Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
incalescent
U
گرما گرای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transit bearing
U
گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
thermostat
U
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostats
U
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
skeptic
U
شک گرای
assumed azimuth
U
گرای فرضی
back azimuth method
U
گرای وارونه
communalist
U
اشتراکی گرای
compass azimuth
U
گرای مغناطیسی
compass direction
U
گرای مغناطیسی
unitarian
U
توحید گرای
dermotropic
U
پوست گرای
equalitarian
U
تساوی گرای
evolutionist
U
فرگشت گرای
grid azimuth
U
گرای شبکه
grid bearing
U
گرای شبکه
materialist
U
ماده گرای
nudist
U
برهنگی گرای
materialists
U
ماده گرای
realist
U
تحقق گرای
realist
U
راستین گرای
realists
U
تحقق گرای
realists
U
راستین گرای
realistic
U
تحقق گرای
realistic
U
راستین گرای
realistically
U
تحقق گرای
realistically
U
راستین گرای
individualist
U
فرد گرای
individualists
U
فرد گرای
unitary
U
توحید گرای
sectarian
U
فرقه گرای
halophile
U
ابشور گرای
heliotrope
U
افتاب گرای
pneumotropic
U
ریه گرای
theist
U
یزدان گرای
theocentric
U
خدا گرای
true azimuth
U
گرای حقیقی
ultramodernist
U
فرانو گرای
escapist
U
گریز گرای
escapists
U
گریز گرای
impressionist
U
برداشت گرای
impressionists
U
برداشت گرای
structuralist
U
ساخت گرای
structuralists
U
ساخت گرای
supremacist
U
برتری گرای
supremacists
U
برتری گرای
solipsist
U
نفس گرای
separatist
U
جدا گرای
lipophilic
U
چربی گرای
magnetic azimuth
U
گرای مغناطیسی
meliorist
U
بهبود گرای
oxyphil
U
اسید گرای
oxyphile
U
اسید گرای
photophilic
U
نور گرای
pragmatist
U
مصلحت گرای
progressivist
U
پیشرفت گرای
relative bearing
U
گرای نسبی
ruralist
U
روستا گرای
saprophytic
U
پوده گرای
segregationist
U
جدایی گرای
militarist
U
جنگ گرای
nationalist
U
ملت گرای
centralist
U
مرکز گرای
nationalists
U
ملت گرای
doctrinaire
U
ایین گرای
capitalist
U
سرمایه گرای
capitalists
U
سرمایه گرای
feudal
U
تیول گرای
centralists
U
مرکز گرای
extrovert
U
برون گرای
socialist
U
جامعه گرای
socialists
U
جامعه گرای
egalitarian
U
تساوی گرای
militarists
U
جنگ گرای
extroverts
U
برون گرای
regionalist
U
منطقهای ناحیه گرای
hygrophyte
U
گیاه رطوبت گرای
visionary
U
الهامی رویا گرای
reactionaries
U
مخالفت گرای بی منطق
reactionary
U
مخالفت گرای بی منطق
visionaries
U
الهامی رویا گرای
regionalistic
U
منطقهای ناحیه گرای
corrected azimuth
U
گرای تصحیح شده
azimuth angle
U
زاویه گرای نجومی هواپیما
true azimuth
U
سمت حقیقی گرای جغرافیایی
compass azimuth
U
گرای قطب نمای کشتی
azimuth
U
گرای نجومی راس القدم
back azimuth method
U
گرای معکوس در اخراج اشعه
closing azimuth error
U
اشتباه گرای بستن پیمایش
imperialistic
U
استعمار گرای بهره جویانه
cauma
U
گرما
heat
U
گرما
radiation of heat
U
گرما
isotherm
U
خط هم گرما
heats
U
گرما
traditionalists
U
پیرو روایات وسنن سنت گرای
quixotic
U
ارمان گرای وابسته به دان کیشوت
conversion angle
U
زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
layihg azimuth
U
گرای روانه کردن لوله توپ
traditionalist
U
پیرو روایات وسنن سنت گرای
heat exchange
U
تبادل گرما
heat radiation
U
تابش گرما
heat transfer
U
انتقال گرما
heat
U
گرما حرارت
heat transmission
U
انتقال گرما
pyro electricity
U
گرما برق
incalescence
U
گرما جویی
heat flow
U
جریان گرما
heat loss
U
تلف گرما
heat flux
U
شار گرما
thermal flux
U
شار گرما
intensity of heat
U
شدت گرما
pyromagnetic
U
گرما- مغناطیس
heat absorbing
U
جذب گرما
thermo electricity
U
گرما برق
heats
U
گرما حرارت
non conducting
U
عایق گرما
thermochemistry
U
گرما شیمی
thermoelectric
U
گرما برقی
thermosphere
U
گرما کره
adiabatic
U
عایق گرما
convection
U
انتقال گرما
thermometers
U
گرما سنج
thermometer
U
گرما سنج
hot cabinet
U
قفسه گرما
melted
U
از گرما سوختن
temperatures
U
درجه گرما
I am absolutely baked.
