English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
homogen U گروه چند چیز همجنس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
l like like U بازبا باز کند همجنس با همجنس پرواز
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
cognate U همجنس
congeneric U همجنس
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
gayer U همجنس خواه
inversion U همجنس خواهی
assimilative U همجنس کننده
homosexuality U همجنس خواهی
butch U همجنس باز
inversions U همجنس خواهی
uranism U همجنس خواهی
gays U همجنس خواه
homosexuality U همجنس گرایی
gay U همجنس خواه
gayest U همجنس خواه
sapphism U همجنس خواهی
homogeneously U بطور همجنس
isophilic U همجنس دوست
consubstantiate U همجنس کردن
homogen U جزء همجنس
homosexuals U همجنس گرا
homosexuals U همجنس خواه
homosexuals U همجنس باز
homosexual U همجنس گرا
homosexual U همجنس باز
homosexual U همجنس خواه
homoerotism U همجنس خواهی
biotype U ژنوتیپ همجنس
urning U در همجنس خواهی مردان
of a piece with each other U ازسر هم همجنس یکدیگر
latent homosexuality U همجنس خواهی نهفته
sapphism U همجنس خواهی زنان
tribade U همجنس خواه فاعلی
overt homosexuality U همجنس خواهی اشکار
tribadism U همجنس خواهی فاعلی
cannibal U جانوری که همجنس خود را میخورد
cannibals U جانوری که همجنس خود را میخورد
faute de mieux U همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
physalis U عروسک پس پرده و گلهای همجنس ان
holophytic U تغذیه کننده از گیاهان سبز همجنس خوار
stylolite U ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde U گروه بیشمار گروه
hordes U گروه بیشمار گروه
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
clusters U گروه
cluster bombs U گروه
hosted U گروه
platoon U گروه
hosting U گروه
flocks U گروه
flocking U گروه
hosts U گروه
flocked U گروه
flock U گروه
host U گروه
clique U گروه
mass U گروه
folks U گروه
folk U گروه
shoals U گروه
shoal U گروه
cliques U گروه
ensigns U گروه
ensign U گروه
masses U گروه
cluster bomb U گروه
cluster U گروه
teams U گروه
team U گروه
massing U گروه
batches U گروه
covey U گروه
congregations U گروه
congregation U گروه
special interest group U گروه
squads U گروه
squad U گروه
swarms U گروه
many U گروه
concourse U گروه
attack group U گروه تک
herds U گروه
herding U گروه
herded U گروه
herd U گروه
multitudes U گروه
multitude U گروه
concourses U گروه
swarmed U گروه
swarm U گروه
t group U گروه T
bunch U گروه
assembly U گروه
frying U گروه
fry U گروه
fries U گروه
throngs U گروه
thronging U گروه
thronged U گروه
parcel U گروه
parcels U گروه
bunching U گروه
bunches U گروه
bunched U گروه
g , series U گروه ژ
gangs U گروه
gang U گروه
throng U گروه
school U گروه
party U گروه
cohort U گروه
group U گروه
set U گروه
cohorts U گروه
companies U گروه
company U گروه
ring U گروه
sets U گروه
setting up U گروه
corps U گروه
crowds U گروه
crowd U گروه
groups U گروه
schools U گروه
platoons U گروه
trooping U گروه
batch U گروه
lot U گروه
bevy U گروه
trooped U گروه
troop U گروه
billeting party U گروه یورتچی
patriciate U گروه بزرگان
occupational family U گروه شغلی
billeting party U گروه پیشرو
artillery group U گروه توپخانه
norm group U گروه هنجار
amino group U گروه امینی
phosphoryl group U گروه فسفریل
army group U گروه ارتش
passel U گروه کثیر
schools U گروه پرندگان
lobby U گروه فشار
open group U گروه باز
armor group U گروه زرهی
attack group U گروه تک به ساحل
optimates U گروه اشراف
out group U برون گروه
basic unit assembly group U گروه ساختمانی
lobbies U گروه فشار
battery of wells U گروه چاهها
battle group U گروه نبرد
lobbied U گروه فشار
peasntry U گروه دهقانان
alkyl group U گروه الکیلی
winging U گروه هوایی
pack U دسته گروه
subgroups U زیر گروه
packs U دسته گروه
selected group U گروه گزیده
GEAM U گروه معماری
subgroups U خرده گروه
subgroup U زیر گروه
subgroup U خرده گروه
divisions U گروه وزنی
service squadron U گروه خدمات
division U گروه وزنی
shipwright's party U گروه تعمیرات
multitudes U گروه بسیار
wing U گروه هوایی
republic of letters U گروه ادبا
alkyl group U گروه الکیل
point group U گروه نقطهای
primary group U گروه نخستین
air group U گروه هوایی
quaternary U گروه چهارچیز
advance point U گروه نوک
advance party U گروه پیشرو
reconnaissance party U گروه شناسایی
reference group U گروه مرجع
regimentalation U گروه بندی
abelian group U گروه ابلی
acidic group U گروه اسیدی
acidic group U گروه اسید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com