English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
expansion U گسترش انبساط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
elater U خاصیت انبساط و گسترش
Other Matches
deploy U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploys U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deployment operating base U پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
force tabs U نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
distentions U انبساط
distensions U انبساط
pleasure U انبساط
pleasures U انبساط
extension U انبساط
expansion loop U خم انبساط
extensions U انبساط
stretch U انبساط
stretched U انبساط
stretches U انبساط
dilatation U انبساط
distension U انبساط
strain U انبساط
expansion U انبساط
strains U انبساط
evolution of heat U انبساط حرارتی
distensibility U قابلیت انبساط
expansion of universe U انبساط جهان
expansion point U درز انبساط
tensile U قابل انبساط
tensions U قوه انبساط
tension U قوه انبساط
expandability U قابلیت انبساط
expansion heat U حرارت انبساط
dilation of time U انبساط زمان
expansion coefficient U ضریب انبساط
expansile U قابل انبساط
expansion U انبساط بسط
dilatation U انبساط حرارتی
expansibility U قابلیت انبساط
expansion rate U اهنگ انبساط
distensible U انبساط پذیر
expansiveness U انبساط پذیری
dilatation U درز انبساط
thermal expansion U انبساط حرارتی
expandable U قابل انبساط
expansion diaphragm U دیاگرام انبساط
coefficient of expansion U ضریب انبساط
companding U انبساط تراکم
inextensibility U انبساط ناپذیری
heat expansion U انبساط حرارت
inextension U عدم انبساط
dilatability U انبساط پذیری
diastole U انبساط قلبی
expansion joint U درز انبساط
cubical expansion U انبساط حجمی
creep limit U حد انبساط دائمی
free expansion U انبساط ازاد
brake expander mechanism U مکانیزم انبساط ترمز
characteristic expansion time U زمان شاخص انبساط
dilatability U قابلیت انبساط یا اتساع
coefficient of thermal expansion U ضریب انبساط حرارتی
invar struts U قطعات فلزی ضد انبساط
nephelauxetic effect U اثر انبساط ابرالکترونی
expansibly U بطور قابل انبساط
d.muscle U ماهیچه انبساط دهنده
expansible U کش امدنی انبساط پذیر
thermal coefficient of expansion U ضریب انبساط حرارتی
strain limit U حد تناسب میان تنش و انبساط
ductile U قابل انبساط شکل پذیر
extensometer U دستگاه اندازه گیری انبساط
dilatometer U دستگاه اندازه گیری انبساط حرارتی
volume change of concrete U تغییر حجم بتن حاصل ازانقباض و انبساط
diastasis U استراحت قلب در فاصله بین انقباض و انبساط
propagation U گسترش
line of deployment U خط گسترش
expansion U گسترش
developments U گسترش
dispersal U گسترش
spreads U گسترش
deploys U گسترش
deploying U گسترش
deploy U گسترش
extension U گسترش
extensions U گسترش
develop U گسترش
expanses U گسترش
expanse U گسترش
development U گسترش
develops U گسترش
deployment U گسترش
spread U گسترش
promotions U گسترش
promotion U گسترش
expanding cement U سیمانی که زیر اب سفت میشود سیمان قابل انبساط
fixed bridge U پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
prompt deployment U گسترش فوری
job enlargement U گسترش شغلی
path of expansion U مسیر گسترش
develops U گسترش دادن
develop U گسترش وضعیت
flank development U گسترش جناحی
image speard U گسترش تصویر
develops U گسترش وضعیت
prompt deployment U گسترش مناسب
disposition U ارایشات گسترش
sign extension U گسترش علامت
to grow [into] U گسترش دادن [به]
to develop [into] U گسترش دادن [به]
spread U گسترش یافتن
applied <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
appointed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
deployed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
inserted <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
installed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
spreads U گسترش یافتن
vertical expansion U گسترش عمودی
widening of capital U گسترش سرمایه
widening of market U گسترش بازار
to unfold U گسترش دادن
expansion U گسترش توسعه
generations U افرینش گسترش
development plan U طرح گسترش
wide angle U عدسی گسترش
deploy U گسترش یافتن
deployment diagram U طرح گسترش
circumfuse U گسترش یافتن
outspread U گسترش یافتن
deployment U تفرقه گسترش
deployed U گسترش یافته
generation U افرینش گسترش
credit expansion U گسترش اعتبار
wide-angle U عدسی گسترش
deployment diagram U دیاگرام گسترش
abroad U گسترش یافته
accruing U گسترش یافتن
develop U گسترش دادن
expansion path U مسیر گسترش
deploys U گسترش یافتن
bank expansion U گسترش بانکی
accrues U گسترش یافتن
accrue U گسترش یافتن
eco development U بوم گسترش
extensibility U گسترش پذیری
expansible U گسترش پذیر
deploying U گسترش یافتن
invar U الیاژی از نیکل و اهن باضریب انبساط حرارتی نزدیک صفر
relocation U تجدید گسترش دادن
spaces U گسترش دادن متن
space U گسترش دادن متن
generating U گسترش یافتن افریدن
generated U گسترش یافتن افریدن
growth company U شرکت در حال گسترش
flare angle U زاویه گسترش یا گشادگی
generate U گسترش یافتن افریدن
generates U گسترش یافتن افریدن
expanding industry U صنعت در حال گسترش
to spread [across] [over] U گسترش یافتن [سرتاسر]
dispersion U تفرقه گسترش یکان
automatic volume expansion U گسترش خودکار صدا
redeployment U گسترش مجدد دادن
redeployment U تجدید گسترش کردن
bank development U گسترش شبکه بانکی
spreads U بسط وتوسعه یافتن گسترش
battery groung pattern U طرح گسترش توپهای اتشبار
expansion U توسعه گسترش دادن کشیدن
open ranks U گسترش باز درسواره نظام
spread U بسط وتوسعه یافتن گسترش
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
extensible U آنچه قابل گسترش است
achalasia U عدم انبساط عضلات مجاری بدن و باقی ماندن انها در حال انقباض دائم
stirling cycle U سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
To extend the scope of ones activities . U میدان عملیات خودرا گسترش دادن
deployed U مستقر گسترش یافته در روی زمین
joule kelvin effect U انبساط گاز با فشار زیاد ازمجرای کنترل سوخت یا پلاک منفذدار که با کاهش دماهمراه است
extend U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
breeding grounds U محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
extending U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extends U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
breeding ground U محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
basic plus U نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
disposition U صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
problem child U فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
metastasize U گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
remedial maintenance U باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
EEMS U در یک IBM PC پیشرفت EMS روش استاندارد گسترش حافظه اصلی مناسب با PC
monroe doctrine U سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
scalable software U برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
secure hypertext transfer protocol U گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
compensating port U مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
proliferation U سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
development U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
developments U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
metastasis U هجوم مرض گسترش میکرب مرض
diamond formation U ارایش لوزی شکل گسترش لوزی
pan american union U سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
expansion joint U درز گسترش درز گشایش
gun displacement U جابجایی توپها گسترش توپها
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
repeater U وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
expanding economy U اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
ecosystem development U گسترش بوم سازگان سازگان بوم گسترد
vase design U طرح گلدانی [طرح های اولیه آن به حدود چهارصد سال پیش باز می گردد و وجه مشترک طرح های گلدانی استفاده از یک یا چند گلدان در متن فرش بوده که انواع پیچک و گل ها از درون آن به اطراف فرش گسترش می یابد.]
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com