Perdic | گریه بر هر درد بى درمان دواست . | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	Tears remedy every irremediable ailment. <proverb> U	گریه بر هر درد بى درمان دواست .

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	Laugh and the world laghs with you, weep and you w. <proverb> U	بخندى ,دنیا با تو مى خندد گریه کنى باید بتنهایى گریه گنى.
	Laugh and the world laughs with you , weep and you wepp alone. <proverb> U	بخند تا دنیا با تو بخندد گریه کن تا تنها گریه کنى.
	weeping succeeds laughter U	گریه پس ازخنده می اید از پی خنده گریه است
	therapists U	متخصص درمان شناسی درمان شناس
	therapist U	متخصص درمان شناسی درمان شناس
	sobbing U	گریه گریه کردن
	sob U	گریه گریه کردن
	sobbed U	گریه گریه کردن
	sobs U	گریه گریه کردن
	heparinize U	باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
	client centered therapy U	درمان متمرکز بر درمان جو
	tear U	گریه
	tears U	گریه
	greet U	گریه
	greets U	گریه
	bawl U	گریه
	weeping U	گریه
	bawled U	گریه
	bawling U	گریه
	bawls U	گریه
	greeted U	گریه
	slobbers U	گریه بچگانه
	f. tears U	گریه زورکی
	slobber U	گریه بچگانه
	weeping U	گریه کننده
	slobbered U	گریه بچگانه
	cries U	فریاد گریه
	slobbering U	گریه بچگانه
	cries U	گریه کردن
	they mingle their tears U	با هم گریه می کنند
	cry U	گریه کردن
	cry U	فریاد گریه
	tearjerker U	گریه اور
	tear jerking U	گریه اور
	crybabies U	زود گریه کن
	crybaby U	زود گریه کن
	musk cat U	گریه زیاد
	sobs U	بغض گریه
	sobbing U	بغض گریه
	sobbed U	بغض گریه
	sob U	بغض گریه
	to pipe one's eye U	گریه کردن
	bemoans U	گریه کردن
	To begin to weep . to burst into tears . U	گریه افتا دن
	giving U	گریه کردن
	bemoan U	گریه کردن
	weeps U	گریه کردن
	bemoaned U	گریه کردن
	bemoaning U	گریه کردن
	weep U	گریه کردن
	gives U	گریه کردن
	give U	گریه کردن
	weeper U	گریه کننده
	tear-jerkers U	گریه انگیز
	tear-jerker U	گریه انگیز
	sob story U	داستان گریه اور
	to play the woman U	گریه کردن ترسیدن
	boohoo U	هقهق گریه کردن
	boohooed U	هقهق گریه کردن
	boohooing U	هقهق گریه کردن
	to gulp down ones tears U	گریه رادرگلوحبس کردن
	he wept involuntarily U	بی اختیار گریه کرد
	To weep and wail . U	گریه وزاری کردن
	crying is useless U	گریه سودی ندارد
	sob stories U	داستان گریه اور
	boohoos U	هقهق گریه کردن
	To burst into tears (laughter). U	زیر گریه ( خنده ) زدن
	mourned U	ماتم گرفتن گریه کردن
	mourn U	ماتم گرفتن گریه کردن
	mourns U	ماتم گرفتن گریه کردن
	She wept herself to sleep . U	آنقدر گریه کرد تا خوابش برد
	sobbing U	همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
	She looks pathetic in that dress . U	این لباس به تنش گریه می کند
	sob U	همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
	sobs U	همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
	sobbed U	همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
	to turn on the waters U	یکدفعه شروع به گریه کردن [اصطلاح روزمره]
	It is no use crying over spilt milk . <proverb> U	بعد از ریختن شیر ,گریه فایده ندارد.
	immedicable U	بی درمان
	medicative U	درمان کن
	natural philosophy U	درمان
	water cure U	اب درمان
	remediless U	بی درمان
	clients U	درمان جو
	client U	درمان جو
	treatment U	درمان
	irremediable U	بی درمان
	remedied U	درمان
	cures U	درمان
	therapy U	درمان
	cure U	درمان
	cured U	درمان
	remedies U	درمان
	medicament U	درمان
	medicaments U	درمان
	remedy U	درمان
	remedying U	درمان
	treatments U	درمان
	operable U	قابل درمان
	therapeusis U	درمان شناسی
	remediable U	درمان پذیر
	therapeutics U	درمان شناسی
	therapeutist U	درمان شناس
	supportive therapy U	درمان حمایتی
	social therapy U	درمان اجتماعی
	remediless U	درمان ناپذیر
	pithiatism U	درمان تلقینی
	placebo therapy U	درمان با دارونما
	post treatment follow up U	پیگیری پس از درمان
	remedied U	درمان میزان
	marriage therapy U	درمان زناشویی
	psychotherapy ortherapeutics U	روح درمان
	quadrangular therapy U	درمان دو زوجی
	relationship therapy U	درمان ارتباطی
	kinesalgia U	جنبش درمان
	cures U	درمان بخشیدن
	interpretive therapy U	درمان تفسیری
	direct therapy U	درمان رهنمودی
	It'll be OK. <idiom> U	درمان میشود!
