach U توسعه یافتن توسعه
deploy U گسترش
propagation U گسترش
deploying U گسترش
extensions U گسترش
expanse U گسترش
develops U گسترش
development U گسترش
develop U گسترش
developments U گسترش
extension U گسترش
line of deployment U خط گسترش
expanses U گسترش
expansion U گسترش
spread U گسترش
deployment U گسترش
promotions U گسترش
promotion U گسترش
dispersal U گسترش
spreads U گسترش
deploys U گسترش
path of expansion U مسیر گسترش
wide-angle U عدسی گسترش
prompt deployment U گسترش فوری
deploys U گسترش یافتن
deploy U گسترش یافتن
wide angle U عدسی گسترش
abroad U گسترش یافته
deploying U گسترش یافتن
bank expansion U گسترش بانکی
sign extension U گسترش علامت
vertical expansion U گسترش عمودی
deployed U گسترش یافته
generation U افرینش گسترش
accruing U گسترش یافتن
deployment U تفرقه گسترش
deployment diagram U طرح گسترش
deployment diagram U دیاگرام گسترش
expansible U گسترش پذیر
generations U افرینش گسترش
credit expansion U گسترش اعتبار
expansion path U مسیر گسترش
extensibility U گسترش پذیری
flank development U گسترش جناحی
circumfuse U گسترش یافتن
eco development U بوم گسترش
development plan U طرح گسترش
job enlargement U گسترش شغلی
accrue U گسترش یافتن
outspread U گسترش یافتن
accrues U گسترش یافتن
prompt deployment U گسترش مناسب
installed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
to grow [into] U گسترش دادن [به]
to develop [into] U گسترش دادن [به]
image speard U گسترش تصویر
expansion U گسترش انبساط
disposition U ارایشات گسترش
spreads U گسترش یافتن
applied <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
appointed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
spread U گسترش یافتن
deployed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
inserted <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
to unfold U گسترش دادن
develop U گسترش وضعیت
develops U گسترش دادن
widening of market U گسترش بازار
develop U گسترش دادن
widening of capital U گسترش سرمایه
develops U گسترش وضعیت
relocation U تجدید گسترش دادن
spaces U گسترش دادن متن
space U گسترش دادن متن
generating U گسترش یافتن افریدن
generates U گسترش یافتن افریدن
generated U گسترش یافتن افریدن
generate U گسترش یافتن افریدن
redeployment U تجدید گسترش کردن
redeployment U گسترش مجدد دادن
bank development U گسترش شبکه بانکی
to spread [across] [over] U گسترش یافتن [سرتاسر]
automatic volume expansion U گسترش خودکار صدا
dispersion U تفرقه گسترش یکان
expanding industry U صنعت در حال گسترش
elater U خاصیت انبساط و گسترش
flare angle U زاویه گسترش یا گشادگی
growth company U شرکت در حال گسترش
open ranks U گسترش باز درسواره نظام
battery groung pattern U طرح گسترش توپهای اتشبار
spread U بسط وتوسعه یافتن گسترش
spreads U بسط وتوسعه یافتن گسترش
extensible U آنچه قابل گسترش است
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
deployed U مستقر گسترش یافته در روی زمین
To extend the scope of ones activities . U میدان عملیات خودرا گسترش دادن
breeding ground U محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
breeding grounds U محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
extending U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extends U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extend U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
basic plus U نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
problem child U فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
disposition U صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
remedial maintenance U باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
metastasize U گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
EEMS U در یک IBM PC پیشرفت EMS روش استاندارد گسترش حافظه اصلی مناسب با PC
monroe doctrine U سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
enlargement U توسعه
promotions U توسعه
promotion U توسعه
enlargements U توسعه
outspread U توسعه
delelopment U توسعه
stop go policy U توسعه
upgrowth U توسعه
enlarging U توسعه
enlarged U توسعه
extensions U توسعه
enlarge U توسعه
extension U توسعه
development U توسعه
developments U توسعه
spreads U توسعه
increment U توسعه
increments U توسعه
amplification U توسعه
enlarges U توسعه
spread U توسعه
expansion U توسعه
progation U توسعه تکثیر
monetary expansion U توسعه پولی
open out U توسعه دادن
expandability U قابلیت توسعه
pole of development U قطب توسعه
phasess of development U مراحل توسعه
path of expansion U مسیر توسعه
pattern of development U الگوی توسعه
boom U توسعه یافتن
exepandable U قابل توسعه
booms U توسعه عظیم
expanded , capacity U توسعه فرفیت
booming U توسعه یافتن
booming U توسعه عظیم
expandsionism U توسعه طلبی
boomed U توسعه یافتن
boomed U توسعه عظیم
export promotion U توسعه صادرات
extensibility U توسعه پذیری
extensible U توسعه پذیر
historical development U توسعه تاریخی
developement U توسعه دادن
increscent U زیادی توسعه
internal development U توسعه داخلی
booms U توسعه یافتن
regional development U توسعه منطقهای
to unfold U توسعه دادن
develop U توسعه دادن
boom U توسعه عظیم
extends U توسعه دادن
extending U توسعه دادن
amplification U توسعه تقویت
spreads U توسعه دادن
spread U توسعه دادن
regional development U توسعه ناحیهای
research and development U تحقیق و توسعه
extend U توسعه دادن
rural development U توسعه روستائی
self development U توسعه نفس
social development U توسعه اجتماعی
technical development U توسعه فنی
to open out U توسعه دادن
under development U دردست توسعه
underdevelopment U توسعه نیافتگی
uneven development U توسعه نامتوازن
urban renewal U توسعه شهری
expanses U بسط و توسعه
expanse U بسط و توسعه
develops U توسعه دادن
promotes U توسعه دادن
anti development policy U سیاست ضد توسعه
enlarging U توسعه دادن
enlarge U توسعه دادن
promoted U توسعه دادن
expansive U متمایل به توسعه
underdeveloped U توسعه نیافته
development plan U برنامه توسعه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com