Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (26 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reefknot
U
گره مربع مخصوص توگذاشتن یا جمع کردن بادبان تو گذاشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ship rigged
U
دارای بادبان مربع
gaff topsail
U
بادبان سه گوش یا مربع شکل سبک
crotch
U
مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان
crotches
U
مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان
to take in a reef
U
بادبان را تو گذاشتن
downhaul
U
طناب مخصوص کشیدن بادبان کشتی
sailed
U
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailings
U
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sail
U
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
tucking
U
چین دادن یاجمع کردن انتهای طناب توگذاشتن
tucks
U
چین دادن یاجمع کردن انتهای طناب توگذاشتن
tuck
U
چین دادن یاجمع کردن انتهای طناب توگذاشتن
gaff
U
میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
measure
U
مساحت بر حسب فوت مربع یا متر مربع که در اثر ضرب طور در عرض بدست می آید
run home
U
توگذاشتن
knot density
U
چگالی گره
[تراکم تعداد گره در مساحتی مشخص از فرش می باشد که اغلب بصورت متر مربع و یا اینچ مربع محاسبه می گردد.]
working sails
U
بادبان معمولی که با بادبان سبک یا سنگین در موقع تغییرشدت باد فرق دارد
foresail
U
بادبان عمده دگل جلو کشتی بادبان پایین
shake-out
U
باز کردن بادبان
shake-outs
U
باز کردن بادبان
shake out
U
باز کردن بادبان
brail up
U
جمع کردن بادبان
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
squaring
U
چهارگوش کردن مربع کردن
squared
U
چهارگوش کردن مربع کردن
square
U
چهارگوش کردن مربع کردن
squares
U
چهارگوش کردن مربع کردن
reefs
U
پیچیدن و جمع کردن بادبان
reef
U
پیچیدن و جمع کردن بادبان
trussed
U
بهم بستن بادبان را جمع کردن
sheet down
U
ثابت کردن بادبان در مقابل باد
trusses
U
بهم بستن بادبان را جمع کردن
trussing
U
بهم بستن بادبان را جمع کردن
truss
U
بهم بستن بادبان را جمع کردن
hank
U
وسیله وصل کردن بادبان به سیم دکل
hanks
U
وسیله وصل کردن بادبان به سیم دکل
spill wind
U
سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
langrage
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
traveler
U
میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
langrel
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langridge
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
lutes
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
U
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
lay off
<idiom>
U
به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
typeface
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics
U
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
fixes
U
کار گذاشتن نصب کردن ثابت کردن
fix
U
کار گذاشتن نصب کردن ثابت کردن
run into
<idiom>
U
اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
lid
U
کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
lids
U
کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
rectangles
U
مربع
squaring
U
مربع
quadrangular
U
مربع
squared
U
مربع
squares
U
مربع
rectangle
U
مربع
square
U
مربع
foursquare
U
مربع
sq
U
مربع
quadrangle
U
مربع
quadrangles
U
مربع
chi square
U
مربع خی
to take in sail
U
جمع کردن یا پیچیدن بادبان شراع پیچیدن
insert
U
گذاشتن جاسازی کردن
cut
U
عبور کردن گذاشتن
inserting
U
گذاشتن جاسازی کردن
have
U
صرف کردن گذاشتن
stead
U
گذاشتن حمایت کردن
cuts
U
عبور کردن گذاشتن
inserts
U
گذاشتن جاسازی کردن
lay down
U
فدا کردن گذاشتن
lodge
U
گذاشتن تسلیم کردن
having
U
صرف کردن گذاشتن
deposits
U
: ته نشین کردن گذاشتن
lodges
U
گذاشتن تسلیم کردن
deposit
U
: ته نشین کردن گذاشتن
lodged
U
گذاشتن تسلیم کردن
bolt
U
پیچ مخصوص قفل کردن در
whole brick
U
اجر مربع
square knot
U
گره مربع
four-square
U
کاملا مربع
square foot
U
فوت مربع
rectangle
U
مربع مستطیل
square inch
U
اینچ مربع
chi square distribution
U
توزیع مربع خی
rectangles
U
مربع مستطیل
squarish
U
تقریبا مربع
square mil
U
میل مربع
square wave
U
موج مربع
square metre
U
متر مربع
square matrix
U
ماتریس مربع
quadrature
U
مربع سازی
mean square
U
یک مربع حسابی
accumulates
U
روی هم گذاشتن متراکم کردن
heeding
U
محل گذاشتن به ملاحظه کردن
to hang up
U
معطل کردن مسکوت گذاشتن
auctioning
U
حراج کردن بمزایده گذاشتن
auctioned
U
حراج کردن بمزایده گذاشتن
auction
U
حراج کردن بمزایده گذاشتن
heeded
U
محل گذاشتن به ملاحظه کردن
deposit
U
ودیعه گذاشتن ذخیره کردن
accumulate
U
روی هم گذاشتن متراکم کردن
deposits
U
ودیعه گذاشتن ذخیره کردن
to shut up
U
حبس کردن درصندوق گذاشتن
heed
U
محل گذاشتن به ملاحظه کردن
to put together
U
بکب کردن پیش هم گذاشتن
rat race
<idiom>
U
رها کردن ،تنها گذاشتن
louse
U
شپش گذاشتن شپشه کردن
To trample upon justice. To be unfair.
