Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
slobber
U
گریه بچگانه
slobbered
U
گریه بچگانه
slobbering
U
گریه بچگانه
slobbers
U
گریه بچگانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Laugh and the world laghs with you, weep and you w.
<proverb>
U
بخندى ,دنیا با تو مى خندد گریه کنى باید بتنهایى گریه گنى.
Laugh and the world laughs with you , weep and you wepp alone.
<proverb>
U
بخند تا دنیا با تو بخندد گریه کن تا تنها گریه کنى.
weeping succeeds laughter
U
گریه پس ازخنده می اید از پی خنده گریه است
sobs
U
گریه گریه کردن
sobbing
U
گریه گریه کردن
sobbed
U
گریه گریه کردن
sob
U
گریه گریه کردن
chilish
U
بچگانه
little
U
بچگانه
childish
U
بچگانه
small fry
U
بچگانه
puerile
U
بچگانه
infantile
U
بچگانه
childishly
U
بچگانه
puerilely
U
بچگانه
childly
U
بچگانه
childlike
U
بچگانه
small cloths
U
جامه بچگانه
smalls
U
جامه بچگانه
puppy love
U
عشق بچگانه
go-cart
U
چرخ بچگانه
romper
U
رولباسی بچگانه
go-carts
U
چرخ بچگانه
pop gun
U
تفنگ بچگانه
perambulator
U
درشکه بچگانه
perambulators
U
درشکه بچگانه
rompers
U
رو لباسی بچگانه
infantilism
U
خوی بچگانه
cots
U
رختخواب بچگانه
cot
U
رختخواب بچگانه
bunting
U
شنل بچگانه
bassinet
U
درشکه دستی بچگانه
pelisse
U
پوستین بالاپوش بچگانه
pushpin
U
نوعی بازی بچگانه
popgun
U
تفنگ بادی بچگانه
quaker gun
U
تفنگ چوبی بچگانه
yoyo
U
نوعی اسباب بازی بچگانه
muggins
U
یکجوربازی گنجفه بازی بچگانه
noah ark
U
کشتی بچگانه که اسباب بازی اوست
slobbers
U
دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbered
U
دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobber
U
دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbering
U
دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
weeping
U
گریه
greeted
U
گریه
greets
U
گریه
bawls
U
گریه
tears
U
گریه
greet
U
گریه
bawling
U
گریه
bawled
U
گریه
bawl
U
گریه
tear
U
گریه
crybabies
U
زود گریه کن
weeps
U
گریه کردن
they mingle their tears
U
با هم گریه می کنند
tearjerker
U
گریه اور
tear jerking
U
گریه اور
musk cat
U
گریه زیاد
bemoaning
U
گریه کردن
weep
U
گریه کردن
bemoans
U
گریه کردن
bemoaned
U
گریه کردن
weeper
U
گریه کننده
to pipe one's eye
U
گریه کردن
bemoan
U
گریه کردن
weeping
U
گریه کننده
sobs
U
بغض گریه
f. tears
U
گریه زورکی
give
U
گریه کردن
sobbing
U
بغض گریه
sobbed
U
بغض گریه
gives
U
گریه کردن
cries
U
گریه کردن
sob
U
بغض گریه
cry
U
فریاد گریه
cry
U
گریه کردن
giving
U
گریه کردن
To begin to weep . to burst into tears .
U
گریه افتا دن
tear-jerkers
U
گریه انگیز
tear-jerker
U
گریه انگیز
cries
U
فریاد گریه
crybaby
U
زود گریه کن
handy dandy
U
بازی بچگانه که دران کودکی چیزی رادریکی ازدودست بسته خودنگاه
boohoo
U
هقهق گریه کردن
boohooed
U
هقهق گریه کردن
boohooing
U
هقهق گریه کردن
boohoos
U
هقهق گریه کردن
to play the woman
U
گریه کردن ترسیدن
to gulp down ones tears
U
گریه رادرگلوحبس کردن
sob story
U
داستان گریه اور
sob stories
U
داستان گریه اور
crying is useless
U
گریه سودی ندارد
To weep and wail .
U
گریه وزاری کردن
he wept involuntarily
U
بی اختیار گریه کرد
Tears remedy every irremediable ailment.
<proverb>
U
گریه بر هر درد بى درمان دواست .
mourn
U
ماتم گرفتن گریه کردن
mourned
U
ماتم گرفتن گریه کردن
To burst into tears (laughter).
U
زیر گریه ( خنده ) زدن
mourns
U
ماتم گرفتن گریه کردن
sobs
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
sobbed
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
She looks pathetic in that dress .
U
این لباس به تنش گریه می کند
She wept herself to sleep .
U
آنقدر گریه کرد تا خوابش برد
sobbing
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
sob
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
It is no use crying over spilt milk .
<proverb>
U
بعد از ریختن شیر ,گریه فایده ندارد.
to turn on the waters
U
یکدفعه شروع به گریه کردن
[اصطلاح روزمره]
hysterics
U
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
whimpers
U
نالیدن زار زار گریه کردن
whimpering
U
نالیدن زار زار گریه کردن
whimpered
U
نالیدن زار زار گریه کردن
whimper
U
نالیدن زار زار گریه کردن
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...