English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
experimental group U گروه ازمایشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
tentative U ازمایشی
experimental U ازمایشی
thrusts U تک ازمایشی
thrusting U تک ازمایشی
thrust U تک ازمایشی
Test matches U مسابقه ازمایشی
prototype U نمونه ازمایشی
prototypes U نمونه ازمایشی
trial hole U چاه ازمایشی
trial order U سفارش ازمایشی
trial shot U گلوله ازمایشی
trial shot U تیر ازمایشی
experimental probability U احتمال ازمایشی
tentative U به طور ازمایشی
tentative U ازمایشی موقت
probation U دوره ازمایشی
pilot U راندن ازمایشی
pilots U راندن ازمایشی
experimental extinction U خاموشی ازمایشی
verification fire U تیراندازی ازمایشی
experimental method U روش ازمایشی
piloted U راندن ازمایشی
trial function U تابع ازمایشی
trial elevation U درجه ازمایشی
tentative plan U طرح ازمایشی
experimental variable U متغیر ازمایشی
probative U ازمایشی اکتشافی
measuring well U چاه ازمایشی
pilot model U نمونه ازمایشی
pilot model U مدل ازمایشی
prep U مسابقه ازمایشی
probationary period U دوره ازمایشی
sampling offer U عرضه ازمایشی
proof load U بار ازمایشی
experimental psychology U روانشناسی ازمایشی
test data U دادههای ازمایشی
trial balance U تراز ازمایشی
trail run U رانش ازمایشی
trial offer U عرضه ازمایشی
test specimen U نمونه ازمایشی
test run U رانش ازمایشی
test run U اجرای ازمایشی
test point U سوزن ازمایشی
test pit U گودال ازمایشی
test piece U نمونه ازمایشی
test pattern U طرح ازمایشی
probatory U ازمایشی اکتشافی
Test match U مسابقه ازمایشی
empiric U ازمایشی تجربی
dead load U بار ازمایشی
dry run U اجرای ازمایشی
bore hole U چاه ازمایشی
check problem U مسئله ازمایشی
studies U طرح ازمایشی
study U طرح ازمایشی
studying U طرح ازمایشی
tentatively U بطور ازمایشی
trial run U استفاده ازمایشی
trial runs U استفاده ازمایشی
experimental error U خطای ازمایشی
experimental data U دادههای ازمایشی
on probation U در دوره ازمایشی
experimental control U کنترل ازمایشی
trial balance U ترازنامه ازمایشی
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
prolusion U مقاله ازمایشی تمهید
quasi experimental designs U طرحهای شبه ازمایشی
trial U ازمایش کردن ازمایشی
sketch U پیش نویس ازمایشی
sketched U پیش نویس ازمایشی
testable U امتحان پذیر ازمایشی
trials U ازمایش کردن ازمایشی
search sweeping U مین روبی ازمایشی
experimental neurosis U روان رنجوری ازمایشی
check sweeping U مین روبی ازمایشی
wind sprint U مسابقه ازمایشی دو سرعت
sketches U پیش نویس ازمایشی
trial trip U مسافرت ازمایشی یا امتحانی
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
shakedown U دوره ازمایشی عملیات ناو
tamp U دوباره پرکردن حفرههای ازمایشی
trialling U مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes U گروه بیشمار گروه
horde U گروه بیشمار گروه
downrange U دورتر از محل پرتاب ودرمسیر ازمایشی خود
fog curing room U اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
waggles U چوب گلف را بطور ازمایشی جلو و عقب بردن
waggle U چوب گلف را بطور ازمایشی جلو و عقب بردن
waggled U چوب گلف را بطور ازمایشی جلو و عقب بردن
waggling U چوب گلف را بطور ازمایشی جلو و عقب بردن
damp land pit curing U نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
experimental free handicap U دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
check sum U جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
bench check U کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
test driver U برنامهای که اجرای برنامه دیگر را در مقابل مجموعهای از دادههای ازمایشی هدایت کند
cold thrust U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
differential compression check U ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
dry run U رانش ازمایشی رانش تمرینی
clusters U گروه
hosting U گروه
teams U گروه
team U گروه
platoon U گروه
platoons U گروه
massing U گروه
cluster bomb U گروه
host U گروه
hosted U گروه
cluster U گروه
hosts U گروه
cluster bombs U گروه
attack group U گروه تک
flock U گروه
flocked U گروه
flocking U گروه
concourse U گروه
concourses U گروه
covey U گروه
multitudes U گروه
herd U گروه
herded U گروه
bunching U گروه
bunches U گروه
many U گروه
congregations U گروه
squad U گروه
squads U گروه
swarmed U گروه
swarm U گروه
multitude U گروه
congregation U گروه
bunched U گروه
bunch U گروه
frying U گروه
fry U گروه
fries U گروه
throngs U گروه
thronging U گروه
thronged U گروه
throng U گروه
flocks U گروه
assembly U گروه
herds U گروه
g , series U گروه ژ
gangs U گروه
gang U گروه
parcels U گروه
parcel U گروه
herding U گروه
swarms U گروه
lot U گروه
school U گروه
group U گروه
ring U گروه
groups U گروه
schools U گروه
special interest group U گروه
bevy U گروه
companies U گروه
company U گروه
crowd U گروه
crowds U گروه
corps U گروه
set U گروه
sets U گروه
setting up U گروه
t group U گروه T
cohort U گروه
cohorts U گروه
clique U گروه
folks U گروه
folk U گروه
shoals U گروه
shoal U گروه
party U گروه
batch U گروه
batches U گروه
mass U گروه
ensigns U گروه
cliques U گروه
ensign U گروه
trooping U گروه
trooped U گروه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com