U
پاروی حق گذاشتن ( حق کشی کردن )
accumulating
U
روی هم گذاشتن متراکم کردن
dumfound
U
متحیر کردن بلاجواب گذاشتن
in
U
:درمیان گذاشتن جمع کردن
inset
U
افزودن اضافه کردن گذاشتن
insert
U
داخل کردن در میان گذاشتن
apply
U
تاثیر گذاشتن یا لمس کردن
insets
U
افزودن اضافه کردن گذاشتن
deteriorating
U
خراب کردن روبزوال گذاشتن
deteriorates
U
خراب کردن روبزوال گذاشتن
deteriorate
U
خراب کردن روبزوال گذاشتن
applying
U
تاثیر گذاشتن یا لمس کردن
to put a way childish
U
صرف کردن گرو گذاشتن
arranging
U
قرار گذاشتن سازمند کردن
wad
U
کپه کردن لایی گذاشتن
wads
U
کپه کردن لایی گذاشتن
arranges
U
قرار گذاشتن سازمند کردن
arranged
U
قرار گذاشتن سازمند کردن
arrange
U
قرار گذاشتن سازمند کردن
in-
U
:درمیان گذاشتن جمع کردن
heeds
U
محل گذاشتن به ملاحظه کردن
deteriorated
U
خراب کردن روبزوال گذاشتن
applies
U
تاثیر گذاشتن یا لمس کردن
auctions
U
حراج کردن بمزایده گذاشتن
dumbfound
U
متحیر کردن بلاجواب گذاشتن
inserts
U
داخل کردن در میان گذاشتن
inserting
U
داخل کردن در میان گذاشتن
spitton
U
فرف مخصوص تف کردن
register
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
ounce per inch square
U
اونس اینچ مربع
sieve
U
الک با سوراخ مربع
scow
U
قایق کف پهن ته مربع
sieved
U
الک با سوراخ مربع
weight zone
U
مربع وزن گلوله
hectare
U
ده هزار متر مربع
cosecant squared beam
U
اشعه با مربع کوسکانت
square toed
U
دارای پنجه مربع
square pyramid
U
هرم مربع القاعده
hectares
U
ده هزار متر مربع
prams
U
قایق کف پهن ته مربع
pram
U
قایق کف پهن ته مربع
sieving
U
الک با سوراخ مربع
pound per square inch
U
پوند بر اینچ مربع
sieves
U
الک با سوراخ مربع
square number
U
مربع کامل
[ریاضی]
color square
U
مربع رنگ نما
box spar
U
تیرکهای با مقطع مربع
squared
U
مربع توان دوم
squares
U
مربع توان دوم
formee
U
دارای انتهای مربع
square
U
مربع توان دوم
squaring
U
مربع توان دوم
diamond charge
U
خرج مربع شکل
skirt
U
دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
skirted
U
دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
swindle
U
کلاه گذاشتن یابرداشتن کلاهبرداری کردن
skirts
U
دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
emplacement
U
پایگاه مستقر کردن کار گذاشتن
swindled
U
کلاه گذاشتن یابرداشتن کلاهبرداری کردن
to part the hair
U
فرق گذاشتن موی را از هم باز کردن
to soak out the salt of
U
توی اب گذاشتن وکم نمک کردن
swindles
U
کلاه گذاشتن یابرداشتن کلاهبرداری کردن
blender
U
ماشین مخصوص مخلوط کردن
drying chamber
U
اطاق مخصوص خشک کردن
blenders
U
ماشین مخصوص مخلوط کردن
drying furnace
U
کوره مخصوص خشک کردن
box
U
مربع روی ورقه محاسبه
square pyramidal molecule
U
مولکول هرمی مربع القاعده
basilica
U
[کلیسایی با ساختمان مربع شکل]
abaciscus
U
قطعه مربع کاشی معرق
abaculus
U
قطعه مربع کاشی معرق
boxes
U
مربع روی ورقه محاسبه
right angled parallelogram
U
مربع مستطیل چارگوش دراز
filet
U
توری دارای اشکال مربع
adventures
U
: درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
adventure
درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
cook up
<idiom>
U
اختراع کردن ،ساختن وچیزی روباهم گذاشتن
emplace
U
جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
the setting of a gem
U
سوار کردن یا کار گذاشتن یانشاندن گوهری
rougher
U
دستگاه مخصوص ناصاف کردن اشیا
antimateriel agent
U
عامل مخصوص فاسد کردن اماد
file brush
U
برس مخصوص پاک کردن سوهان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com