U
از گرما پختم
temperature
U
درجه گرما
radiators
U
گرما افکن
radiators
U
گرما تاب
radiator
U
گرما افکن
radiator
U
گرما تاب
thermosphere
U
گرما سپهر
thermomagnetic
U
گرما مغناطیس
thermal effect
U
اثر گرما
cold is merely privative
U
گرما نیست
thermal reservoir
U
منبع گرما
thermal agitation voltage
U
اثر گرما
calorification
U
پیدایش گرما
thermal
U
مربوط به گرما
thermal unit
U
واحدسنجش گرما
btu
U
واحدبریتانیایی گرما
thermoelasticity
U
گرما کشسانی
gyroscopes
U
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
militarist
U
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
militarists
U
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
gyroscope
U
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
warmth
U
تعادل گرما ملایمت
she cannot bear heat
U
طاقت گرما را ندارد
thermoelectric effect
U
اثر گرما- برق
thermotaxis
U
تحرک در اثر گرما
thermolytic
U
وابسته به تحلیل گرما
thermoforming
U
شکل دادن با گرما
thermotropic
U
علاقمند به گرما دماگرای
thermotropism
U
حساسیت نسبت به گرما
temperature independent paranagnetism
U
پارامغناطیس گرما مستقل
she cannot bear heat
U
تاب گرما رانمیاورد
resistant to heat
U
مقاوم در برابر گرما
to evolve heat
U
گرما بیرون دادن
to resist heat
U
تاب گرما اوردن
therms
U
حمام عمومی گرما
therms
U
واحد گرما حمام
thermonuclear reaction
U
واکنش گرما- هستهای
therm
U
واحد گرما حمام
mechanical equivalent of heat
U
هم ارز مکانیکی گرما
cooling water thermometer
U
گرما سنج اب سرد
radiator
U
بیرون دهنده گرما
radiators
U
بیرون دهنده گرما
calorie
U
واحد سنجس گرما
chinical t.
U
گرما سنج طبی
calory
U
واحد سنجس گرما
british thermal unit
U
واحد بریتانیایی گرما
calories
U
واحد سنجس گرما
baking enamel
U
لعاب دادن با گرما
swelters
U
از گرما بیحال شدن
b.t.u.
U
واحد بریتانیایی گرما
sweltered
U
از گرما بیحال شدن
swelter
U
از گرما بیحال شدن
heat stroke
U
گرماگرفتگی غش در اثر گرما
heat-stroke
U
گرماگرفتگی غش در اثر گرما
diathermacy
U
خاصیت هدایت گرما
therm
U
حمام عمومی گرما
fehrenheit thermometer
U
گرما سنج فارنهایت
heat flux density
U
چگالی شار گرما
heat fast paint
U
رنگ مقاوم گرما
hot shorteness
U
شکنندگی حاصل از گرما
heat transfer coefficient
U
ضریب انتقال گرما
ozone
U
نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
introvert
U
شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
introverts
U
شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
heater
U
بخاری دستگاه تولید گرما
warm spot
U
اندامها و مراکزاحساس گرما در پوست
electricity
U
مین نور یا گرما یا نیرو
calories
U
واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
stew
U
خیس عرق شدن
[در گرما]
heaters
U
بخاری دستگاه تولید گرما
calorie
U
واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
convectors
U
جسم انتقال دهنده گرما
thermolytic
U
وابسته به تجزیه در اثر گرما
heat radiates from the stove
U
گرما ازبخاری متشعشع میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com