Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ungrouped
U
گروه بندی نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
loose cargo
U
باربسته بندی نشده
unclassified
U
طبقه بندی نشده
non scheduled
U
زمان بندی نشده
regimentalation
U
گروه بندی
grouping
U
گروه بندی
regimentation
U
گروه بندی
groupings
U
گروه بندی
unscourced wool
U
پشم درجه بندی نشده
bulk cargo
U
کالای بسته بندی نشده
transparent
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grouped
U
گروه بندی شده
to form into groups
U
گروه بندی کردن
part of ship
U
گروه بندی کار
groups
U
جمعیت گروه بندی کردن
ability grouping
گروه بندی بر پایه توانایی
group
U
جمعیت گروه بندی کردن
galley
U
نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
galley proof
U
نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
general store
U
فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
packs
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
bin storage
U
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
unpremediated
U
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unobligated
U
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
uncommitted
U
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unborn
U
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
undisciplined
U
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unpicked
U
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unbroke
U
رام نشده سوقان گیری نشده
unresolved
U
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unbaoked
U
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
U
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
uncharged
U
محسوب نشده رسمامتهم نشده
unasked
U
خواسته نشده پرسیده نشده
undirected
U
رهبری نشده راهنمایی نشده
unredeemed
U
جبران نشده سبک نشده
unsought
U
جستجو نشده کشف نشده
untried
U
امتحان نشده محاکمه نشده
irredenta
U
انجام نشده جبران نشده
unsifted
U
الک نشده رسیدگی نشده
inconsummate
U
تکمیل نشده انجام نشده
unset
U
جایگزین نشده جاانداخته نشده
bin storage space
U
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
civil reserve air fleet
U
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
U
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
unintended saving
U
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
clean up party
U
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
incomplete
U
انجام نشده پر نشده
kaldor criterion
U
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde
U
گروه بیشمار گروه
hordes
U
گروه بیشمار گروه
word warp
U
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
U
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic
U
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
defense classification
U
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineaments
U
طرح بندی صورت بندی
laggin
U
اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineament
U
طرح بندی صورت بندی
classification
U
طبقه بندی رده بندی
wording
U
جمله بندی کلمه بندی
classifications
U
طبقه بندی رده بندی
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification
U
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
grade
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
uncharged
U
پر نشده
unbowed
U
خم نشده
unitized load
U
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
unoccupied
U
اشغال نشده
unstudied
U
مطالعه نشده
virgin
U
استفاده نشده
inextinct
U
نیست نشده
unsocialized
U
اجتماعی نشده
unsight
U
دیده نشده
uncut
U
قطع نشده
unthickened
U
تغلیظ نشده
inedited
U
چاپ نشده
opens
U
واریز نشده
unset
U
ثابت نشده
opened
U
واریز نشده
open
U
واریز نشده
imperforate
U
منگنه نشده
uncontrolled
U
کنترل نشده
in sheets
U
صحافی نشده
increate
U
افریده نشده
unshod
U
نعل نشده
in quires
U
صحافی نشده
unwashed
U
شسته نشده
uncoditioned
U
قطعی نشده
uncommitted
U
تقبل نشده
non switched line
U
خط گزینه نشده
unabridged
U
تلخیص نشده
unabridged
U
کوتاه نشده
unchanged
U
عوض نشده
unalloyed
U
الیاژ نشده
unbidden
U
دعوت نشده
unpaid
U
پرداخت نشده
undisturbed
U
مختل نشده
unfulfilled
U
انجام نشده
wound less
U
زخمی نشده
uncut
U
بریده نشده
haggard
U
رام نشده
innascible
U
زایده نشده
unworn
U
کهنه نشده
unworn
U
استعمال نشده
inexact
U
درست نشده
intemerate
U
بی ناموس نشده
unfulfilled
U
اجرا نشده
unabated
U
کاسته نشده
uncut
U
از هم جدا نشده
uncoditioned
U
شرط نشده
sightless
U
دیده نشده
unexploded
U
منفجر نشده
unbowed
U
سر کوب نشده
unbacked
U
رام نشده
unaccomplished
U
انجام نشده
unaccommodated
U
فراهم نشده
unleached
U
سفید نشده
unlicked
U
لیسیده نشده
virgins
U
استفاده نشده
unseen
U
مشاهده نشده
unasked
U
سوال نشده
uncounted
U
شمرده نشده
undeeded
U
در سندقید نشده
undefined
U
تعریف نشده
undirected
U
هدایت نشده
uncleared
U
ترخیص نشده
undisiplined
U
تربیت نشده
unseen
U
مکشوف نشده
uncircumcised
U
ختنه نشده
unsung
U
سروده نشده
unread
U
خوانده نشده
uncontrolled
U
مهار نشده
custom uncleared
U
ترخیص نشده
inedited
U
منتشر نشده
unsaturate
U
اشباع نشده
unsaturated
U
اشباع نشده
unsaved
U
پس انداز نشده
roughdry
U
اطو نشده
unclaimed
U
مطالبه نشده
autochthonous
U
جابجا نشده
unpremediated
U
تصور نشده
non-registered
[not registered]
<adj.>
U
ثبت نشده
unsought
U
کاوش نشده
the date was not specified
U
نشده بود
unspotted
U
ننگین نشده
unnormalized
U
هنجار نشده
tenantless
U
اشغال نشده
unsung
U
ستایش نشده
unsung
U
خوانده نشده
unpolished
U
پرداخت نشده
unfinished
U
تمام نشده
unchecked
<adj.>
U
کنترل نشده
untested
<adj.>
U
تایید نشده
outstanding
U
واریز نشده
outstanding
U
وصول نشده
unaudited
<adj.>
U
بررسی نشده
outstanding
U
تصفیه نشده
outstanding
U
پرداخت نشده
unchecked
<adj.>
U
بررسی نشده
unevaluated
<adj.>
U
بررسی نشده
unexamined
<adj.>
U
بررسی نشده
uninspected
<adj.>
U
بررسی نشده
outstandingly
U
واریز نشده
untested
<adj.>
U
بررسی نشده
unissued
<adj.>
U
توزیع نشده
unissued
<adj.>
U
منتشر نشده
unevaluated
<adj.>
U
کنترل نشده
unverified
<adj.>
U
تایید نشده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com