	curative U	درمان بخش
	treat U	درمان کردن
	treat U	درمان شدن
	treatable U	قابل درمان
	cured U	درمان بخشیدن
	cure U	درمان بخشیدن
	incurable U	درمان ناپذیر
	incurable U	بی درمان بیچاره
	treats U	درمان شدن
	treats U	درمان کردن
	treated U	درمان شدن
	treated U	درمان کردن
	corrective therapy U	درمان اصلاحی
	remedies U	درمان کردن
	aceology U	درمان شناسی
	an active remedy U	درمان کاری
	active therapy U	درمان فعال
	electrotherapeutics U	درمان برقی
	adjunctive therapy U	درمان جنبی
	analytic therapy U	درمان تحلیلی
	aversion therapy U	درمان اجتنابی
	remedy U	درمان کردن
	conjoint therapy U	درمان زوجی
	cooperative therapy U	درمان تعاونی
	adjuvent therapy U	درمان تکمیلی
	dual sex therapy U	درمان دو جنسیتی
	remedy U	درمان میزان
	depth therapy U	درمان عمقی
	cure all U	درمان هر درد
	multiple therapy U	درمان تعاونی
	remedies U	درمان میزان
	healable U	درمان پذیر
	physiotherapy U	درمان فیزیکی
	remedied U	درمان کردن
	hydropathist U	اب درمان دان
	psychotherapy U	درمان روانی
	remedying U	درمان میزان
	remedying U	درمان کردن
	faith healing U	درمان اعتقادی
	inpatient U	تحت درمان
	chemotherapy U	درمان دارویی
	faith cure U	درمان اعتقادی
	existential therapy U	درمان وجودی
	iamatology U	درمان شناسی
	homeopaths U	جور درمان خواه
	homoeopaths U	جور درمان خواه
	chemotherapy U	درمان بواسطه موادشیمیایی
	therapeutic U	وابسته به درمان شناسی
	shock therapy U	درمان با ضربه برقی
	Patience is a plaster for all sores . <proverb> U	صبر,درمان هر دردیست .
	activity group therapy U	درمان با فعالیت گروهی
	carbon dioxide therapy U	درمان با انیدرید کربنیک
	homeopath U	جور درمان خواه
	x ray therapy U	درمان با اشعه مجهول
	sex therapy U	درمان اختلالات جنسی
	mud bath U	گل مالی تن برای درمان
	electroshock therapy U	درمان با ضربه برقی
	neuropsychiatric U	درمان روانی عصبی
	insulin coma therapy U	درمان با اغماء انسولینی
	electroconvulsive therapy U	درمان با تشنج برقی
	electric convulsive therapy U	درمان با تشنج برقی
	therapeutist U	متخصص درمان شناسی
	ect U	درمان با تشنج برقی
	insulin shock therapy U	درمان با ضربه انسولین
	encounter group therapy U	درمان با گروه رویارویی
	indoklon therapy U	درمان با استنشاق اندوکلون
	directive group therapy U	درمان رهنمودی گروهی
	therapeutically U	از لحاظ درمان شناسی
	physiatrics U	درمان امراض باوسایل طبیعی
	hydropathic U	وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
	chiropodist U	متخصص درمان وحفافت پاها
	nephritic U	درمان کننده ناخوشی گرده
	implosive therapy U	درمان با غرقه سازی تجسمی
	root canal therapy U	درمان ریشه [دندان پزشکی]
	endodontic therapy U	درمان ریشه [دندان پزشکی]
	root canal procedure U	درمان ریشه [دندان پزشکی]
	root canal treatment [RCT] U	درمان ریشه [دندان پزشکی]
	chiropodists U	متخصص درمان وحفافت پاها
	they are cured by nature U	طبیعت انها را درمان میکند
	physical medicine U	درمان بدنی و توان بخشی
	Jealousy is a remediless disease. <proverb> U	یسد درد بى درمان است .